«در تورفتگی متن» با نگاهی به شعری از صحرا کلانتری
پناهم بده به پیدیاف
به سایتهای آنلاین
از تجاوزِ اصلاحِ انگشتانی در هلهلهی کیبورد
کِز بده منزویام را در فولدری
دارند بازم میکنند
با کلیکی میبرند به کپی
با کلیکی به پیست
یکی دارد به مرکزِ متن میزند
و دیلیت قهقههاش را پهن کرده روی پاراگرافی که تصفیهی اندامم بود
بزن به تبدیلم
کلیک توی گوشم درست در تورفتگیِ متن میگوید:
سرطانِ فونت گرفتهای با سایزهای مجنون
مدام میروی به چهل
به پنجاه
به شصت
بیبینازنین؛ چهارده بار در دستان تیتر مزهمزه میشود
و بیبیسارا چند پاراگراف التماسش میکند
او خودش را به شمارههای صفحه میکوبد
حکم این است
اخراج
سارا به پهنهی یکصد فونت؛ اشک میریزد
و تا صفر آب میرود
پرت میشوم به دهانِ دسکتاپ
عاطفهی قهر و اتحادِ ضمایر
پایکوبیِ ضمایرت در جشن استقلال
از تویِ مانیتور؛ لانگ شاتِ مهیبت را میلرزم
برخاستهای از کفنِ مولفت؟
داری میچرخانیام
موس در همخوابگیِ انگشتانت میچرخد
تا بچرخم به خطوط مجهول
پیوستهای به متجاوزان
به سرقتِ سفیدیام تا سیاهیِ آغاز
چند جمله از کلوزآپِ “تو” در آغوشِ “او” کلمه ریختم؟
چند “ما” منهای “من” روی مانیتور غلت خوردم؟
افعال ریختهاند به سطح صفحه
هراسانم از خط و نشانِ سطلی در حاشیهی دسکتاپ
“شما” میجهد وسطِ افعال
“من” خودش را به سایت میکوبد
برگردانیدم به خطوط
آرام میکشانیام به فولدری متروک
تا صفحهات به استقلال برسد
ضمایرم را انداختهای به ساختِ چند فاعلِ مصنوعی
“من” ممنوعیتِ صفحه شد؟
تیتری حضورش را میچرباند
و سقطِ بیبیهاست در پاورقی به سایزِ دستوری
به سایتهای آنلاین پناه میبرم
هیچکس تبدیلم را نمیـکوبد
نت خودش را به قطعی زده
روی سایت تلوتلو میخورم
گوگل کروم فریاد میزند
“این صفحه کار نمیـکند”
#صحرا_کلانتری
«مارتبن هیدگر»[۱] از مهمترین فیلسوفان معاصر است که درباره بحران در عصر جدید و نیازهای انسان معاصر سخنرانیها و نوشتههای متعددی از خود به جا گذاشته است. او معتقد است که بشر امروز تکنولوژی را به امکانات، ابزار و وسایلی تعریف میکند که انسان را در برآوردن اهداف و غایتش یاری میکنند بنابراین تکنولوژی امروز نوعی ابزار و فعالیت انسانی است. وی با طرح پرسش از تکنولوژی تعریف موجود را به چالش میکشد و چنین نتیجه میگیرد که از آنجا که ماهیت تکنولوژی انکشاف حقیقت است ولی امروزه انسان طالب غایات چنان اسیر ابزارآلات تکنولوژی و غرق در ستایش آنهاست که از حقیقت و ماهیت آن غافل و بیخبر مانده است به گونهای که حتی تاب پرسشگری نیز ندارد. انسان امروز همه جا اسیر و پایبند زنجیر تکنولوژی است.[۲]
هنرمندان با فرصت ارایه آثار هنریشان به منزله پنجرهای روشن بازتابدهنده و انعکاسی از مصائب جهان امروز هستند. شعر با مصالح کلمه و ترسیم جهان معنا بخش مهمی از این بازتاب را به دوش کشیده است. «صحرا کلانتری» شاعرِ شعر: «پناهم بده به پیدیاف» از همین منظر، جهان امروز با رهاورد تکنولوژی نوین را به چالش کشیده است. تکنولوژی که گرچه به عنوان ابزار و وسیله در خدمت بشر قرار گرفته است اما آنچنان که در شعر مورد روایت قرار گرفته است انسان امروز را منزویتر ساخته است: از تجاوز اصلاحِ انگشتانی در هلهله کیبورد/ کِز بده منزویام را در فولدری/ … شاعر، آشفتگی و هجوم سرسامآور مظاهر دنیای مدرن را با استفاده از ترسیم و بکارگیری بخشی از این مصداقهای عینی به روایت نشسته است: بزن به تبدیلم/ کلیک کن توی گوشم درست در تورفتگی متن/ میگوید/ سرطان فونت گرفتهای با سایزهای مجنون/ مدام میروی به چهل/ به پنجاه/ به شصت/ بیبی نازنین چهارده بار در دستان تیتر/ مزهمزه میشود/ …
شیوه شاعر در ترسیم این هجوم سرسامآور بهرهگیری ظریف و شاعرانه از مصداقهای عینی است که پیش از این به آنها اشاره کردیم شاعر سراغ کتابت متن رفته است. متنی که متفاوت از گذشته، مسیر دیگری را برای تکثیر و توزیع طی میکند. شاعر از همین منظر، هوشمندانه فضای معنا را در شعرش بسط و گسترش داده است. پرسش را در گفتمان و روایت متن پیش کشیده است: «از توی مانیتور؛ لانگشات مهیبت را میلرزم/ برخاستهای از کفن مولفت؟/ …» یا در این سطرها: «به سرقت سفیدیام تا سیاهی آغاز/ چند جمله از کلوزآپ «تو» در آغوش «او» کلمه ریختم؟/ چند «ما» منهای «من» روی مانیتور غلت خوردم؟/ …»
گرچه مخاطب در نگاه نخست، جلوههایی از مظاهر عینی را میبیند مخصوصاً در فرصتهایی که شاعر تلاش دارد ترسیمی از مظاهر تکنولوژی در جهان امروز را رقم بزند اما با درنگی بیشتر نگاه و دقت شاعر برای کنار زدن لایههای تودرتوی ظاهری و رسیدن به کنه و ذات رفتار و صفات انسانی نیز نمیتواند پنهان بماند. جایی که شاعر سراغ «من» وجودی و ذاتی انسان میرود و گفتمان جاری در شعر را از این منظر پی میافکند: «شما» میچهد وسطِ افعال/ «من» خودش را به سایت میکوبد/ برگردانیدم به خطوط/ آرام میکشانیام به فولدری متروک/ تا صفحهات به استقلال برسد/ ضمایرم را انداختهای به ساخت چند فاعل مصنوعی/ «من» ممنوعیت صفحه شد؟/ … شاعر در کنار روایت از این «من» وجودی و ذاتی که ماهیت و حقیقت نهفته در وجود انسانها را مورد توجه و نظر دارد «من» فردی خویش را نیز به تقابل کشانده است در همین روایت مرور شده تقابل و گفتمان هر دوی آنها با دقت و ظرافت شاعر بخشی از روایت شعر را دنبال کردهاند.
شعر گرچه در حوزه معنا، کفه سنگینتری را نشان میدهند اما در بستر زبان و نمای بیرونی شعر نیز، دقت و توجه شاعر میتواند مورد اشاره باشد روایتی منسجم و واحد در طول که شاعر ترسیم و ترکیبها خطی را نیز برای شکلگیری این اسنجام به کمک گرفته است. تلفیقی از عبارتها و نامهای غیرفارسی با کشف و همجواریِ ترکیبهای یافته شده از همان فضای خشک و بیروح گاهی روایت شعر را متفاوتتر پیش برده است: بیبی نازنین؛ چهارده بار در دستان تیتر مزهمزه میشود/ و بیبی سارا چند پاراگراف التماسش میکند/ او خودش را به شمارههای صفحه میکوبد/ حکم این است/ اخراج/ …
۱۸ شهریور ۱۴۰۰، میناب
#یداله شهرجو
منابع:
- Martin Haideggr(1976-1889)
- مارتین، هیدگر (عصر تصویر جهان) فلسفه تکنولوژی، ترجمه شاپور اعتمادی، تهران: نشر مرکز، ۱۳۷۷، ص ۳۸.