حرفهایی که قبل از خواب یادم میاد! ۱۵، ۱۶ و ۱۷
۱۵
اینکی: ( با خنده) حیوونای توی کارتونا اصلن با هم قهر نمیکنن!
مامان:خب قهر مالِ آدماست!
اینکی:آره مثه تو که با خاله پروین قهر کردی!
مامان: قهر نیستم که! فقط حرف نمیزنم!
اینکی: قهرمان ها اول با همه قهر میکنن؟
مامان: قهر و قهرمان ربطی به هم ندارن که!
اینکی:آهان فهمیدم وقتی با خاله حرف نمیزنی یعنی قهری!
مامان: آره خب!
اینکی: هر کسی هی حرف نزنه .. هی حرف نزنه – قهرمان ِ قهره فهمیدی؟!
مامان: حالا گیر دادی به قهر و قهرمان! بخواب بچه!
اینکی: ( خنده) خوابِ من امشب قهر کرده!
مامان: شاید!!! اما آشتی میکنه!
۱۶
اینکی: مامان کلاغها از اول سیاهن یا بعدا سیاه میشن؟
مامان: از اول سیاهن!
اینکی: مارمولکها فامیل ِ فامیلِ فامیل دایناسورا هستن ؟
مامان: چه ربطی داره بچه جون!
اینکی: سیب هوایی هم داریم حالا که سیب زمینی داریم؟
مامان: سیب هوایی چیه دیگه ؟ فقط سیبِ زمینی داریم!
اینکی: مامان وقتی می خوابیم مثه مُرده ها میشیم؟
مامان: یه کم!
اینکی: مامان موهامو دیگه کوتاه نکن خب! همش هی موهای بیچارمو کوتاه میکنی عه!!
مامان: باشه ! حالا بخواب دیگه!
اینکی: مامان تو چرا دو تا مامان داری؟ یعنی تو دوبار به دنیا اومدی؟
مامان: یکی از مامانا منو بدنیا آورده یکی از مامانا منو بزرگ کرده!
اینکی: کاشکی من تو کارتونا بازی میکردم اونوقت هیچ وقت چیزیم نمیشد!
مامان: کارتونا واقعی نیستن که! نقاشین!
۱۷
اینکی: بنظر تو پاتریک تا بحال یه بارم رژیم غذایی نگرفته؟!
مامان: ( خنده) شاید گرفته … اما باب اسفنجی منصرفش کرده!
اینکی: بیچاره باب اسفنجی و پاتریک هیچوقت برف رو نمی بینن!
مامان: آره خب! چون زیر دریا برف نمیاد!
اینکی: برفها صدا ندارن وقتی زمین می افتن!
مامان: آره! بی صدا میان !
اینکی: مامان ! چرا وقتی عصبانی میشی میگی : صدامو در نیار؟ مگه تو یه صدای دیگه هم داری؟!
مامان: منظورم اینه که عصبانیم نکن که که داد بزنم چون صدام اون موقع اصلا قشنگ نیست!
اینکی: من هیچوقت هیچوقت عصبانی نمیشم تا صِدام زشت بشه!
مامان: آره وقتی آدم عصبانی میشه صداش قشنگ نیست!
اینکی: حالا چی میشد اگه من دو قلو میشدم ها؟!
مامان: آره خوب میشد اگه دو تا مثه تو داشتم!
اینکی: اگه دو تا بودیم چه جوری می فهمیدی من چندمی هستم ها؟
مامان: یه فکری میکردم !