خط جداکننده واقعی اسرائیل و فلسطین
نوشته: اسلاوی ژیژک
ترجمه: دکتر سعید جهانپولاد
▪ در حالی که اقدامات تروریستی ظالمانه حماس باید بیقید و شرط محکوم شود، نباید آنچه را که واقعاً در سرزمین مقدس مورد مناقشه هست را اشتباه گرفت، مسئله فقط انتخاب بین یک جناح تندرو یا جناح دیگر نیست. این مسئله بین اصولگرایان دو طرف و همه کسان و دغدغهمندانی است که هنوز به امکان همزیستی مسالمتآمیز باور دارند.
▪︎ حماس و تندروهای اسرائیل دو روی یک سکه هستند. ما باید بتوانیم بیقید و شرط از حق اسرائیل برای دفاع از خود در برابر حملات تروریستی حمایت کنیم. اما ما همچنین باید بیقید و شرط با شرایط واقعاً تاسف بار و ناامیدکنندهای که فلسطینیان در غزه و سرزمینهای اشغالی با آن در مواجهه هستند ابراز همدردی کنیم. کسانی که فکر میکنند در این موضع تناقضی وجود دارد، کسانی هستند که به طور موثر جلوی هر راهحلی را میگیرند و در برابرش مانع میتراشند.
در حالی که اقدامات تروریستی و ظالمانه حماس باید بیقید و شرط محکوم شود، نباید آنچه را که واقعاً در سرزمین مقدس مورد مناقشه هست را اشتباه گرفت. مسئله فقط انتخاب بین یک جناح تندرو یا جناح دیگر نیست. این مسئله بین اصولگرایان دو طرف و همه کسانی است که هنوز به امکان همزیستی مسالمتآمیز باور دارند. بربریتی که حماس علیه اسرائیل به راه انداخته است، باید بیقید و شرط محکوم شود، بدون «اما» و «اگری»، در واقع قتلعام، تجاوز و ربودن غیرنظامیان از روستاها و واقعهی تلخ کیبوتس و حمله به یک جشنواره موسیقی، تماماً یک قتلعام وحشیانه بود و موید آن بود که هدف واقعی حماس نابودی کشور اسرائیل و همه اسرائیلیها است. اولین ملاحظه به این رویداد، ناامیدی مطلق را نشان میدهد. نا امیدی که زندگی اکثر فلسطینیها را در برگرفته. سیلی از اقدامات انفرادی و حملات انتحاری شخصی در خیابانهای اورشلیم که در حدود یک دهه پیش اتفاق افتاده. یادآور چنین ناامیدی مطلقی است. یک فرد معمولی فلسطینی به یک یهودی معمولیتر از خودش نزدیک میشود، چاقویی را بیرون میآورد و قربانیاش را هدف قرار میدهد. او به خوبی میدانست که قربانیاش در دم کشته خواهد شد. نه پیامی در این اقدامات «تروریستی» وجود داشت، نه در آن فریادهای «فلسطین را آزاد کنید!» و نه حتا سازمان و یا اهداف بزرگتری پشت سر آنها بود. آنها فقط اعمالی جنونآمیز انفرادی بودند که نشانه ناامیدی خشونتآمیز بود.
اوضاع زمانی بدتر شد که بنیامین نتانیاهو با احزاب راست افراطی و طرفدار شهرکنشینان که آشکارا از الحاق سرزمینهای فلسطینی در کرانه باختری حمایت میکردند، متحد شد و دولت جدیدی را تشکیل داد. وزیر جدید امنیت ملی ایتامار بنگویر معتقد است که »حق من، حق همسرم، حق فرزندانم برای رفت و آمد آزادانه در کرانه باختری، از اعراب مهمتر است.« این آدم همان مردی است که پیش از این به دلیل وابستگی به احزاب افراطی ضد عرب که در پی کشتار اعراب در الخلیل، در سال ۱۹۹۴ به وقوع پیوست و بعد آن به عنوان سازمانی تروریستی معرفی شد. از خدمت سربازی محروم شده بود. در هر صورت، فهمیدن و دیدن این که هر دو طرف درگیر- حماس و دولت ملیگرای فوقالعاده اسرائیل- با هر گزینه صلح مخالف باشند، چندان مسئله سختی نیست. هر کدام متعهد به مبارزه تا سر حد مرگ هستند.
حمله حماس زمانی برنامهریزی و اتفاق افتاد که دولت نتانیاهو تلاش کرد قدرت و استقلال قوه قضاییه را محدود کند. این اتفاق در زمان درگیری و اعتراضات بزرگ هفتگی در داخل اسرائیل رخ داد. بنابراین کشور بین بنیادگرایان ناسیونالیستی که میخواهند نهادهای دموکراتیک را از بین ببرند و جنبش جامعه مدنی که از این تهدید آگاه است، اما تمایلی به متحد شدن با فلسطینیهای میانهروتر ندارد، تقسیم شده است.
اکنون بحران قانون اساسی در اسرائیل به حالت تعلیق درآمده است و دولت وحدت ملی (دولت اضطراری) اعلام شده است. این خودش یک داستان و ترفند سیاسی قدیمی است به لطف یک دشمن خارجی مشترک، شکافهای درونی عمیق و ظاهرا ذاتی ناگهان پر میشود.
آیا برای رسیدن به صلح و وحدت در داخل باید دشمن خارجی وجود داشته باشد؟ چگونه میتوان این چرخه معیوب را گسست و بر آن غلبه کرد؟
ایهود اولمرت، نخستوزیر سابق اسرائیل میگوید راه رو به جلو، مبارزه با حماس است و محو کردن آن و در عین حال مذاکره با فلسطینیهایی که یهودیستیز نیستند و آماده تعامل، از همین روی با فعالین پر نفوذ فلسطینی ارتباط برقرار میکند. برخلاف آنچه که ملیگرایان افراطی اسرائیل معمولا وجود این فعالین و کنشگران فلسطینی را انکار میکند. آنها حضور دارند. در ۱۰ سپتامبر بیشاز صد نفر از دانشگاهیان و روشنفکران فلسطینی نامهای سرگشاده را امضاء کردند. آنها در این نامه به صراحت اعلام کردند:«هرگونه تلاش برای تقلیل، ارائه نادرست اطلاعات و انحراف افکار عمومی و یا توجیه یهودی ستیزی، جنایات نازیها علیه بشریت و یا رویزیونیسم تاریخی در برابر هولوکاست را قاطعانه رد میکنند»
برای دیدن شباهت عجیب بین فلسطینیها که وطنشان از آنها دریغ شده است و یهودیانی که تاریخشان با همین تجربه مشخص شده است.
تشابه مشابهی برای اصطلاح «تروریسم» قلمداد کردن آنها اعمال میشود. در دوره مبارزهی یهودیان علیه ارتش بریتانیا در فلسطین، «تروریست» مفهوم مثبتی داشت. در اواخر دهه ۱۹۴۰، روزنامههای آمریکایی آگهیای با عنوان «نامهای به تروریستهای فلسطین» منتشر کردند که در آن بن هکت فیلمنامهنویس هالیوودی نوشت: «دوستان شجاع من! شاید آنچه را که برایتان مینویسم باور نکنید، زیرا در حال حاضر مقدار زیادی کود روی هوا مانده. یهودیان آمریکا دارایی شما هستند.»
در زیر همه بحثهای امروزی درباره اینکه چه کسی تروریست محسوب میشود، خیل عظیمی از عربهای فلسطینی هستند که دهههاست در وضعیت برزخ زندگی میکنند. آنها چه کسانی هستند و کدام سرزمین مال آنهاست؟ آیا آنها ساکنان «سرزمین اشغالی» و یا «کرانه باختری» «یهوده و سامره» و یا … کشور فلسطین هستند که توسط ۱۳۹ کشور به رسمیت شناخته شدهاست و از سال ۲۰۱۲ یک کشور ناظر غیرعضو سازمان ملل بوده است؟ با این حال اسرائیل که قلمرو واقعی را کنترل میکند با فلسطینیها بهعنوان شهرکنشینان موقت رفتار میکند و مانعی برای دستیابی و ایجاد یک دولت «عادی» با یهودیان بهعنوان تنها بومیان واقعی است و با فلسطینیها به عنوان یک مشکل برخورد میشود. دولت اسرائیل هرگز دست خود را به سوی آنها دراز نکرد و به آنها امید داد و یا اینکه نقش آنها را در کشوری که در آن زندگی میکنند به طور مثبت مشخص نکرد.
حماس و تندروهای اسرائیل دو روی یک سکه هستند. مسئله نزاع انتخاب بین یک جناح تندرو یا جناح دیگر نیست. بین اصولگرایان و همه کسانی است که هنوز به امکان همزیستی مسالمتآمیز باور دارند. هیچ سازشی بین افراط گرایان فلسطینی و اسرائیلی وجود ندارد. زیرا باید با دفاع تمام عیار از حقوق فلسطینیها که در کنار تعهد تزلزل ناپذیر به مبارزه با یهودیستیزی است، مبارزه کرد.
هر چند ممکن است این موضوع آرمانشهری به نظر برسد، اما این دو مبارزه یک قطعه از دو روی سکه هست. ما باید بتوانیم بیقید و شرط از حق اسرائیل برای دفاع از خود در برابر حملات تروریستی حمایت کنیم. اما ما همچنین باید بیقید و شرط با شرایط واقعاً تاسف بار و ناامیدکنندهای که فلسطینیان در غزه و سرزمینهای اشغالی با آن مواجه هستند، ابراز همدردی کنیم. کسانی که فکر میکنند در این موضع تناقضی وجود دارد. کسانی هستند که به طور موثر جلوی هر راه حلی را میگیرند و در برابرش مانع میتراشند.
اسلاوی ژیژک
لیوبلیانا ۲۰۲۳
¤ منبع از نشریه
Politics & World Affairs
سیاست و امور جهانی
۲۰۲۳
اسلاوی ژیژک، لیوبلیانا پایتخت اسلوونی
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
سعید جهانپولاد؛ متولد ۱۳۴۷ – تهران، کارشناس ارشد زبان و ادبیات تطبیقی ملل، شاعر، مترجم و پژوهشگر. او فعالیتهای ادبیاش را از اواسط دهۀ ۱۳۶۰ با نشریات و روزنامههای اطلاعات (صفحۀ بشنو از نی)، سلام، ادبستان فرهنگ و ادب، آدینه، گردون، دنیای سخن، کارنامه، کلک و… و فصلنامههای فلسفه و هنر در زمینه نقد ادبی آثار ادبیات داستانی ایران و جهان آغاز کرده.
جهانپولاد در دهه ۱۳۷۰ با همکاری دفتر ماهنامۀ معیار و اعضای تحریریه، کارگاه شعر و نقد شعر دهه هفتاد را، با گروهی از فعالان عرصۀ شعر و ادبیات آن زمان کلید زد که منجر به شکلگیری جریان شعر دهۀ هفتاد شد.
گزیدۀ آثار منتشر شده:
در کوچههای اول حرکت؛ (مجموعه شعر- ۱۳۷۷)
آوای جنینی؛ (مجموعه شعر- ۱۳۹۵)
گزینه شاهکارهای هایکو معاصر جهان؛ (ترجمه و بازسرایی- ۱۳۹۶)
منظومۀ چهار کوارتت؛ (تی اس الیوت، ترجمه همراه نقد و تفسیر- ۱۳۹۶)
شاهکارهای شعر جهان؛ (ترجمه با فیروزه محمدزاده- ۱۳۹۸)
شعر به وقت گرینویچ؛ مجموعه برگزیده شعر و شاعران معاصر جهان (۱۳۹۷)
زره کرگدن به تن دارم؛ (مجموعه شعر- ۱۳۹۷)
فصل گلهای سفید داوودی؛ (ناتسومه سوسه کی- ترجمۀ هایکو، ۱۳۹۸)