Advertisement

Select Page

 جذابیت مذهبی

 جذابیت مذهبی

نماز باروری

خسرو ارتقایی، مدیر عامل شرکت آب منطقه‌ای تهران گفته است که بارانی که جمعه شب گذشته در تهران بارید بر اثر باروری ابرها بوده است.

باروری ابرها، شیوه‌ای مرسوم برای ایجاد بارندگی از طریق افزودن مواد لازم (عامل‌های باروری) به ابرهای مستعد است.

وقتی این خبر را خواندم برای من چند سئوال مطرح شد که آن‌ها را با شما در میان می‌گذارم. لطفاً پاسخ‌های خود را در بخش نظرات بنویسید.

۱- آیا چنین بارانی را باز هم می‌توان رحمت الهی دانست؟

۲- آیا هر قطره‌ی این باران را همانطور که در روایات آمده فرشتگان از آسمان بر زمین می‌آورند؟

۳- آیا نوشیدن آب چنین بارانی باز هم همان سودمندیِ باران‌هایی را دارد که در روایات آمده است؟

۴- آیا باز هم کافر می‌شویم اگر فکر کنیم منشاء باران، ابرها هستند و ربطی به لایه‌های بالاتر ندارد؟

۵- استان سیستان و بلوچستان جزو هفت استانی که بناست باروری ابرها در آن صورت گیرد نیست و در نتیجه فعلاً از باران در آنجا خبری نیست، آیا این نیامدن باران باز هم به دلیل گناهانی است که مردم آن سرزمین مرتکب می‌شوند؟

۶- طبق روایات، سال ظهور حضرت مهدی (عج)، سال پر بارانی است. آیا می‌شود با بیشتر انگلک کردنِ ابرها، ظهور آن بزرگوار را جلوتر انداخت؟

۷- امام صادق «علیه السلام» می‌فرمایند:

 باران که شروع می‌شد، امیرالمؤمنین علی (ع) زیر باران می‌ایستادند تا جایی که سر و ریش و لباس مبارکشان خیس می‌شد.

کسی عرض کرد: ای امیرالمؤمنین به سرپناهی بروید.

پاسخ فرمودند: این آبی است که از نزدیکی‌های عرش آمده است.

الف- آیا نعوذبالله آن امام اشتباه می‌فرمودند و باران با عرش کاری ندارد؟

ب – این باران مصنوعی با آن باران طبیعی صناری سه شاهی فرق دارد؟

پ – تا قدرت الهی نباشد ابرهای بارور نمی‌شوند؟

۸- حالا که در بلوچستان باران نمی‌بارد آیا باز هم ما برای خواندن نماز باران به بیرون شهر برویم و چندین روز فریاد و گریه و زاری کنیم یا نامه‌ای به مسئولین بنویسیم و از آن‌ها درخواست کنیم که استان ما را هم جزو استان‌هایی بکنند که قرار است ابرها در آنجا بارور بشوند؟

۹- با توجه به اینکه این ابرها به اراده‌ی خداوند تبارک و تعالی بارور نشده و غیر شرعی بارور می‌شوند، آیا باران حاصله، بارانی حرامزاده است؟

در خاتمه از همه شما عزیزان درخواست دارم که دعا کنید تا زمانی که خداوند از عرش دستور ریزش باران برای استان ما را صادر می‌فرمایند، مقامات مملکتی، از همین باران‌های غیر شرعی استان ما را بی بهره نکنند.

 جذابیت مذهبی

 آیت‌الله العظمی موسوی اردبیلی در دیدار با معاون پژوهشی وزیر آموزش و پرورش گفتند: “امروز جذابیت مذهب برای جوانان نسبت به گذشته کم شده است. لذا مذهب را در نزد جوانان باید جذاب نشان داد.”

 وقتی فرمایشات آیت‌الله را شنیدم دلم خیلی گرفت. راه افتادم و رفتم دنبال مذهب گشتم. آخرش آن را آن طرف خانه‌ی فقرا پشت کپرآباد پیدا کردم. روی تخته سنگی نشسته بود و داشت با چوبی روی زمین خط می‌کشید و سخت به فکر کردن مشغول بود. البته دستش هم زیر چانه‌اش بود. جلو رفتم و سلام کردم. سرش را بلند کرد و پرسید که چه می‌خواهم. من پرسیدم که ای مذهب! تو چرا همه جا را رها کرده‌ای و آمده‌ای روی این تخته سنگ نشسته‌ای؟ آهی کشید و گفت: “امروزه جوانان کم دور و بر من می‌پلکند و این خیلی مرا دمغ کرده است.” گفتم که خودت را در آیینه نگاه کن. جذابیت تو برای جوانان نسبت به گذشته کم شده است. پرسید که مگر من از اول جذابیت داشته‌ام؟ گفتم که داشته‌ای یا نداشته‌ای به خودت مربوط است و به جوانان و آیت‌الله‌ها، بیخودی مرا وارد این ماجراها نکنید. فقط من می‌توانم که تو را پیش جوانان جذاب نشان بدهم. تو باید دستی به سر و روی خودت بکشی. اینجوری که تو چشم غره می‌روی و خون جلوی چشمانت را می‌گیرد جذابیتت کم می‌شود. باید کاری بکنی که از چشمانت مهربانی و عشق بریزد. پلک زدن را بیاموزی تا خلقی بتواند بیاساید. دست‌هایت باید بیاموزند که برای تازیانه و حد زدن، شلاق حمل نکنند و برای سنگسار کردن، سنگ بر ندارند. دستانت را نباید بگذاری به خون آلوده شوند. یک مانیکور و لاک گل بهی هم به هیچ کجای آسمان بر نمی‌خورد. اگر دستی به طرفت برای دست دادن دراز شد دستت را پشت باسنت نبر. آن دست را با مهر بفشار. بگذار گرمی تو جانبخش باشد.

 دستت را برای گرفتن خمس و سهم امام دراز نکن. برای آن دراز کن که از کسی دستگیری کنی نه اینکه کسی را دستگیر کنی.

مواظب گردنت باش. گردن در جذابیت نقش حیاتی دارد. بر اثر پر خوری و مفت خوری زود کلفت می‌شود و از جذابیت می‌کاهد. مواظب رگ گردنت باش که نزند بالا بلکه همیشه دلایلت قوی باشند و معنوی. نگذار به کمرت جلیقه‌ی انفجاری ببندند و بد ریختت بکنند. شال خدمتِ به خلق به کمرت ببند تا جذاب بشوی.

پرسید: “آینه کجا هست؟”

گفتم: “اینهمه کشور مذهبی هست. همه می‌توانند آینه‌ی تو باشند.”

انگار خودش را در آینه دیده بود. آهی کشید و گفت: ” پاک از ریخت افتاده‌ام. قبلاً خشک نبودم. عبوس نبودم. بی رحم نبودم. بی احساس نبودم…”

او داشت با خودش حرف می‌زد، من راه افتادم که بروم به کار و زندگی‌ام برسم.

لطفاً به اشتراک بگذارید
Advertisement

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

تازه‌ترین نسخه‌ی دیجیتال هم‌یان

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

Verified by MonsterInsights