حرکت در شبِ سرخ فام
آیا تروریسم خوب وجود دارد؟ آیا تروریست میتواند از بعد خیرخواهانه وارد جامعه شود و فاجعهای را رقم بزند که باعث خیر شود؟ سه بازیگر اصلی فیلم «حرکات شبانه۱» قصد انجام عملیات تخریبیای دارند که تنها از روی خیرخواهی و سرعقل آوردن جماعتی است که بیتوجه به عواقب کارهایشان دست به پیشرفت و توسعه زدهاند. به راستی این پیشرفت افسار گسیخته و بیتوجهی به محیط زیست نوعی ترور نیست؟
امروزه در هر خبر و گزارش اجتماعی-سیاسیای شاهد دو تیتر مشترک هستیم: «تروریسم و محیط زیست». این دو مسئله دغدغهی فکری ملتها شده و هرکسی در خلوت خودش نگران عواقب این مشکلات است. از آنجایی که «کِلی ریچارد۲» استاد رسوخ به عمیق ترین لایۀ روانی آدمهاست به این دو مسئله رسیده و در حرکات شبانه به ترکیبی از این دو مقوله یعنی « اکو تروریسم » پرداخته است.
فیلم های ریچارد و نویسندهی همیشگیاش «جاناتان ریموند» همانند امواجی است که در نتیجهی افتادن سنگ در آب راکد ایجاد شدهاند. با ریتم کند، آرام وارد ذهن شخصیتها میشود و رفته رفته به عمیقترین لایههای شخصیتی افراد میرسد. این سنگ در فیلمهای ریچارد بسیار کوچک است اما تمام محتویات تهنشین شدهی شخصیتها را به روی آب میآورد. کارگردان شخصیتهایش را در موقعیتها رها میکند و بدون اینکه به سمت وقایع هلشان دهد منتظر واکنشهایشان میماند؛ تا آنها با همان ریتم آرام با کنشهای مورد نظر برخورد کنند تا واکنشهایشان را ثبت کند. فیلمهای ریچارد هرچند با موضوعات مختلفی بوده اما تمامشان با نخ تسبیحی از جنس تنهایی و گمگشتگی و شخصیتهای آرامی که درونشان متلاطم است به هم پیوستهاند.
فیلم سه شخصیت فعال محیط زیست را نشان میدهد که قصد انجام کاری بزرگ برای بیدار کردن جامعه نسبت به محیط زیستشان دارند. جاش۳ که شخصیتی منزوی دارد و در کار تولید محصولات ارگانیک است، دِنا۴ شخصیتاش پرجنب و جوشتر و آنچنان که در ابتدا به نظر میرسد شرورتر از جاش است و ادارهی آبگرم کوچکی را برعهده دارد و هارمون۵ بازنشستهی نیروی دریایی است.
در نیمهی ابتدایی فیلم شاهد گردهم آمدن این سه نفر و نقشه کشیدن برای خراب کردن سدّی هیدروالکتریک هستیم. همه چیز در آرامش و طبق برنامه ریزیهای قبلی پیش میرود هرچند که کارگردان در اوج آرامش و امنیت این گروه سه نفره، وجود عاملی خارج از برنامه را هشدار میدهد. مانند سکانسی که گروه در حال بررسی نقشهی “خرابکاری” هستند و شخصی در نزدیکیشان ظاهر میشود و بیخبر از همهچیز میخواهد سر صحبت را با آنها باز کند؛ این صحنه گره اصلی فیلم را برایمان تداعی میکند که شخصی از همهجا بیخبر در حیطهی عملیاتی آنها قرار میگیرد و سهواً کشته میشود. این مسئله، فیلم را وارد فاز دوم میکند که شناخت بیننده از شخصیت این سه نفر عمیقتر میشود. در این نیمه سنگِ ریچارد کار خودش را میکند و ناخالصیهای جاش را به تصویر میکشد. دِنا که خبرهترینشان بود همه چیز را خراب میکند و تنها بازنشستهی نیروی دریایی است که به محض رسیدن خبر کشته شدن مرد بیگناه، میداند دنا خطرش بیشتر از جاش است. جاش وقتی مشغول گوشکردن به خبر خرابکاریشان است پشت به خانواده نشسته و کاملا واضح است که او تمام ناخالصیهایش را علیه جامعه نشان خواهد داد.
نیمه پایانی فیلم شاهد تغییر هویت جاش و عزمش جهت کسب کار در یک مغازهی ابزار فروشی هستیم که مملو از ادوات مبارزه است. آیا جاش لایهی پنهان جنایتکارش را فراموش کرده؟ آیا میتوان به این زودی خود را تغییر داد؟ کلی ریچارد پاسخ گذرایی را با نشان دادن آینهای محدب، بالاسر جاش میدهد که پشت سرش را یا به قولی تمام گذشتهاش را نشان میدهد.
ریچارد تبحرش در انتخاب اتفاقات کوچک و ایجاد عواقب بزرگ و قرار دادن بازیگران کاملا مناسب برای شخصیتهایش را ثابت کرده است. او سیر منطقیای در موفقیت فیلمهایش پیش گرفته است.
در جدیدترین اثر او یعنی «زنان خاص۶» باز هم شاهد شاهکار دیگری هستیم که نظر اکثر منتقدان را به خود جلب کرده است. در صورت لذت بردن از فیلم حرکات شبانه، آخرین اثر ریچارد را از دست ندهید.
- Night Moves
- Kelly Richardt
- Jesse Eisenberg
- Dakota fanning
- Peter Sarsgaard
- Certain women
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید