دو شعر از شهرام پارسامطلق
[clear]
شعر اول :
شانزده اپیزود در مصرف بیرویه تو
[clear]
۱
[clear]
هر دم و بازدم
از هوای پس از تو
دندانههای ارهی ست
که در گلویم
کشیده میشود
[clear]
[clear]
۲
[clear]
مست میشود
هوا
وقتی از ریههای تو بر میگردد
نفس که میکشی
درختان
تلو تلو میخورند
[clear]
[clear]
۳
[clear]
پشتم به نفس های تو گرم بود
مثلِ پشت آدم برفی
به زمستان
[clear]
[clear]
۴
[clear]
رفتهای
مثل خون زیادی از رگهام
برنمیگردم
باز نمیگردی
[clear]
[clear]
۵
[clear]
دوستت دارم
دوستت دارم
دوستت دارم
در این قلب
جای سوزن انداختن نیست
[clear]
[clear]
۶
[clear]
تو دست تکان میدادی
و تکه تکه میگذشت
اسب رفتن ات
از خط پایانم
[clear]
https://rusbank.net [clear]
۷
[clear]
پیاده روی در مرداب است
فرو رفتن
در فکر تو!
[clear]
[clear]
۸
[clear]
هوایت را دارم
خودت را: نه!
[clear]
[clear]
۹
[clear]
شب بود
تو نبودی
و ماه خنجری بود
پشت ابر!
[clear]
[clear]
۱۰
[clear]
راهی به درازای عمر آمده بود
جانم
تا به لبت رسید
[clear]
[clear]
۱۱
[clear]
در آغوشات میگیرم
دارمت و ندارمت
به هوا میمانی
هستی
و
نیستی
[clear]
[clear]
۱۲
[clear]
چه خالی ست
جایت
میان دلی
که این همه
از تو
پُر است
[clear]
[clear]
۱۳
[clear]
پیش از تشبیه روی ماه
به صورت تو!
همین ماه!
سیارهی ولگردی بود
که در برهوت شب
پرسه میزد
[clear]
[clear]
۱۴
[clear]
به دور یاد تو
می پیچد
تاکی از خیالام
انگور میدهد
نام تو در من
و خونم
بر سنگفرش خیابان
تمام گاردهای ضد شورش را
مست میکند
[clear]
[clear]
۱۵
[clear]
من آسمان را بغل میکردم
تو برهی ستاره را شیر میدادی
به گلهی یاد تو زد
در کلمات من
گرگِ روزمرگی!
[clear]
[clear]
۱۶
[clear]
سانسورچی جیبهای شعرم را میگردد
کلمات کتابم را روی میز خالی میکند
تو را پیدا نمیکند
نامت را نقطهچین کردهام…
…
[clear]
[clear]
شعر دوم:
جبر
[clear]
گلولهای ناچار
در گلوی تفنگم
میترسم
میترسم
به سینهی پرندهای بخورم
[clear]