خوانش شعرهای منصور خورشیدی
… سفر از کدام سو آغاز میکنی؟ …
ـ از من سوم / همزاد رمیدهام / حروف نام را / در خطابهی پیامبران میخواند / مجنون پریشان کدام قبیلهای / که خیمه روی هوش میزنی / آنگاه نیمی پَر / نیمی پرنده / روی صخرهها / پرواز تازه / آغاز میکنی / زمان در رگان من / رؤیای سپید را / به ایمان خاک میسپارد / شبی که شعر / به اشارت انگشت / روی گونههای تو / میریزد. / «آبی ناگهان»
منصور خورشیدی با همگرایی تأویلی درصدد رابطهی کشف و شهود بین کلمات و عبارتهاست. تکثرگرایی هم پیوند مدلولهای «ذهنی ـ عینی» میباشد و ارتباط ملموس و محسوس با اشیا و پدیدهها متناسبِ بافتار شعرهاست.
عناصر «تراژیک ـ دراماتیک» منجر به تشخصهای زبانی میشود. رابطهی «طبیعت ـ انسان» و «معنا ـ فرم»، پیرو ساختارهای فرمالیستی است. شاعر با قراردادهای زبانی به اشیاء و پدیدههای محسوس با همان ظرافتی اشاره میکند که بر پدیدههای غیرمحسوس دلالت دارد.
در زمینهی کاربردی، کلمه شیئی است که رنگ دارد، محسوس است، حواس را متأثر میکند . شاعر با خلق تصاویر بدیع به سمت آشناییزداییهای «لفظی ـ معنایی» میرود، با کشف عناصر نامتجانس به پدیده ها جان میبخشد و با پیوند بین تقابلهای تعارضی، هستی و هست مندی را در عمیقترین لایههای معنایی به تصویر میکشد.
«آبی ناگهان»
در مجموعهی «آبی ناگهان» (۱) دغدغههای فردی و اجتماعی، و تلفیق هنجار و ناهنجاری، خودآگاه و ناخودآگاه تبدیل به سوژه میشوند.
زبان ساختاری غیر از معنای اصلی ،معناهای دیگری را هم به ذهن متبادر می کند، زیرا وضعیت چند بُعدی کلمات، ظرفیتهای معنایی را گسترش داده است:
ـ با من کبوتر و بال / با تو پروانههای خیال / با او این نامهای بسیار / آسانتر از نسیم / در کتف باد / خانه میکند / ناگهان حس پرواز / به سرعت ثانیه / ضمیر مضطرب ما را / در گودی شانهها مینشاند. / «آبی ناگهان»
خورشیدی با «آبی ناگهان» از زبان شعر مجموعههای قبلی (۲) عدول کرد. معناهای نهفته در کلمه حاصل لایههای چند وجهی ساختار روایی اند. زبان با تشخیص و آشناییزداییهای لفظی برجسته میشود و ایجازمندی در تقابلِ «عشق ـ مرگ» و «عقل ـ عشق» در ساختار عمودی کاملا مشهود است.
پیوند مرموز بین کلمات ، اشیاء و پدیدهها ناشی از قدرت خلاقانه ی شاعر است. از این جهت بار اصلی شعریت (poematic) بر محوریت معنا میچرخد:
ـ این سنگهای ساکن / با نوازش دستان تو / نفس میکشند / هنگامه ی خزیدن / میان رودخانه های دراز / زیر انبوه درختان / که سر در آسمان و / سایه در / آب دارند. / «آبی ناگهان»
تصویرگرایی درمضامین «عشق ، مرگ» از ویژگی های شاخص شعرهاست. ساختارشکنیهای زبانی، فضایی تصویری دارند و تلفیق انگاره های محسوس و انتزاعی از ترکشهای زبانی این نوع فرم محسوب میشود.
تصاویر تشبیهی «شعر ـ موسیقی» بازنمودی از تقابلهای «عشق ، عقل» است، که برای پرهیز از برداشت های تک معنایی،باید به محورهای همنشینی (ترکیبات کلمات) و محورهای جانشینی (انتخاب کلمات) پدیده ها دقت کرد و برای گریز از ناهنجاری و کلیشههای رایج فرمی، به مفاهیم انتزاعی نیز توجه داشت:
ـ در قامت تو / قد میکشد / حقیقت اشیاء / و لال مینشیند واژهها / سنگین میشود / حنجره از زخم نفسها / کیست که فرزانگی را / هنگامهی سقوط / در فراز آسمان / فریاد میزند. / «آبی ناگهان»
موسیقایی متن برخوردار از ویژگیهای قراردادی زبانِ است، شاعر همهی احساسات خود را پای کلمات میریزد تا هارمونی موجود سبب کشف ظرفیتهای ساختاری شود. در این شگرد و تمهیدها عینیت بر ذهنیت مقدم است و مؤلفههای زبانی از زایندگی و نوبودگی برخوردارند.
کلمات در این گونه شعر علایم قراردادی دارند، پیوند رازآلود بین «کلمات ـ اشیاء»، «کلمات ـ انسان» و «کلمات ـ طبیعت» به دریافتهای حسی مخاطب بستگی دارد:
ـ جهانی زاده میشود / میان چشمهای خیس / وقتی جان / از زمین و زمان / پَر میکشد / راه، چه کوتاه / وسط دو نگاه / دهان باز میکند / برای تماشا. / «آبی ناگهان»
بعضی محسوسات در «آبی ناگهان»، نقش کلیدی دارند که فهم آنها به دیالکتیک فراشخصی وابسته است. تناقض در بافتار شعر ناشی از تقابلهای دوگانه و چندلایگی زبان تصویری است. شاعر / راوی سعی دارد شعریت را بر ساختار زبان متمرکز کند، در بکار گیری پدیده ها نهایت ظرافت را به کار میبرد، اما فرم و محتوا در جدال بعضی مضامین رنگ میبازند.
پل ارتباطی سطرهای ساده و سطرهای پیچیده را باید در مفاهیم فلسفی ـ عرفانی جستوجو کرد. شاعر با کشف و شهود، راز و رمزهای هستی را میشکافد و با آشناییزداییهای معنایی عناصر و پدیده ها را برجسته میکند.
در تقابلهای «ذهنیت ـ عینیت»، «منِ» شاعرانه در پی معناهای از دست رفته است و ماهیت وجودی شعرها معطوف به نگرههای فلسفی است. صداهای دیگر، از صدای شعر (منِ راوی)قویتر است، زیرا راوی دانای کل راه بر دیگر صداها بسته است:
ـ بگو: باران از کدام سمت / گیسوان تو را خیس میکند / که تمام نسترنها / سمت چپ نگاه تو / از هوش میروند / از کجا در نگاه تو میافتم / روی دستهایی به شکل دعا / وقتی بیتابی زمان / روی ثانیهها / تاب میخورد. / «آبی ناگهان»
«آبی ناگهان» اتفاق تازهای در کارنامهی خورشیدی است، با تصاویری از گسسته گی و پیوسته گی یادها و رازها را در هم تلفیق میکند تا تصویری کاملا دگرگونه از مضمون های«عشق ، مرگ را به نمایش بگذارد.»
«سجاده روی ماه بینداز»
در مجموعهی «سجاده روی ماه بینداز» (۳)پدیده های «فرا حسی» و «جسارتهای زبانی» تاثیرگذاری عمیق تر مفاهیم را به دنبال دارند.
شاعر میان عواطف فردی و حیات اجتماعی رابطهی موازی برقرار کرده است. فرم و محتوا دو روی جداییناپذیر زبان هستند که با انگارهی «ذهنی ـ عینی» نمود عینی پیدا میکنند:
ـ هوش نهان / همسایهی فکرهای جوان / در فرصت سریع وقتهای عازم / لذت از من و / تازیانه از پشت پیکر / طلب میکند / تا با مداد دوباره / پرتاب تمنا / بوسه بر اندام ماه بنشاند / از هزار رگ آسمان / تا بهاران مجهول / دوباره رشد کند / میان خطوط درهم تازیانهها. / «سجاده روی ماه بینداز»
در «سجاده روی ماه بینداز» هنجار گریزی، آشناییزدایی و شالوده شکنی جزو نظام زبانی است. تصاویر زنده و پویا در محوریت تشخیص میباشد و مضمونهای مختلط فلسفی سبب رمزگشایی از امور انتزاعی میشود.
آشناییزداییهای «لفظی ـ معنایی» در تفکر عقلی (فلسفی)نمود بارزی دارند. از لحاظ ساختار روایی ذهنیت شاعر به سمت شی ء ـ شعر ( poemـ thing)میرود. چندلایه گی معنایی و حادثهمندی زبانی ماهیتی شهودی دارند که در این نگرش جهان بینانه فلسفی ـ ایدئولوژیک ابعاد تازهای به متن افزوده میشود:
ـ ترس در تن را / به شادی نهان برگ / سپردم و آنگاه / با پرسه در پیچ کوه / هم نفس آب شدم / و با گذر از سنگهای دیوانه / تمام رود را / تلاوت کردم / با طرحی از آسمان / در سینهی دشت. / «سجاده روی ماه بینداز»
خورشیدی با عناصر حرکتی «طبیعت» [باران، ابر، باد] و ذات «اشیاء و پدیدهها» تعابیر بدیعی را ارائه میدهد. در بافتار زبانی «دیدن، دیدار»، «چشم و آینه» از واژههایی است که بسامد بالایی دارد.
برای کشف مناسبات عینی به روایتهای امپرسیونیستی توجه میکند. ماهیت زبان معنایی، کنشمندی و عناصر ذهنی ساختار شعر را مشروط میکند و برای کشف جهان و مافیها به جانب واقعیتهای حقیقی میگراید و با بهره گیری عاطفی بین «شعر، شاعر، کلمه» همبستگی روحی به وجود میآورد:
ـ سفر از کدام سو / آغاز میکنی / که واژههای مردد / به رقص فاصله میخندد / تو سرنوشت کدام / از کتاب جهانی / که شانههای تو / از افق خالی است / در ارتفاع کدام کوه / پژواک نام تو / خط شتاب را / میان آینه میشکند. / «سجاده روی ماه بینداز»
تحولات «ذهنی ـ زبانی» هم بستهی جنبه های زیباشناسانه و چند معنایی است. به رغم تلفیق عینیت و ذهنیت بین سطح معنایی و سطح زبانی تعادل و توازن برقرار است. عواملی چون هنجارشکنی، کنایه، ایهام، ابهام، واجآرایی و حسآمیزی در بافتار شعرها زمینهساز چندوجهی زبانِ میشود.
شاعر ساختار زبان را به اوج دانستگی میرساند و دانایی خویش را به رخ مخاطب میکشد:
ـ فاصلههای خلوت دو چشم را / هواهای گشتن / در سیاهی و سایه / پُر میکند / بی سکته و سکوت / پشت پردههای پریدهرنگ / افسانه میشود / ماندن میان دو دیدن / در خلوت فاصلهها / هیاهوی رقص / اندوهی که بیپرده / پدید میشود / روی سطرهای پیاپی / در فکرهای جوان. / «سجاده روی ماه بینداز»
خورشیدی در شعرهای کوتاه به واسطه ی ترکیبات پیوسته به دیالکتیک فراشخصی پناه میبرد. پیوند شرطی بین سطرها حاکم است. ابعاد معنایی کلمات ناشی از آشناییزداییهای «لفظی ـ معنایی» است:
ـ سقوط هفت ستاره / روی گور وگیاه / زیر نگاه ماه / رنگینکمانی / در چهارگوشهی آسمان / با حلقههای رنگ کمین میکند / کنار وسوسهی مردگان / تا فتنههای سبک / از تفکر بسته بردارد / با آسمانی از مصیبت معصوم / که رعشههای مدام / با لرزههای عمیق میریزد / از بال پروانههای پراکنده / در وادی سکوت. / «سجاده روی ماه بینداز»
گرچه دریافت هر فردی از «طبیعت، اشیاء، پدیدهها و هستی» متفاوت است ، به طور طبیعی در نگاه هر منتقدی وجهی از ظرافت های شعری نامکشوف میماند، زیرا پدیدههای عالم واقع ماهیت ویرانکنندهای دارند.(۴)
شعر منصور خورشیدی بیشتر بر شَم و تجارب فردی بنیان نهاده شده است .شاید از لحاظ ساختارِ زبانی، وجه اشتراکاتی با شعرِ دوره های مختلف ادبی داشته باشد، اما عناصر شعری به دیدگاههای یدالله رویایی در «شعر حجم » کمتر نزدیک است !
بعید نیست شکل نگاه کردن خورشیدی و رویایی به یک منظرهی واحد ، وجه افتراق و اشتراکی داشته باشد،همان طور که در یک علت غایی، علتهای دیگری نهفته است.
خورشیدی با رگه های تقابلی و تقارنی به مفاهیم هستی و هست مندی می اندیشد . دریافتهای «ذهنی ـ عینی» واقعیتهای بیرونی را منعکس میکند. اگر کسی شیئی (مثلاً یک سکه) را از دور نگاه کند، کوچک به نظر میرسد،اگر از نزدیک نگاه کند، بزرگتر به نظر میآید،و چنان چه از روبهرو گرد به نظر میآید.پس دریافتهای مخاطب از لحاظ ساختاری شکلهای گوناگونی دارد. مهم این است که شاعر از چه منظری یا ذهنیتی به اشیاء و پدیدهها نگاه کند.
شعر منصور خورشیدی ترکیبی چندگانه از جریان های مختلف شعری است. گاه چند حواس را همزمان تحت تاثیر قرار می دهد که در این صورت «شعر دیگر» را رقم می زند ، گاه وحدت فرم و معنا منجر به تشخص زبان می شود که در این شکل به طرف شعر«موج ناب» گام برمی دارد. گاه به واسطه ی چند مفهومی، زبان تصویر را به «شعر حجم» نزدیک می کند:
ـ میان ظهر علف ها / قیامتی از فراز بلندی / انبوه خاکستر/ روی قامت بلند باد / می ریزد میان تاریکی / صف ستون های درخشان / معلق می ماند / بلندتر از تاب نیلوفر. / «سجاده روی ماه بینداز»
پی نوشت:
- آبی ناگهان، نشر فصل پنجم، چاپ اول ۱۳۹۳.
- خورشیدی مجموعههای «خطابههای کهنسال کودکی ۱۳۷۷» و «از فکرهای با تو ۱۳۸۰» هم در کارنامه دارد.
- سجاده روی ماه بینداز، نشر نصیرا، چاپ ۱۳۹۳.
- «حقیقت زشت است، ما هنر را در اختیار داریم تا حقیقت ویرانمان نکند» فردریش نیچه
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
سریا داودی حموله شاعر، نویسنده و محقق کارنامهای از شعر، نقد و پژوهشهای مردم شناسی دارد. از مجموعههای چاپ شدهی شعرسپید، «اوفلیا تو نیستی با گیسوانم حرف میزنم! آسمان حرفی از گیسوان لی لی بود! نان ونمک میان گیسوان تهمینه، از عصای شکستهی نیچه تا عصر مچالهی لورکا، من ما بودم با دو فاعل اضافی، سِرنادهای میترائیک، همهی کلمات در میدان ونک پیاده میشوند! در هرکلمهای آفتاب پنهان است! خلیجی که از هر طرف خاورمیانه است! ادامهی زنی که پلاک خانه را گوشواره کرده است! بادها با حرف میم شروع میشوند!…» و همچنین در حوزهی نقد ادبی تاکنون دو جلد از «آنتولوژی شعر شاعران معاصر، کلمات بیش ازآدمی رنج میبرند!»، و یک جلد آنتولوژی شعر شاعران خوزستان به نام بافتارهای منفرد! و هم چنین « آنتولوژی شعر شاعران اقلیمی، بافتار و ساختار ادبیات قوم بختیاری» را منتشر کرده است. البته در زمینهی پژوهش و تحقیقات مردم شناسی، سه گانههای «دانشنامه قوم بختیاری، موسیقی قوم بختیاری و ادبیات قوم بختیاری» را منتشر کرده است.