دکتر فرهاد ثابتان در گفتوگو با شهرگان؛ دولت، حافظ امنیت بهائیان نیست – بخش دوم و پایانی
گفتوگوی شهرگان با دکتر فرهاد ثابتان، سخنگوی جامعهی بینالمللی بهائیان در آمریکای شمالی؛
دولت، حافظ امنیت بهائیان نیست
«یکی از وظایف مهم دولت حفظ جان و مال ملت است بدون در نظر داشتن جنسیت، قومیت، نژاد، زبان و دین آن ملت. متأسفانه بهائیان از این امنیت برخوردار نیستند و پیوسته در معرض خطر، آسیب، اذیت و آزار و تعرض و خشونت جسمی و روحی قرار میگیرند. با عدم ایجاد امنیت جانی و مالی برای بهائیان، دولت آقای روحانی نشان داده که اوضاع بهائیان در ایران تغییر نکرده و آنها کماکان از حق امنیت بیبهرهاند… دولت، که قرار است حافظ جان و مال مردم باشد، حافظ امنیت بهائیان نیست و در عوض از آنها میخواهد که شهر و وطن خود را ترک کنند!»
اینها بخشهایی از سخنان دکتر فرهاد ثابتان، سخنگوی جامعهی بینالمللی بهائیان دربارهی موارد عدم امنیتیست که از زمان نشستنِ آقای حسن روحانی بر مسند ریاست جمهوری، برای بهائیان در بیرجند، آباده و بندرعباس اتفاق افتاده است. بخش دوم و پایانیِ گفتوگوی شهرگان با ایشان را در ادامه میخوانید.
در مادهی۱۱۶-۳ منشور حقوق شهروندی که دولت آقای حسن روحانی تدوین کرده، آمده است: «احترام به تنوع فرهنگی، مذهبی، زبان و قومی شهروندان تکلیف دولت است.» با توجه به اینکه هماکنون که چندین ماه از نشستن آقای روحانی بر مسند ریاست جمهوری میگذرد، همچنان از آزاد شدنِ هفت تن از رهبران جامعهی بهائی ایران، که بیش از پنج سال است در زندان به سر میبرند و هر یک به بیست سال زندان محکوم شدهاند، خبری نیست، و همچنان با موج جدیدی از بازداشتهای بهائیان مواجهایم، به نظر میرسد که اعتبار واژهی «احترام» در مادهی فوق، به یک شعار تقلیل یافته باشد. تحلیل شما از صدور اینگونه شعارها در دولت آقای روحانی چیست؟
وعدههای انتخاباتی آقای حسن روحانی و سپس انتخاب ایشان به ریاست جمهوری این امید را نوید داد که شاید اوضاع اقلیتهای دینی و مذهبی بهبود یابد. ولی با کمال تأسف اوضاع بهتر نشده که به مراتب بدتر شده. در چند ماه گذشته شاهد قتل یک بهائی و سوءقصد به یک خانوادۀ بهائی و زخمی نمودن شدید آنها بودهایم، که تا به حال هیچ اقدامی برای پیداکردن مجرمها و مجازات آنها اعمال نشده است. میزان حمله به بهائیان و بیاحترامی به باورهای آنها به طور روزمره در رسانههای جمهوری اسلامی ادامه و رواج دارد. حتی بهائیان با عناوینی مثل «فرقۀ ضالّۀ مضلّه» یا «نجس» خطاب میشوند. باید اذعان نمود که حداقل «احترام» به یک باور و پیروان آن این است که آن باور یا آن گروه را با نام خود که «بهائی» است خطاب کنند نه با یک عبارت توهین آمیز و نفرت برانگیز! ایجاد حس نفرت، بیاحترامی، هتک حرمت، سب و لعن، اتهامات بیاساس و ساختگی و نمونههای بسیاری از سرکوب بهائیان در ویدیوئی با عنوان «خشونت بدون پیگرد» به زبانهای فارسی و انگلیسی مستند شده است. مثلاً در این ویدیو خانم پروا رحمانیان و خانوادهاش از لغو جواز گل فروشی خود توسط دولت ایران خبر میدهد. دلیل لغو جواز کار آنها این است که بهائیان «نجس» هستند و بنابراین، گل آرایی آنها هم نجس است. او میگوید: «از دائرۀ قضائی نامهای دریافت کردیم مبنی بر این که دستهای گلفروش در هنگام گلآرایی خیس میشود و با توجه به این که به نظر روحانیون عالیرتبه، بهائیان نجس هستند…جواز کار لغو شد». در این ویدیو آمار تکان دهندۀ دیگری ستم به بهائیان و نقض حقوق آنها را به وضوح بازگو میکند که با آنچه در منشور حقوق شهروندی آقای روحانی به عنوان «احترام به تنوع فرهنگی، مذهبی، زبان و قومی شهروندان تکلیف دولت است» به آن اشاره شده، کاملاً مغایرت دارد. برای مثال، نعیم سبحانی از دوران کودکی خود در ایران و آزار دیدن توسط آموزگاران سخن میگوید. معلمانش میگفتند، «این بهائیها کثیفن، بیاخلاقن، کافر و نجسن، با اونا غذا نخورین، با اونا معاشرت نکنین، با اونا دوست نشین.» اما احترام صرفاً به خشونت لفظی نیست. برای مثال، از سال ۲۰۰۵ تا سال ۲۰۱۲، ۵۲ بهائی در زندان انفرادی حبس شدهاند و به ۵۲ بهائی دیگر حمله شده است. ۴۹ خانه و مغازۀ بهائیان به آتش کشیده شده، بیش از ۳۰ خانه و مغازه بر اثر خرابکاری خسارت دیده، و حداقل ۴۲ قبرستان بهائی تخریب و هتک حرمت شده است. متأسفانه این نوع تضییقات هنوز ادامه دارد و نشانی از احترام به مذهب و باورد دیگران که تکلیف دولت است به چشم نمیخورد.
البته درست یک ماده بعد از مادهی فوق، تکلیف معتقدان به ادیانی چون دین بهائی که در قانون اساسی جمهوری اسلامی به رسمیت شناخته نشدهاند، روشن شده است، آنجا که گفته شده: «برگزاری و حضور در مراسم مذهبی ادیانی که در قانون اساسی به رسمیت شناخته شدهاند، آزاد است.» یعنی که برای باقی ادیان، چنین چیزی آزاد نیست. لطفا برایمان دربارهی مشکلات و موانعی که بهائیان ایران برای برگزاری و حضور در مراسم مذهبیشان با آن مواجهاند، بیشتر توضیح دهید.
در حال حاضر بهائیان از همۀ حقوق مدنی خود برای برگزاری رسمی مراسم دینی، ایجاد نهادهای اداری، و رسیدگی به امور پیروان خود (از قبیل ازدواج، آموزش کودکان و نوجوانان، انتخابات بهائی، چاپ و انتشار مقالهها و کتابهای بهائی، ایجاد مراکز دعا و نیایش، ساختن و نگاهداری آرامگاههای بهائی پس از تخریب، و بسیاری از این قبیل امور) محروم هستند. همان طور که آگاه هستید در آئین بهائی پیشوای مذهبی به عنوان کشیش یا خاخام یا آخوند و غیره وجود ندارد. مدیریت جامعۀ بهائی و رسیدگی به امور بهائی از طریق نهادهای انتخابی به نام محفل محلی و محفل ملی صورت میگیرد. انتخابات بهائی (که امری مقدس و سرّی است و بدون تبلیغات انتخاباتی انجام میگیرد) و نهادهای بهائی در اوائل انقلاب ممنوع اعلام شد و بهائیان عملاً از این حق (که در کشورهای دیگر از آن برخوردارند) محروم شدند. حتی در حال حاضر دولت اجازه رسمی به تجمّع بهائیان را در یک محل، حتی برای دعا و نیایش، نمیدهد. بعد از ممنوعیت انتخابات، جامعۀ بهائی سعی کرد به طور غیر رسمی و با اطلاع کامل دولت از کسانیکه برای خدمت به جامعۀ بهائی داوطلب میشدند درخواست کند به امور بهائیان رسیدگی نمایند. دولت جمهوری اسلامی با وجود اطلاع و تصویب این اقدام، گروهِ مدیران بهائی به نام یاران را دستگیر کرد و هر یک از آنها را به ۲۰ سال زندان محکوم نمود. به این ترتیب، به جامعۀ بهائی اجازه داده نشد که حتی از یک سیستم غیررسمی و داوطلبانه برای رسیدگی به مراسم و امور دینی خود بهره ببرد. این در هیچ جای دنیا سابقه ندارد و صرفاً بر مبنای تبعیض و تنفر و بهائی-ستیزی عمیق جمهوری اسلامی است.
شاید بتوان فاجعهای را که اخیرا در بیرجند برای یک خانوادهی بهائی اتفاق افتاد، نتیجهی تحقق نیافتنِ وعدههای آقای روحانی دربارهی برابری حقوق شهروندی برای تمام ایرانیان دانست. از نظر شما مقصر واقعی در شکلگیری آن فاجعه چه کسی یا کسانی بودهاند؟
یکی از وظایف مهم دولت حفظ جان و مال ملت است بدون در نظر داشتن جنسیت، قومیت، نژاد، زبان و دین آن ملت. متأسفانه بهائیان از این امنیت برخوردار نیستند و پیوسته در معرض خطر، آسیب، اذیت و آزار و تعرض و خشونت جسمی و روحی قرار میگیرند. با عدم ایجاد امنیت جانی و مالی برای بهائیان، دولت آقای روحانی نشان داده که اوضاع بهائیان در ایران تغییر نکرده و آنها کماکان از حق امنیت بیبهرهاند. یک نمونه از عدم امنیت برای بهائیان ساعت ۸ صبح ۲۱ مهر ۱۳۹۲ در شهر آباده اتفاق افتاد هنگامیکه مأموران شعبۀ شیراز وزارت اطلاعات، و مأمورانی از آباده، به خانههای چند بهائی حمله کردند و به آنها گفتند که اهالی شهر «از شما خوششان نمیآید» و «ممکن است در خیابان با چاقو به شما و بچههایتان حمله کنند.» مأموران از بهائیان خواستند شهر را ترک کنند و به یکی از بهائیان گفتند، «اگر مردم در خیابان به تو حمله کنند، نمیتوانیم امنیتت را تضمین کنیم.» این نمونه نشان دهندۀ واقعیتی است که بهائیان با آن مواجه بوده و هستند که دولت، که قرار است حافظ جان و مال مردم باشد، حافظ امنیت بهائیان نیست و در عوض از آنها میخواهد که شهر و وطن خود را ترک کنند!
تجربۀ بهائیان نشان داده که مردم ایران با بهائیان دشمنی ندارند و بسیاری از آنها دوست دارند آزادانه با بهائیان معاشرت کنند. ولی این خودِ مقامات دولتی و انتظامی یا عوامل آنها هستند که به بهائیان حمله میکنند و باعث رعب و وحشت این شهروندان قرار میگیرند. همان طور که قبلاً هم اشاره شد، از سال ۲۰۰۵ حداقل ۵۲ بهائی در ایران مورد ضرب و شتم قرار گرفتهاند – و تقریباً همیشه این حملات پس از تحریک آشکار مأموران لباس شخصی، روحانیون، و رسانههای دولتی صورت گرفته که هدفشان اشاعۀ نفرت و عدم امنیت برای بهائیان بوده است. مثلاً در همان شهر آباده مأمورانْ مغازۀ یکی از بهائیان را تعطیل و مهر و موم کردند و این اطلاعیه را به در آن نصب کردند: «این مغازه با حکم دادستان عمومی و انقلاب شهر تعطیل شده است.» یا اینکه بر در و دیوار خانهها و مغازههای بعضی از بهائیان شعارهایی علیه آنها نوشتند. یکی از این دیوارنوشتهها چنین بود: «مرگ بر بهائیها، جاسوسهای آمریکا و اسرائیل» یا این: «بهائیها نجسند.»
به هر حال آنچه در آباده، در بندر عباس برای آقای عطاءاللّه رضوانی، و در بیرجند اتفاق افتاده همگی نشان میدهد که به رغم وعدههای آقای روحانی، وضعیت بهائیان نه تنها بهتر نشده بلکه بدتر شده است.
انتظارات شما از جامعهی ایرانی و جامعهی جهانی برای تغییر شرایط بهائیان در ایران، متوقف شدن موج جدید بازداشتهای بهائیان و آزاد شدن بهائیانی که سابق بر این زندانی شدهاند، چیست؟
آنچه که مایۀ دلگرمی ایرانیان بهائی است حمایت هموطنان عزیز ایرانی است که در سالهای اخیر همواره همراه و همدم برادران و خواهران بهائی خود بوده و هستند. از این حمایت و پشتیبانی صمیمانه قدردانیم. همچنین جامعۀ جهانی نیز از اوضاع اسفناک بهائیان و البته از نقض شدید حقوق بشر برای بسیاری از ایرانیان اظهار نگرانی کرده و خواستار رعایت حقوق مدنی و انسانی و احترام به آن شده است. امید ما این است که این حمایت و پشتیبانی، به رغم هزینههائی که برای هموطنان ما ایجاد کرده، ادامه یابد. دولت ایران شمار زیادی از هممیهنان ما را، مانند خانم شیرین عبادی، متهم نموده که بهائیاند و با این اتهام هم به آن عزیزان تهمتی دروغین زده و هم بهائی بودن را به یک جرم تبدیل نموده که هیچیک قابل قبول نیست. حتی وکلائی که از بهائیان دفاع کردهاند خود به جرم دفاع از بهائیان محکوم به زندان شدهاند. از این بابت عمیقاً متأسفیم. ولی چنین حمایت و همدلی از طرف هموطنان ایرانی به دولت جمهوری اسلامی نشان میدهد که ایرانیان دشمن یکدیگر نیستند و با هم ستیز ندارند. برعکس، تاریخ ایران نشان داده که ایرانیان توانستهاند در کنار ادیان و باورهای متنوع با صلح و صفا و با آرامش و مسالمت زندگی کنند. امیدواریم که این علقۀ دورنی و فرهنگی تقویت یابد و همۀ ایرانیان یار و یاور یکدیگر گردند و کسانی که بذر دگرستیزی و نفرتپراکنی و تعصب و بیگانهسازی میکارند نیز به اکثریت ایرانیان بپیوندند و ایران دیگری بسازند که در آن هیچ شائبۀ نفرت و تفرقه و اختلاف وجود نداشته باشد.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید