درکشاکش سنت و تجدد؛ سخنرانی درباره آثار استاد محمدعلی اسلامی ندوشن
درکشاکش سنت و تجدد؛ متن سخنرانی سعید جهانپولاد درباره آثار استاد محمد علی اسلامی ندوشن
مروری بر آثار و اندیشههای دکتر اسلامی ندوشن؛ نویسنده، ادیب، دانشور حوزه تاریخ فرهنگ و ادب فارسی در مراسم نکوداشت این چهره ماندگار سپهر فرهنگ و ادب.
توضیح:
این سخنرانی درباره مروری بر آثار و اندیشههای دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن، نویسنده، ادیب، دانشور حوزه تاریخ فرهنگ و ادب فارسی در مراسم نکوداشت این چهره ماندگار سپهر فرهنگ و ادب فارسی که بهتازگی در کانادا دیده از جهان فرو بست انجام پذیرفته است. نکوداشت از طرف شبکه جوایز پارسی در کانادا برگزار گردید و متن سخنرانی جهت انتشار در اختیار مجله ادبی شهرگان، به مناسبت بازگشت پیکر این استاد مطرح زبان و ادبیات فارسی، به سرزمین مادریاش «ایران» قرار گرفت.
■■■
سخت است برایم در توصیف و ارزیابی چهرهی فرهنگی و ادبی ایرانی در این مقام و جایگاه پر عزت با آثار ماندگارش در این مجال کوتاه بگویم. استاد محمدعلی ندوشن، بیش از نیم قرن و با بیش از شصت و چند جلد تالیف و ترجمه و صدها مقاله علمی، تحلیلی و انتقادی دامنه پر نفوذ اندیشهها و تأملاتش را برای نسلهای متنوع امروزی و آینده به ارمغان گذاشته، حوزههای پژوهشی و تحقیقی و تحلیلیاش از شاهنامه پژوهی تا حافظ و سعدی، مولوی پژوهی، سرگذشتها و آسیبشناسی و تاریخنگاری قهرمانیهای تاریخ باستانی تحت عنوان «سرزمین ایران» که بر اساس مطالعات نوین فرهنگی و بومشناسی فرهنگی آنرا میتوان «فرهنگ به مثابه ادبیات»، «فرهنگ به مثابه طبیعت» و چنانکه خود استاد نظرداشته، تحت عنوان «زمین، مام، مادر و وطن» انگاشت. این حوزهی تحلیلی و پژوهشی استاد ندوشن بیش از ده اثر و کتاب مهم و مبنایی درباره «ایران»است. اشتباه نگیریم، چنانکه ذکر نمودم ،ایران به مثابه فرهنگ و زیست فرهنگی دامنه وسیع تری از مرزهای جغرافیایی را در بر میگیرد، گسترهای که در مطالعات نقد و بررسی تطبیقی به شیوه فرانسوی که بر شباهتهای کانونی و داد و ستدها، تأثیر و تاثرات، ذخیرهسازی و تبدیلسازی فرهنگی و اجتماعی به صورت تطبیقیاش در فرهنگ ادبی دیگر ملل بهخوبی استاد ندوشن نشان داده و شباهتهای الگویی، شیوههای کنشی، منش اخلاقی و روایی… آنان را در بازخوانی نوینی به عمق و غنای ادبیات باستانی ایران و دیگر ملل پیوند زده است.
این مهم به فراخور دکترین رجعت به فرهنگ مسالمت جو، برابرخواه و عدالتمحور و اعتدالی فرهنگی باستانی این تمدن خردورز دیرپای ایرانی با پیوند در فرهنگ و ادبیات دیگر ملل به سنجش تطابقی و تطبیقی کشاندهاست. مثلا بیژن و منیژه با آنتونویس و کلئوپاترا، ویس و رامین با تریستان و ایزوت، سودابه با فدر… اسفندیار و رستم با آشیل و هرکول و… در شعر و اندیشگی شارل بودلر با خیام ، حافظ با گوته، سعدی و مولوی با هگل، کانت، اسپینوزا و برگسون و …و استاد ندوشن اینطور نتیجه میگیرد که «ما کم مردمانی نیستیم» و «ایران و فرهنگ ایرانی در تاریخ تمدنها بهخاطر حوزه استراتژیکی و مکانیت جغرافیاییاش، حد میانهای بوده و نقطه اتصال فرهنگ شرقی به سمت فرهنگ غربی و همینطور بالعکس» و بهقول استاد «ایران مثل یک کارخانه بوده، مواد را میگرفته، جذب میکرده، تبدیل می کرده و عرضه مینموده است.» این مرکزیت تمدن و فرهنگ ایرانی را چه در خاور و چه باختر در حد میانه نشان میدهد، حال عمق و غنای این فرهنگ، به تعبیری ادبیات و بوم زیست فرهنگی که منحصراً با تنوع اقلیمی و تنوع زبانی و گویشوری، قومیتی و هویتی چند لایه که بسیار قابل ملاحظه بوده و هست، نقش محوری و کانونی فرهنگ ایرانی را در توسعه فرهنگ جهانی تثبیت میکند که این دکترین استاد محمدعلی ندوشن و عشق و علاقهی وافر او به ایران، ایرانی بودن و داشتن غنای فرهنگی و ادبی در نزد همنسلان ایشان مثال زدنیاست.
به عنوان کتابهای ایشان توجه بفرمایید کلمه ایران به تعبیر فرهنگ، با عشق، شیفتگی ،وسعت و غنایی مطمئنی در عمق و ریشه این تأملات و ملاحظات سنجشی، علمی و تحلیلی جا خوش کرده است. البته باید ذکر کنم، میتوان این مطالعات را در زمینه مطالعات فرهنگی و بومشناسی فرهنگی نیز به صورت یک ضد گفتمان بررسی کرد. اینکه گفتمانهای رایج دهه پنجاه و شصت و هفتاد اروپایی و آلمانی و بعدها روسی که غالباً در ایران نیز مصرف شده ،تقلیل پیدا کرده به خاطر اینکه زبان و فرهنگ استعماری فرانسوی گسترش خودش را کمکم از دست میدهد و امپریالیسم زبانی بریتانیایی (منظورم انگلیسی و انگلیسی آمریکایی) که با سرعت گسترش روزافزون با ابعاد سرمایهداری جهانی در شرق میانه، شرق دور تا اروپا و دیگر قارهها را در می نوردد. در این میانه نقش دکتر اسلامی ندوشن با رجعت و بازگشت به میراث فرهنگی و ادبی ایران، ادبیات کلاسیک و رمانتیسم ادبی و … که مثل پیوندی و پلی است میان آن هجمه غالب در میانه پهلوی اول و دوم که به صورت روساختی در جامعه علمی و دانشگاهی ما رسوخ کرده و دارد بحران هژمونی فرهنگی و چند فرهنگی که پروژه دی کلونیالیزمی و استعمارزدگی نوینی را ایجاد میکند و مقاومت امثال فتحلعی آخوندزاده، طالبوف، مراغهای و … تا صادق هدایت، مجتبی مینوی، بزرگ خان علوی از طرفی دیگر نیما و شاگردانش و دانشگاهیانی همچون فروزانفر، خانلری، نفیسی، مصطفی رحیمی و … استاد ندوشن و زرینکوب و فردید، شایگان و جلال و… تا دکتر رضا براهنی و… که نوع دیگری از حد میانه سنجش علمی و روشمند و نوین را در بازده زمانی بر اساس این بردار زمانی پیشنهاد میدهند.
در طبقهبندی آثار استاد ندوشن این طیف آثار که با ملاحظات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و ادبی نمایان هست، بهنوعی ضدگفتمان در برابر گفتمانهای غالب و سلطهگیاش قابل بررسی هست، سرچشمه فرهنگ به مثابه زیست طبیعی فرهنگی و ادبی را استاد ندوشن در این رجعت میداند. ایشان باور دارد که مطالعات پژوهشی نشان داده که فرهنگ میانه ایران، نوعی فرهنگ و حکمت اشراقی و کشف و شهودیاست و از رویکردهای استدلالی و منطق علمی خالیاست و این نکته مبنایی ایشان هست که این نگاه تبارشناسی را به شاهنامه و فردوسی و حماسهها و پهلوانان ایرانی و منش و خُلق و کردار آنان میاندازد. خرد جان جهان و جام جهانبین در پروسه اندیشگی ایرانی محسوب میشود، اگر چه این رویکرد اشراقی و عرفانی بعد از اسلام جنبههای الهیاتی بهخود میگیرد و استاد ندوشن نیز همچون سُهروردی باور دارد که از منطق استدلالی دور مانده و چنین رویکرد تجمیعی و تلفیقی خرد و حکمت اشراقی میباید با جنبههای استدلالی و مادی و البته علمی بازتولید شود، چنانکه این جریان فکری شکل قابل نفوذی در اروپا و غرب داشته و دارد. استاد ندوشن باور دارد که در ایران و جامعهی فرهنگی حد میانه میباید چنین ترمی در دانشگاهها و مراکز علمی ایجاد شود و به دوبارهخوانی و یافتن راههای تازه ما را دعوت می کند.
نقش استاد ندوشن، نقشی مهم است در این اتصال و پیوند با فرهنگ جهانی، بیشک این رویکرد تاریخی و فرهنگی فقدانش در آن دورهها کاملا احساس میشده و بهخاطر همین امر مهم، نسلهای امروزی و آینده، میباید تأثیر چنین نگرشها و تأملات مبنایی را در آثار استاد ندوشن جدی انگاشته و آنرا بررسی نمایند. کتاب خودنگاری ایشان «راهها» که استقبال خوبی از آن شدهاست، بیشک تاریخ تحلیلی و سیاسی اجتماعی و فرهنگی /ادبی ماست که در چند دوره نوشته شدهاست و بازنمایی مهمترین تغییرات و تحولات فکری و زیستی از جنگ جهانی دوم، کشف حجاب، وضعیت احزاب، اوضاع مطبوعات تا مصائب و سرگذشت ملیگراها و قضیه نفت و… تا انقلاب ۵۷ ، جالب توجه هست که با نثری بسیار سلیس و پر قوت و صحیح نوشته شده که حاصل عمری مطالعه در فرهنگ و زبان ادب فارسی و پژوهشهای ایشان بوده که کمنظیر هست. صداقت و خلوص کلام در این نوشتارها هویدا است. «آزادی مجسمه»، «در کشور شوراها»، «سفرنامههای چین»، «بازتابها» ، «سفیر سیمرغ» پیشگامی ایشان در نوعی دیگر از ادبیات توریستی و سفرنامهاییست که ملاحظات فرهنگی جالب توجهای دارد و مقیاسی برای طرز دیدن و شنیدن صداها، دیگر منازل و مناظر فرهنگی و اجتماعی ملل دیگر است. این سفرنامهها انگار نوشته آمده که در جریان بررسی تطبیقی و سنجش تاریخی، فرهنگی و اجتماعی به پیوند و شباهتهای بینافرهنگی ملل در یک پیوند همزیستی، مسالمتجو و مساواتی کمک کند، چنانکه مثلاً خیام را با شارل بودلر، مولوی را با کانت، اسپینوزا، برگسون، گوته را با حافظ، فردوسی را با هومر و شخصیتهای اسطورهایی و قهرمانیهای حماسی و تاریخی را که ذکر آن آمد، در پیوند بههم به یک منظر وسیع وطن جهانی برساند. از ترجمههای موفق ایشان و معرفی ملال پاریس و گلهای شر یا بدی شارل بودلر که به قول خود استاد ندوشن، دید و منظر استتیکی و زیباشناسی هنری و فرهنگی را به ایشان نشان داده تا آنتونویس و کلئوپاترا شکسپیر که نمایشنامه درخوریاست، که مناظری وسیعتر و شگفتانگیز را برای پیوند دادن تطبیقی این قهرمانها و ضد قهرمانها نشان می دهد. بیژن و منیژه با آنتونویس و کلئوپاترا، ویس و رامین با تریستان و ایزوت و… انگار مسیری مشخص را برای مطالعات فرهنگی و ادبی و سنجشی علم، روشمند در مطالعات بینافرهنگی و بینالمللی پیشنهاد داده است.
در پایان سخن باید بگویم خاک و سرزمین آمریکای شمالی باید به خود ببالد که بزرگانی همچون دکتر رضا براهنی، دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن برای مدتی به امانت در آنجا سپرده شده است
می اندیشم کاش نیرویی داشتیم که اوضاع مشوش و درهمریخته ادبیات امروزی را برای مدت زمانی متوقف میکردیم و دوباره برمیگشتیم و آثار این یکصدساله متأخر را بازخوانی میکردیم… با اینحال و بیشک گوهر وجودی نازنینِ این بزرگمردان شعر و ادبیات، فرهنگ بسیط ایرانی، قلم و آثار ماندگار ایشان در خاطره فرهنگی، قومی و جمعی ایرانیان و جهانیان تا ابدالآباد خواهدماند.
بدرود استاد! آسوده بیارام در این بیکرانگی، ما متوجهایم.
دکترسعید جهانپولاد – ۱۴۰۱
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
سعید جهانپولاد؛ متولد ۱۳۴۷ – تهران، کارشناس ارشد زبان و ادبیات تطبیقی ملل، شاعر، مترجم و پژوهشگر. او فعالیتهای ادبیاش را از اواسط دهۀ ۱۳۶۰ با نشریات و روزنامههای اطلاعات (صفحۀ بشنو از نی)، سلام، ادبستان فرهنگ و ادب، آدینه، گردون، دنیای سخن، کارنامه، کلک و… و فصلنامههای فلسفه و هنر در زمینه نقد ادبی آثار ادبیات داستانی ایران و جهان آغاز کرده.
جهانپولاد در دهه ۱۳۷۰ با همکاری دفتر ماهنامۀ معیار و اعضای تحریریه، کارگاه شعر و نقد شعر دهه هفتاد را، با گروهی از فعالان عرصۀ شعر و ادبیات آن زمان کلید زد که منجر به شکلگیری جریان شعر دهۀ هفتاد شد.
گزیدۀ آثار منتشر شده:
در کوچههای اول حرکت؛ (مجموعه شعر- ۱۳۷۷)
آوای جنینی؛ (مجموعه شعر- ۱۳۹۵)
گزینه شاهکارهای هایکو معاصر جهان؛ (ترجمه و بازسرایی- ۱۳۹۶)
منظومۀ چهار کوارتت؛ (تی اس الیوت، ترجمه همراه نقد و تفسیر- ۱۳۹۶)
شاهکارهای شعر جهان؛ (ترجمه با فیروزه محمدزاده- ۱۳۹۸)
شعر به وقت گرینویچ؛ مجموعه برگزیده شعر و شاعران معاصر جهان (۱۳۹۷)
زره کرگدن به تن دارم؛ (مجموعه شعر- ۱۳۹۷)
فصل گلهای سفید داوودی؛ (ناتسومه سوسه کی- ترجمۀ هایکو، ۱۳۹۸)