خوانش«همصدایی با دوئت شبانصبحگاهی»هادی ابراهیمی رودبارکی
خوانش«همصدایی با دوئت شبانصبحگاهی»هادی ابراهیمی رودبارکیـ همیشه فصلی از سال/ دستهای/ به سمت جنوب در پروازند / و جاماندهای/ پروازش را / به سمت جنوب میکشاند/ انتهای مهاجرت کجاست و/ کی تمام می شود؟ / خورشید چرا / برای شادی دل من/ یک بار/ فقط یک بار/ به سمت جنوب غلتی نمیزند / تا کابوس مهاجرت غروب کند/ چرا در خواب هم شده/ من جنوب نمیشوم / تا مهاجرت / در من تمام شود/ حواس حواصیل / هیچ به دریا هست؟ / حب آب/ تنها حباب میشود / تا آخرین اجرای سمفونی موج را / در حباب تمنا / با والس والها در هم آمیزد/ اقیانوس آرام هیچ آرام گرفت / هنگام که شعرهای نانوشته / در آب نوشته میشد؟ / پای کدام مهاجر / از پارو زدن بازماند؟ / کدام رویا / از افسردگی رنج می برد؟ / شعرِ«۵»
در مجموعهی «همصدایی با دوئت شبانصبحگاهی»(۱) هادی ابراهیمی رودبارکی، رویکردهای انتقادی و تعارضی متأثر از شگردهای معنایی است.
آشنایی زداییهای مضمونی آمیخته به حسهای نوستالژیکی است. بافتار شعرها رویکردی معترضانه دارند و ساختار معنایی آنها در خط روایی شکل میگیرد، آن چنان که زبان حسی ـ مفهومی همجهت جهاننگریهای فردی و اجتماعی است. البته با بایدهایی که نتیجهی هست نیستند،(۲) بلکه نتیجه عکس دارند.
به واسطهی «منِ» انسانی و«منِ» اجتماعی بافتارهای هستیمند فرم میگیرد. در این همپیوندی حرکت سطرها در محوریت«عشق ـ مرگ» و « طبیعت ـ انسان» بازنمود برجسته دارند:
ـ خیالم/ به هزار راه رفته است/ تکههای هزار پارهی ارغوانیرنگ / وامدار غرق غروب / در آسمان ناکجای غرب / همین حوالی ذهن./شعرِ«۴۲»
ساختار و ماهیت شعرها بُعدهای مختلفی را در بر میگیرد. اشارههای اجتماعی و سیاسی در چند زمان به موازات هم تکرار میشوند، که سبب تناسب و تناظرهای معنایی شدهاند.
انگارههای هستیمند سبب تکثر زدایی و نوآوری شدهاست. آشناییزداییهای لفظی ـ معنایی در محور حسهای نوستالژیک بازنمود دارد. در این تصویرگری واقعیتها از زوایای گوناگون ادبی، تصویری و مفهومی مورد تقابلهای تعارضی قرار میگیرد. از لحاظ فرم روایی، سطرها از عینیتی توصیفی برخوردارند و ساختار زبان بر اساس مونولوگ گوییها بنا نهاده شده است. از لحاظ تکنیکی محتوا بر فرم غالب است:
ـ مرگ بغض کرده / من هراس درختان زیتون را خوب می فهمم/ وقتی به بازیاش می روم / ترکش هر انفجاری/ نشان میدهد/ هستی کودکانهام/ نشانه میرود / پوست زیتونیام / ترک میخورد / و برگهای زیتون/ با خونابه صلح خاکی/ در دهانم میپوسد/ مرگ بغض کرده/ و صبح را به جانم میرساند./ شعرِ«۶۹»
نگاه شاعر به جهان هستی و پدیدهها انتقادی و تعارضی است. آنچنان که گویی همه چیز در زبان اعتراض اتفاق میافتد. معمولا برای بیان واقعیات فردی و اجتماعی به جزیی نگری متوسل می شود. به واسطهی زبان توصیفی ـ روایی شکلهایی از سوال و حیرت را به تصویر میکشاند.
به واسطهی تقابلهای معنایی و عناصر نامتجانس سعی دارد از زبانِ معیار فاصله نگیرد، زبان شفاف و روایی شعرها در هر دو نیمهی «فرم ـ محتوا» ساختارمند به نظر میرسند. با ارجاعات بیرونی و ابژه پروری روایتها را از صافی ذهن و زبان میگذراند. به واسطهی بافتار زبانی مفاهیم ساختاری را بنیان میگذارد و فضای عاطفی سبب برجستگیهای تصاویر روایی میشود.
شاعر/ راوی در جستجوی آن کلامی ست که به واقعیتهای اجتماعی نزدیکتر است. با مفاهیم ساختاری حسهای نوستالژیک را به تصویر میکشد. به واسطهی بندهای «گزارشی ـ خبری» تناقضهای تقابلی ـ تقارنی را به تصویر میکشد و با آمیزهای از عناصر «عشق ـ مرگ» مانند آینه جهان و هستی را منعکس می کند:
ـ حالم خوب است / ملال آورترین واژه است / تکرار روزانهی مصداقی/ که به خود ارجاع نمی شود./ شعرِ«۵۵»
هادی ابراهیمی در مجموعهی «همصدایی با دوئت شبانصبحگاهی» با روایتگرایی تصویر سازی میکند. از نُرم زبان معیار عدول نمیکند و با عینیتگرایی بر جذابیتهای عینیت و ذهنیت میافزاید.
با ارتباط ساختاری بین الفاظ سعی در بازنمود ساختار محتوایی دارد و به واسطهی کلام حسی- مفهومی آرمان و رویاهای خود را در شعر می کارد. به واسطهی روایتنگری مخاطب را در گیر میکند. و با عینیتگرایی به سمت هستمندیهای محسوس میرود و موقعیت فردی و اجتماعی خود را به رشتهی کلام درمیآورد.
با تقابلهای دوگانه مفاهیم ساختاری را بنیان میگذارد، با فضای عاطفی سبب برجستگیهای تصاویر روایی میشود. با تاکید بر مضمونهای عام عینیت و ذهنیت را به هم پیوند میدهد، و با ارجاعات بیرونی و ابژه پروری روایتها را از صافی ذهن و زبان میگذراند:
ـ به آنچه/ می اندیشم/ به تو نخواهم گفت / نه!/ به تو نخواهم گفت/ نه به تو و نه به اشتهای سیری ناپذیر موش/ نه به گوش/ و نه دیوار / و نه به گوشوار/ هرگز سراغ نخواهم گرفت سوراخ را / اندیشههایم را در جنگل/ لابه لای درختان پنهان خواهم کرد/ و با تکه ململهای سپید تازه چشم شسته با باران/ خواهم پوشاند./شعرِ«۸»
تصاویر روایی مبنی بر آشناییزداییهای معنایی است. شعرها ساختار متعارف دارند و ایجازهای کلامی به واسطهی ساختار باورمند شکل میگیرد.
شعرها یک راوی ثابت دارند. زبان ساختاری روان و یک نواخت است. بافتار معنایی در خط روایی شکل می گیرد. ساختار معنایی و فرم زبانی برجسته است. حسهای نوستالژیکی سبب خلق تصاویر روایی میشود و زبان ساختاری سبب برانگیخته شدن حس و عاطفه میشود:
ـ کفِ کفش هایم/ تاول زده / و رویای پروازش هست / پرنده خبرم کرد/ کفشهایم/ آبستن/ راههای نپیموده است./ شعرِ«۳۵»
مفاهیم انسانی و اجتماعی نقطهی روشن شعرها شمرده میشود. جزییات به شکل زبانی بازتابهایی دارند، هر گزاره چشم اندازی از اشارههای تاریخی و اجتماعی را در برمی گیرد. شاعر با مفاهیم متعارف یک گذر تاریخی را به نوعی شرح می دهد که در پیوند با جامعه است.(۳) در این رویکرد معترضانه موضوعاتی نظیر«عشق، زندگی، درد، رنج، مرگ، طبیعت، انسان…» بازنمود برجستهای دارند.
ــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
- همصدایی با دوئت شبانصبحگاهی، نشر بوتیمار، چاپ اول ۱۳۹۴
- دیوید هیوم از جمله متفکران شکاف بین هست و می گوید که: «بایدها هرگز قابل استنتاج از هستها نیستند.»
- «الفبای زیباشناسی شعر امروز، پیوند با مردم است» بلینسکی
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
سریا داودی حموله شاعر، نویسنده و محقق کارنامهای از شعر، نقد و پژوهشهای مردم شناسی دارد. از مجموعههای چاپ شدهی شعرسپید، «اوفلیا تو نیستی با گیسوانم حرف میزنم! آسمان حرفی از گیسوان لی لی بود! نان ونمک میان گیسوان تهمینه، از عصای شکستهی نیچه تا عصر مچالهی لورکا، من ما بودم با دو فاعل اضافی، سِرنادهای میترائیک، همهی کلمات در میدان ونک پیاده میشوند! در هرکلمهای آفتاب پنهان است! خلیجی که از هر طرف خاورمیانه است! ادامهی زنی که پلاک خانه را گوشواره کرده است! بادها با حرف میم شروع میشوند!…» و همچنین در حوزهی نقد ادبی تاکنون دو جلد از «آنتولوژی شعر شاعران معاصر، کلمات بیش ازآدمی رنج میبرند!»، و یک جلد آنتولوژی شعر شاعران خوزستان به نام بافتارهای منفرد! و هم چنین « آنتولوژی شعر شاعران اقلیمی، بافتار و ساختار ادبیات قوم بختیاری» را منتشر کرده است. البته در زمینهی پژوهش و تحقیقات مردم شناسی، سه گانههای «دانشنامه قوم بختیاری، موسیقی قوم بختیاری و ادبیات قوم بختیاری» را منتشر کرده است.