خودسوزی و خودکشی
مادری که منتظر تولد فرزندی است و این انتظار شیرینترین لحظات زندگی است، برای او چه اتفاقی میافتد که به شعلههای آتش تن میسپارد؟ و چرا؟ چرا مرگی به این شدت خشن؟ آیا این خودویرانگری را میتوان حس کرد؟
طبق آمار پزشکی قانونی کشور بین سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۱ بیش از ۳۰ هزار نفر براثر خودکشی جان خود را ازدستدادهاند. (۱)
به گزارش تهران امروز، «جعفر بوالهری» رئیس انستیتوی روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران میگوید: «آمار اقدام به خودکشیها، ۱۰ برابر بیش از خودکشیهای منجر به فوت است.»
البته باید اشاره کرد در ایران، سالها طول کشید تا مسئولان از انکار آسیبها و مشکلات اجتماعی جامعه دست بکشند، اما اکنون این انکار خود را از موضع عدم اعلام درست و دقیق آمار خودکشی نشان میدهد و پزشکی قانونی نیز مدعی است نگاه سنتی خانوادهها به مسئله خودکشی در کشور ما باعث میشود تا به آمار دقیق و صحیح دسترسی نداشته باشیم چون در بسیاری از شهرها خودکشی هر یک از افراد خانواده موجب بیحیثیتی و بیآبرویی خانواده میشود و این امر سبب میشود مرگ ناشی از خودکشی هرگز اعلام نشود. اما بااینحال دسترسی به آمار تا حدی وجود دارد که بتوان به آنها استناد کرد.
بر اساس آمارهای رسمی منتشرشده آمار خودکشی در ایران روزبهروز افزایش مییابد و هرروز ۱۱ نفر خودکشی میکنند. آمار خودکشی در زنان متأهل بیش از دختران مجرد است (۲) و مهمتر از همه استانهای محروم کشور صدرنشین جدول این آمارها میباشند.
استانهای ایلام، خوزستان، لرستان، کرمانشاه، گلستان و کهگیلویه و بویراحمد بیشترین میزان خودکشی در کشور را دارند. (۳)
امیل دورکیم جامعهشناس فرانسوی تعریف روشنی از خودکشی در کتاب معروف خود به نام خودکشی ارائه میدهد و معتقد است: «خودکشی یعنی هرگونه عمل و رفتاری که متأثر از عوامل مختلف برای حذف خود صورت میگیرد. این حذف خود ممکن است برگرفته از عوامل مختلفی است.»
تعریف خودکشی هرچه باشد ناشی از آسیبهای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی است. خودکشی اتفاقی نیست که در یکلحظه صورت گیرد بلکه خودکشی حاصل استیصال و بیپناهی انسانی است که شاید روزها و ماهها و سالها به آن اندیشیده و با آن خو گرفته چراکه راهحل دیگری پیش روی خود نداشته و چشماندازی است که بحرانهای سخت زندگی را با آن به سامان رساند.
حکومت نیز خود اعتراف میکند که مشکلات اقتصادی بهخصوص بیکاری در استانهای محروم مانند ایلام آر دلایل اصلی اقدام به خودکشی در این منطقه است. عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس درباره بیکاری و پیامدها و تأثیرات آن در یکی از استانهای کشور گفت: علتالعلل، امالفساد و مهمترین عامل تأثیرگذار در موضوع تلخ خودکشی و خودسوزی، بحث بیکاری است. (۴)
رئیس اورژانس اجتماعی کشور دکتر حبیبالله مسعودی فرید در گفتگو با خبرگزاری ایسنا با انتقاد از اینکه هنوز موضوع خودکشی یا حتی سلامت روان در اولویت کار سیاستگذاران و برنامه ریزان حوزه سلامت کشور قرار نگرفته است، میافزاید: هر یک درصد افزایش در نرخ بیکاری، ۷۹ در صد به افزایش نرخ خودکشی افراد زیر ۶۵ سال میافزاید. (۵)
در سال ۱۳۸۳ نرخ اقدام به خودکشی در ایلام و خوزستان ۷۰٫۱ در هر صد هزار نفر بوده و همچنین لرستان با ۱۱٫۴ در هر صد هزار نفر در رتبه بعدی و استان کهگیلویه و بویراحمد نیز با ۹٫۲ در هر صد هزار نفر استان محروم دیگری است که در ردههای صدر جدول آمار خودکشی کشور قرار دارد که در سال ۹۱ به رقم ۱۸ در صد هزار این استان افزایشیافته است (۶) و باید اشاره کرد که در سایر استانها نیز به ترتیب این آمار نهتنها کاهش نیافته بلکه تا سال جاری سیر صعودی داشته است. هرچه مشکلات اقتصادی و اجتماعی افزایش مییابند، خودکشی نیز افزایش مییابد چون بر اساس یافتههای آماری همبستگی بین این فاکتورها و اقدام به خودکشی رابطهای مستقیم وجود دارد. و متأسفانه در سال ۱۳۹۲ استانهای کهگیلویه و بویراحمد و چهارمحال و بختیاری بالاترین آمار خودکشی را داشته است. مردان با سلاح گرم و حلقآویز کردن و زنان با دارو و سموم اقدام به خودکشی نمودند. (۷)
[toggle]جای تأسف بسیار است که سردمداران حکومتی نهتنها هیچ اهمیتی به این مشکل نمیدهند بلکه علل خودکشی را در عواملی میدانند که ریشه علمی و روانشناسی ندارد و انتطار دارند که مردم با رویآوردن به دین و قوی کردن ایمانشان به خدا از اقدام به خودکشی خود داری کنند.[/toggle]
از اوایل قرن بیست ویکم بیشتر استنباط این است که افزایش آمار خودکشی ناشی از زندگی ماشینی است و طبق ادعای عدهای از روانشناسان خودکشی یکی از معضلات بزرگ جامعه سرمایهداری است اما بر اساس این ادعاها قاعدتاً باید فاکتورهایی را برشمارد که منجر به خودکشی در این جوامع میشود و در رابطه با آنها به بحث و بررسی پرداخت. آنچه مسلم است ماشینی یا صنعتی شدن جوامع با رشد سرمایهداری همراه بوده است گرچه در اینجا هدف بحث علمی و روانشناسی خودکشی مطرح نیست اما پرداختن مختصری به چرایی خودکشی بحث برای ورود به مقوله خودکشی در مناطق محروم ایران و فاکتورهای مؤثر بر اقدام به خودکشی و افزایش آن، با توجه به شرایط سخت زندگی مردم این مناطق لازم و ضروری به نظر میآید.
اکثر روانشناسان و جامعهشناسان خودکشی را پدیدهای اجتماعی میدانند که حاصل روابط اجتماعی است اما باید گفت یکی از مهمترین فاکتورهای مؤثر در خودکشی در مناطق محروم را میتوان مشکلات اقتصادی مانند فقر و بیکاری در این استانها دانست که بخش عظیمی از این مشکلات مربوط به عدم توسعه یافتگی اقتصادی و اجتماعی این استانها است. علاوه بر این فاکتور بسیار مهم که تبعات اجتماعی و فرهنگی بسیاری را به دنبال دارد، باید به ویژگیهای فرهنگی خاص حاکم بر اقوام ساکن در این استانها، بهخصوص استانهای لر نشین مانند: ایلام، خوزستان، لرستان، کهگیلویه و بویراحمد و چهارمحال بختیاری در ارتباط با زنان اشاره کرد، مانند فشارهای روحی و روانی ناشی از تفاوت نگرش به زندگی، اعتیاد همسر، عدم موفقیت در تشکیل خانواده و از سویی فشارهای روانی ناشی از شرایط اجتماعی، ازدواجهای اجباری و محرومیتها و ناملایماتی که برای فرد قابل تحمل نیست. زنی که با اجبار پدر و خانواده پا به خانه بخت میگذارد اما با زندگی بیسروسامانی مواجه میشود که هیچ گریزی ندارد، “با پیراهن سفید آمده باید باکفن سفید خانه شوهر را ترک کند”، تا چه مدت خواهد توانست ناملایمات زندگی را تحمل کند؟ اعتیاد همسر، کتک خوردن، فقر، یبکاری همسر و… از طرفی هیچ حامی در این بحران ویران کننده ندارد. همه این مشکلات روزی کاسه صبر او را لبریز خواهد کرد و راهی جز خودکشی نمییابد. به هر حال در محیطهایی که امکان طلاق و جدا شدن مشکل بزرگی باشد احتمال خودکشی بیشتر است.
در مقایسهٔ بین استانهای توسعهیافته و کمتر توسعهیافتهٔ کشور شاهد این هستیم که نسبت طلاق در استانهای کمتر توسعه یافته مثل ایلام و لرستان نسبت به استانهای توسعه یافتهتر مثل گیلان و تهران پایینتر است اما در عوض اقدام به خودکشی و خودسوزی زنان بالاتر است. (۸)
وقتی خانواده و جامعه هیچ حمایت و کمکی به زنان آسیب دیده نمیکنند، بعد از این همه مشکلات پناهگاه آخر جایی جز آغوش سرد خاک نخواهد بود، پایان همه چیز(!) برای زنی که هیچ راهی ندارد. این یک معضل عظیم اجتماعی است که هرچه تنگناهای زندگی عرصه را بر مردم مناطق محروم تنگ میکند به اشکال مختلف عوارض ناشی از آن مانند: اعتیاد، تن فروشی، خودکشی، طلاق و… خود را بیشتر بروز میدهد. خودسوزی زنان در استانهای ایلام، خوزستان و کهگیلویه و بویراحمد و لرستان بعد از نرخ بیکاری و فقر و مهمتر از همه توسعه نیافتگی، این استانها را در صدر اخبار و آمار قرارداده است. حل مشکل اشتغال و استقلال مالی زنان و دختران در این مناطق میتواند گره بزرگی از مشکلات آنان را در این مناطق باز کند.
خودسوزی پنج زن باردار در خرم آباد در ماههای پایانی سال ۱۳۸۹ (۹) فاجعه بزرگی بود که حاصل یک سیستم بیمار و نابرابر جامعه است، مادری که منتظر تولد فرزندی است و این انتظار شیرینترین لحظات زندگی است، برای او چه اتفاقی میافتد که به شعلههای آتش تن میسپارد؟ و چرا؟ چرا مرگی به این شدت خشن؟ آیا این خودویرانگری را میتوان حس کرد؟ راهی که قربانی، قربانی فقر و بدبختی و بی پناهی انتخاب کرده، راهی بسیار تکان هنده است، گویی قربانی هرگز حس و درک نشده است! گاهی وقتی جامعه به یک انسان پناه نمیدهد، خانواده به او پناه میدهد، اما زنان مزبور گویا راه به هیچ پناهگاهی نداشتهاند.
جای تأسف بسیار است که سردمداران حکومتی نهتنها هیچ اهمیتی به این مشکل نمیدهند بلکه علل خودکشی را در عواملی میدانند که ریشه علمی و روانشناسی ندارد و انتطار دارند که مردم با رویآوردن به دین و قوی کردن ایمانشان به خدا از اقدام به خودکشی خود داری کنند.
در روزهای گذشته نیز شاهد اخبار تکان دهنده خودسوزی دو خواهر نوجوان درودی در مقابل دادگستری درود بودیم. این از جمله مشکلات فرهنگی بزرگی است که زندگی دختران و زنان را در این مناطق به شدت تهدید میکند. پرداختن دیه با زندگی دختران نوجوان و یا همان فرهنگ منحط “خونبس” که اکنون دوباره در حال احیا شدن است. تهدید بزرگی است که به علت عدم وجود سازمانها یا نهادهای مترقی و مردمی زندگی و سرنوشت زنان و دختران را در این مناطق تهدید میکند. در جوامع پیشرفته کنونی در اروپا جامعه و دولت خود را موظف به حمایت از زنانی میداند که آسیب دیده یا در معرض آسیب پذیری جسمی یا روانی هستند و مراکزی به همراه مشاورین حضوردارند تا به این زنان کمک کنند تا جایگاه اجتماعی خود را مجدداً به دست آورند و در اکثر موارد قانون حامی زنان است. البته باید گفت که این امکان حاصل مبارزه و تلاش پیگیر زنانی بوده که سالهای سال برای رسیدن به این خواستهها تلاش کردند و دست از زندگی و آسایش خود شستهاند. در ایران نیز با ایجاد خانههای امن برای زنان و دخترانی که در معرض خطر هستند، میتوان از افزایش روزافزون خودکشی و فرار دختران و گرفتار شدن در باندهای خطرناک تن فروشی، اعتیاد و قاچاق جلوگیری کرد.
در پایان باید گفت که خودسوزی و خودکشی این دختران نوجوان و سایر زنان فریادی است که جامعه و تکتک ما را به کمک میطلبد و باید برای کمک به این انسانها ما چون زنانی پیشگام قدم جلو نهاده و بههر شکل ممکن از وقوع این جنایت فجیع جلوگیری کنیم.
منابع:
(۱) http://mardomsalari.com/Template1/News.aspx?NID=187563
(۲) http://www.asriran.com/fa/news/330338
(۳) http://ebrat.ir/?part=mobile&inc=news&id=48646
(۴) http://www.tabnak.ir/fa/news/325224
(۵) http://isna.ir/fa/news/93062212686
(۶) http://www.bornanews.ir/Pages/News-133044.aspx
(۷) http://tnews.ir/news/484A17356138.html
(۸) http://www.ilna.ir/news/news.cfm?id=203220(8)
(۹) http://aftabnews.ir/vdca0an6o49n601.k5k4.html
[review]
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید