دو شعر از حسن فرخی
تقدیم به بهمن ابراهیمی
به خانه ات برگرد.
یک)
سر چهار راه گنجشکی ست
آکاردئوننواز از ردیفِ ناآرام می گذرد
و ترانه در بالاترین گام است.
در چهار راه اکنون به تو می اندیشم
به ضربانِ قلب ات در متوازی.
نگاه کن
قرمز می ریزد در اضطراب.
پرده می افتد در فاصله
و حجمِ اشیاء فرو می ریزد.
در چهار راه گنجشکی ست.
دو)
آبی را به سمت پرنده می خوانم
روی خواهش دریا حساب می کنم
من از این زمین سنگینی سنگ یادم هست.
پنجره را به سمت آبی می خوانم
روی تصمیم آفتاب حساب می کنم
من از این شهر ایستگاه سرد یادم هست.
حرفی برای گفتن دارم
چون پاسخی برای پرسشی.
در این دنیا
کنار نام تو امضاء می گذارم.
۱۵ تیر ماه ۱۴۰۰