دو شعر از فاطمه اختصاری
فاطمه اختصاری متولد ۱۳۶۵ در کاشمر، از شاعران غزل پست مدرن در دههٔ هشتاد است. وی در سالهای اخیر در بسیاری از جشنوارههای شعری حضور داشته و موفق به کسب مقام شدهاست. کتاب او «یک بحث فمینیستی قبل از پختن سیب زمینیها» که در سال ۱۳۸۹ از نمایشگاه کتاب جمعآوری شد نیز در سومین دورهٔ جایزهٔ شعر زنان ایران، «خورشید» توانست به مرحلهٔ نهایی راه پیدا کند. داوری جشنوارهٔ غزل پست مدرن در سال ۱۳۸۶ و سردبیری نشریهٔ تخصصی غزل پست مدرن «همین فردا بود» در سالهای ۱۳۸۵ تا ۱۳۸۸ (که در خرداد ۱۳۸۸ توقیف و لغو مجوز شد)، و انتخاب آثار مجموعهٔ «گریه روی شانه تخم مرغ» از دیگر فعالیتهای ادبی اوست.
وبلاگ او در سال ۱۳۸۹ پس از دستگیری اش، بنا به دستور قضایی فیلتر شد و از آن زمان او در وبلاگ جدیدش مینویسد. از فعالیتهای او در وبلاگ جدید میتوان به ایجاد کارگاه مجازی شعر و داستان اشاره کرد. او در ابتدای دههٔ هشتاد در رادیو به عنوان نویسنده و گوینده مشغول فعالیت بود. از دیگر فعالیتهای او حضور در آلبوم جدید شاهین نجفی به عنوان شاعر و ترانهسرا به همراه سیدمهدی موسوی، افشین مقدم و یغما گلرویی است. کارگاههای شعر او در تهران در سال ۱۳۹۱ با انتشار خبری در باشگاه خبرنگاران جوان و انتشار در خبرگزاریها و سایتهای اصولگرا تعطیل شد. او دانشجوی دکترای رشتهٔ مامایی بوده اما به دلیل فعالیتهای سیاسی-فرهنگی اخراج شده است.
بعد از توقیف و خمیر شدن کتاب اولش، هیچ یک از کتابهای جدید او از وزارت ارشاد جمهوری اسلامی موفق به کسب مجوز نشدهاند.
۱
گرسنه ایم، ولی داسهای خونی با
سکوت مزرعهها جور درنمیآید
گرسنهایم، ولی گندمی که کاشتهایم
به خواب رفته و با زور در نمیآید
ولی پیامبری نیست، بخت مردهی ما
بدون معجزه از گور در نمیآید
هزار مشت به پا خاسته ست در تاریخ
ولی برای شکستن فشار میخواهیم
تمام شهر پر از مغزهای معترض است
برای این همه سر، چوب دار میخواهیم
نه خاک مطمئنی که بایستیم به پاش…
نه ساک پر شده!… راه فرار میخواهیم
که سوزنی که لبان تو را به هم میدوخت
سرش از آن ور ِ دیوار چین در آمده است
که پشت پای کسی که به راه افتادیم
قدم قدم فقط از خاک مین در آمده است
بفهم! زندگیات حاصل تچاوز بود
دمار مادر این سرزمین درآمده است!
بغل بگیر تن گرم و خیس مادر را
اگرچه بوی کپک مانده لای پستانهاش
بغل بگیرش و گم شو که چشمهای کسی
مدام خیره شده در کشاکش رانهاش
فرار کن همهی سالهای عمرت را
فرار… تا ته بن بستی خیابانهاش
۲
جای چند تا بخیّه روی پوست داشتن
جا زدی تو پشت پا زدی به دوست داشتن
پشت کردهای به پشت ِ چوبی در ِ اتاق
داغ کردهای و پشت دست داغ روی داغ
داغ اتّفاق نارفیق را فروختن
داغ واقعی ِ باغ را شبانه سوختن
شب شبیه شب، شبیه هیچ چی به غیر شب
بی لبی به روی لب بخواب، شب بخیر شب!
بی لبی که دوختند توی بند دست بند
آآآآه! خاطرات بد… تمام، نه! نمیشوند
خواهشاً دوباره انتظار را به سر بیار
خواهشاً دوباره ابر شو دوباره تر ببار
روشنی بدوز روی چشمهای بی کست
خواهشاً بخواه ماه در بیاید از پَسَت
از اتاق در بیا به جمع ما رفیقها
خواهشاً دوباره اعتماد کن به تیغها!
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
درباره نویسنده:
فاطمه اختصاری؛ شاعر، داستان نویس، ترانه سرا و منتقد ادبی است. او از شاعران مطرح دههی هشتاد است. تنها کتابی که از او تا به حال مجوز گرفته است «یک بحث فمینیستی قبل از پختن سیب زمینیها» بوده که توسط وزارت ارشاد جمع آوری شده است.
او همچنین سابقهی همکاری با خوانندگانی نظیر شاهین نجفی، یاسین صفاتیان، نوید زردی و… را هم به عنوان شاعر و ترانه سرا دارد.