خروجی اجلاس سیسیل تقریبا “هیچ به علاوه سکوت”
[clear]
اجلاس دو روزه سران هفت کشور صنعتی جهان “جی هفت” به گونه یی در روز شنبه ۲۷ ماه مه پایان یافت که از همان ابتدا بروز شکاف های موجود، تصویر جدیدی از این گروه ترسیم کرده بود. ریاست جمهوری “دونالد ترامپ” در آمریکا موجب شده است که بسیاری از معادلات سیاسی، اقتصادی، امنیتی، نظامی، اقلیمی و مهاجرتی در سطح جهان که تا به امروز حول آن یک اجماع نظر عمومی وجود داشت، درگیر چالش و مخالفت های اساسی شود. به همین دلیل برای اولین بار این اجلاس که قبلا با پیوستن روسیه به آن موسوم به “جی هشت” شده بود و به دلیل بروز بحران اوکراین و تحریم هایی که علیه مسکو در سال ۲۰۱۳ اعمال گردید با تعلیق این کشور یک مرحله از واگرایی را تجربه کرد که البته به دلیل عدم ادغام کامل روسیه در این گروه هزینه چندانی را بر موقعیت آن وارد نکرد، در فضای بیم و امید برگزار شد. اما “دود سیاه” شکاف اساسی و جدی تر بعد از ورود ترامپ به کاخ سفید در افق نمایان شده بود که نشست اجلاس در جزیره “سیسیل” ایتالیا با توجه به ساز ناکوک تاجر مو قرمز ساکن کاخ سفید، تقریبا خروجی اجلاس را به یک وقت تلف کنی تبدیل کرد. اصولا با شروع چندقطبی شدن نظام بین المللی هم اینک به شدت از نقش “آلترنایوی” گروه جی هفت کاسته شده است و گروه های بدیل و بسیط تر به لحاف میزان تاثیرگذاری آن ها نقش پر رنگ تری پیدا کرده اند. گروه بیست کشور قدرتمند جهان، گروه شانگهای و گروه بریکس در یک دهه اخیر دسته بندی های جدیدی بوده اند که تا حدودی توانسته اند از اهمیت جی هفت به شدت بکاهند و هم اکنون نیز با بروز اختلاف بین شش قدرت بریتانیا، آلمان، فرانسه، ایتالیا، کانادا و ژاپن با ایالات متحده آمریکا این سیکل رقابتی از وزن بیشتری برخوردار شده است. شکست اجلاس سیسیل که در پایان نشست آن در روز شنبه ۲۷ ماه مه به صورت واضع در خصوص توافقات اقلیمی پاریس و موضوع مهاجران نمود عینی یافت به خوبی نشان داد که جی هفت به تعبیر خانم آنگلا مرکل” صدراعظم آلمان هم اکنون تبدیل به گروه “شش به علاوه یک” شده است.
با وجود اصرار و فشار شش کشور دیگر عضو این گروه تا لحظه آخر واشینگتن در راستای سیاست های باج گیرانه و یکجانبه دولت دونالد ترامپ، اعضاء نتوانستد به یک اجماع کلی دست پیدا کند هر چند که قبل از آن در نشست سران ناتو آنان با پذیرش درخواست رئیس جمهوری آمریکا، این پیمان به خلاف اساسنامه خود پیوستن به ائتلاف ضدتروریستی را پذیرفته بود. اما این امتیاز بزرگ در کنار توافق جهت افزایش بودجه نظامی اعضای ناتو به سطح دو درصد تولید ناخالص ملی هم نتوانست آمریکا را متقاعد به پذیرش توافقات از قبل پذیرفته شده هم چون توافق پاریس حول مبارزه با تغییرات اقلیمی وادار سازد. دونالد ترمپ با تمام فشارها و مذاکرات دوجانیه یی که حول این مساله با سران فرانسه، آلمان و ایتالیا داشت در یک فرار به جلو تنها قول داد که نظرات آن ها را در تصمیمی که هفته آینده می گیرد مورد توجه قرار دهد. این در حالی است که ترامپ از همان ابتدای کارزار تبلیغات ریاست جمهوری همواره بر عدم پذیرش توافق پاریس تاکید داشته و فرمانهای اجرایی وی در همین چند ماه اخیر برای فعال سازی استفاده از سوختهای فسیلی و کشیدن خط لوله نفتی از سرزمین های حفاظت شده نشان داده بود که وی هیچ اعتباری برای توافقات پاریس و حفاظت از محیط زیست قائل نیست. نشست سیسیل در ایتالیا تنها محدود به اختلافات محیط زیستی و مهاجران نبود و ترامپ در اظهارات کاملا غیردیپلماتیک با به کار بردن اینکه “آلمان بد است بسیار بد” یک اعلان جنگ تجاری هم علیه هم پیمانان اروپایی خود به راه انداخت. هر چند که صدراعظم آلمان و دیگر رهبران اروپایی سعی کردند تا با نادیده گرفتن این رفتار تهاجمی ترامپ از شدت اختلافات بکاهند اما واقعیت بروز شکاف های بزرگ در گروه جی هفت دیگر قابل کتمان نبوده و نشان دهنده دو دیدگاه و بلوک باهمساز در جی هفت می باشد.
اساسا گروه هفت کشور بزرگ صنعتی از یک دهه قبل با ورود قدرت های نوظهور اقتصادی از جمله چین، هند، روسیه، برزیل، آفریقای جنوبی و مکزیک به چرخه اقتصاد جهانی جایگاه ویژه خود را از دست داده است. محور چین و روسیه با عزم جزم خود برای ایجاد گروهبندی های جدید “توسعه محور” چون پیمان شانگهای و بریکس و جدیدا طرح عظیم اوراسیایی “یک کمربند – یک جاده” در راستای تحقق اهداف و منافع خود و ده ها کشوری که در حوزه این گروه از کشورها قرار می گیرند به شدت از اهمیت گروه جی هفت کاسته اند. چنانچه طرح اوراسیایی یک کمربند – یک جاده که نیمی از جمعیت و جغرافیای جهان را در بر می گیرد به درستی اجرایی شود بدون تردید جی هفت در حاشیه قرار می گیرد. در اینجا نقش بسیار تاثیرگذار و تعیین کننده اتحادیه اروپایی که بخشی از طرح جدید اوراسیایی است بسیار با اهمیت خواهد بود و در صورت حل اختلافات موجود بین ضلع شرقی با این اتحادیه، جهان با یک صورت بندی جدید در آینده مواجهه خواهد بود. تا به امروز اروپائیان در انتظار تعیین تکلیف دعواهای سیاسی درون واشینگتن نشسته اند که می تواند سرنوشت ترامپ و سیاست های ناسیونالیستی وی را تعیین کند. همین بلاتکلیفی تا حدود زیادی بر اجلاس سیسیل سایه انداخته بود و محور اروپایی به همراه کانادا و ژاپن تابع یک “صبر سیاسی” فقط سعی کردند تا نشست دوره یی کنونی را بدون درگیری و چالش های بیشتر به پایان برسانند. خروجی نشست سران در سیسیل در واقع “هیچ به علاوه سکوت” بود و همه سران در حالی به پایتخت های خود بازگشتند که نه تنها دستشان از قبل خالی تر بود که حتی در ذهن خود هراس از “آنارشی” در ساخت الیگارشی قدرت را هم به میزان زیادی باور داشتند. اگر گفته های دونالد ترامپ را وقتی که نقش آلمان در اقتصاد آمریکا را به شدت مورد انتقاد قرار می دهد جدی گرفته و آن را در راستای یک سیاست عملیاتی در راهبرد اقتصادی دولت وی به حساب آوریم باید در انتظار یک گسست بسیار بزرگتر بین اتحادیه اروپایی با آمریکا بود که می تواند پایان حیات جی هفت هم تلقی شود. هرگونه تغییر معادلات در روابط بین قدرت های اروپایی با آمریکای دوران ترامپ در صورت بر هم خوردن موازنه های موجود بدون تردید این اتحادیه اروپایی را به سمت محور شرقی از جمله طرح بزرگ و استراتژیک چین سوق خواهد داد و به همین لحاظ ترامپ سعی بسیاری داشت تا تمرکز مذاکرات در نشست سیسیل را به سوی اولویت دادن به خطر کره شمالی جلب کند که به دلیل خواندن دست وی از سوی همتایان اروپایی چندان نتیجه بخش نبود. اروپای امروز به “مرد بیمار” در نظام جهانی تبدیل شده است که در بین “دو لنگه در” درمانگاهی واشینگتن و پکن هنوز نسخه درمانی خود را انتخاب نکرده است. سرنوشت جی هفت و آینده تحولات جهانی بستگی زیادی به تثبیت موقعیت و سیاست های ترامپ در آمریکا از یک طرف و از طرف دیگر تضمین رشد اقتصادی چین خواهد داشت و به همین دلیل فعلا اتحادیه اروپایی برای درمان درد خود تنها از داروهای آرامبخش استفاده می کند.
۷/۳/۹۶
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
اردشیر زارعی قنواتی نویسنده و روزنامهنگار؛ روشنفکر و فعال سیاسی، تحلیلگر سرشناس ایرانی در حوزهی مسایل سیاسی و بینالملل است. از او مقالات فراوانی در نشریات ایران از جمله شرق و اعتماد و سایتهای معتبر خارج از کشور منتشر شدهاست.