رضا دانشور: یک نمایشنامهنویس
غروب روز چهارشنبه ۶ خرداد ماه ۱۳۹۴ خورشیدی / ۲۷ مه ۲۰۱۵ یک نویسنده دیگر ایرانی در غربت چشم بر جهان فروبست و فرهنگ و ادب ایران، بار دیگر طی چند ماه گذشته در غم از دست دادن یکی از بهترینهایش به سوگ نشست. رضا دانشور، داستاننویس موفق ایرانی در سن ۶۸ سالگی بر اثر بیماری سرطان در پاریس درگذشت و در کنار چهرههای نادر ادبیات ایران، صادق هدایت و غلامحسین ساعدی در خاک این شهر آرمید. هر چند خاک وطن میزبان او نبود ولی آثارش در قلب مردم و تاریخ فرهنگوهنر سرزمین مادریاش، ماندگار خواهد ماند. (ظاهراً پاریس زیبا کمکم به پاتوق هنرمندان و ادبا ایران تبدیل میشود تا ایشان بتوانند بیدغدغه و آزادانه به آفرینش آنچه در سینه و جانشان حفظ کردهاند، بپردازند)
رضا دانشور با داستان بلند «نماز میت» در ادبیات ایران شناخته شد و بعدتر با «خسرو خوبان» به یکی از چهرههای ماندگار ادبیات سرزمین مادری تبدیل گردید. اما این فقط وجهی از زندگی هنری او بود؛ رضا دانشور یکی از چهرههای شناخته شده در هنر نمایش پیش از انقلاب هم محسوب میگردد. علاقه دانشور به تئاتر (و توجه به تاثیر هنر تئاتر در رشد فرهنگ و جامعه) موجب شد که در کنار برگزاری کلاسهای تئاتر در مشهد، به نگارش و اجرای چندین اثر نمایشی در زادگاهش (مشهد) دست بزند که در بین این آثار، «بار دیگر ابوذر» و «رامرودیها» از شناخته شدهترین آنها هستند.
دانشور نمایشنامه «ابوذر» را در سال ۴۹ براساس کتاب «ابوذر، خداپرست سوسیالیست» ترجمه و نگارش علی شریعتی به شکل یک تکگویی بلند نوشت. این نمایش در همان سال بهکارگردانی داریوش ارجمند در تالار رازی دانشگاه فردوسی به صحنه رفت. دو سال بعد، شریعتی که به نقش تئاتر در تحولات اجتماعی پیبرده بود پیشنهاد اجرای ابوذر را در حسینیه ارشاد به دانشور و گروهش داد. نمایش با نام «یکبار دیگر ابوذر» به کارگردانی ایرج صغیری در زیرزمین حسینیه ارشاد به صحنه رفت و مورد استقبال مردم قرار گرفت. تاثیرگذاری نمایش بهگونهای بود که تعدادی از تماشاچیان بعد از اجرا شروع به شعاردادن کردند. اجرای این نمایش در حسینیه ارشاد بهانهای بود که دو ماه بعد در زمان اجرای نمایش دیگری به نام “سربداران”، حسینیه تعطیل شود. این نکته قابل اشاره است که دانشور پیش از اجرای حسینیه ارشاد از طرف مذهبیون برای تغییر بعضی دیالوگها در نمایش تحت فشار قرارگرفت ولی او هیچ تغییری را در متن نمایشنامه یا دیالوگها نپذیرفت از جمله دیالوگ: «در منبر گفته بودی که هیچجا مال خدا نیست و همهجا مال بنده خداست» که در مشهد اجرا شد ولی برای اجرای حسینیه مورد اعتراض قرارگرفت تا حذف یا تغییر داده شود که دانشور با توجه بهاندیشهای که در پس نگارش این اثر بکار برده بود، راضی به حذف یا تغییر نگردید.
“رامرودیها” نوشته رضا دانشور و رضا صابری، اثر مهم دیگر دانشور است که در سال ۱۳۵۶ در مشهد و تهران (تالار سنگلج) به صحنه رفت. در این نمایش هنرمندان تئاتر خراسان هم چون انوشیروان ارجمند، محبوبه بیات، تیمور قهرمان و رضا صابری بازی داشتند. اجرای این نمایش در آن دوره سروصدای زیادی در جامعه بهوجود آورد. رامرودیها به شیوه تعزیه و نمایش ایرانی بهصحنه رفت. این نمایش که به لهجه محلی اجرا شد داستان گروهی مهاجر از رامرود (قلعهای نزدیک زابل) است که به کاروانسرایی در مشهد تحت مالکیت «بالام» وارد میشوند. بالام از بی سوادی و کم آگاهی رامرودیها استفاده کرده و آنها را تحت یوغ خودش در آورده و استثمار میکند تا آنکه رامرودیها بر اثر آگاهی علیه بالام می شورند. طرح و داستان رامرودیها هرچند بهآثار بعضی نمایشنامهنویسان ایرانی مانند بهزاد فراهانی نزدیک بود ولی دیالوگها و نوشتار کاملا متفاوت از آثار دیگران و دارای شاخصههای قلم رضا دانشور است. باید بهاین نکته اشاره کرد که این تئاتر به واسطه فرم اجرایی و متن نوشتاری از آثار ماندگار پیش از انقلاب محسوب میشود. رضا صابری که در نوشتن و اجرای این نمایش با دانشور همراه بود، دو سال بعد، در اولین دوره جشنواره تئاتر فجر تئاتر «خانات» را به صحنه برد که جایزه بهترین نمایش، نمایشنامه و کارگردانی را کسب کرد. در نمایش «خانات» که از معدود تئاترهای ماندگار آن سالها محسوب میشود تاثیر نمایش رامرودیها، هم در متن و هم در اجراء به وضوح، نمایان است.
رضا دانشور پس از آنکه اوایل دهه ۶۰ خورشیدی ایران را بهمقصد فرانسه ترک کرد، دیگر امکان بازگشت به وطن را نداشت. او این سالها را به یاد مام وطن ولی دور از وطن گذراند و همچنان به زبان پارسی داستان و نمایشنامه نوشت. «کجای سال دو هزار منتظرت باشم»، «شهر لوط»، «خورشید روی یخ» و «مسافر هیچ کجا» از جمله نمایشنامههایی بودند که دانشور در این سالهای غربت بهتحریر درآورده بود بهاین امید که روزی بر صحنه تئاتر ایران اجرا شوند. آخرین اثر نمایشی رضا دانشور که در ایران چاپ شد، نمایشنامه «شاهزاده و اژدها» نام داشت که در سال ۱۳۵۶توسط نشر توس منتشر شد و با آنکه این نمایش از بافت دراماتیک نسبتا مطلوبی هم برخوردار است ولی به دلیل مقارن شدن با دوران انقلاب اسلامی، مهجور ماند و کمتر مورد توجه قرارگرفت.
«مسافر هیچ کجا» آخرین نمایشنامه منتشره رضا دانشور است که در زمستان ۱۳۸۵ خورشیدی/ ۲۰۰۷ میلادی، توسط انتشارات خاوران انتشار یافت. دانشور نمایشنامه را بر اساس زندگی واقعی یک ایرانی به نام مهران کریمی که مدت ۱۸ سال برای اخذ پناهندگی از کشور فرانسه در ترمینال فرودگاه شارل دوگل پاریس ساکن شدهبود، نوشت. «مسافر هیچ کجا» بر اساس درهمآمیزی وهم و واقعیت شکل گرفته و شخصیت واحد و مشخص وجود ندارد بلکه شخصیت اصلی در نقشهای مختلف ظاهر میشود؛ گاهی خودِ شخصیت است گاه خالقِ آن- گاهی در صحنه حضور جسمانی دارد و گاهی فقط صدای او شنیده میشود؛ نویسنده با این ترفند نمایشی میخواهد به شناخت پدیدهای به نام «مهران کریمی» برسد و شرایط اجتماعی ایران را در بهوجود آمدن چنین فردی به خواننده- تماشاگر نشان دهد. نمایشنامه «مسافر هیچ کجا» یکی از بهترین آثار نمایشی رضا دانشور است که برای اجرا نوشته شده و فقط پس از دیدن نمایش صحنهای میتوان به بسیاری از ارزشهای نهفته در آن پی برد. به امید آن روز!
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
کیان ثابتی؛ روزنامه نگار، ادیتور و فعال در عرصه هنر تئاتر است.
ثابتی هنرجوی آموزشگاه بازیگری و کارگردانی سمندریان و همچنین هنرآموز دو کارگاه خصوصی فیلمنامهنویسی و شناخت فیلم استاد بهرام بیضایی بوده است. او با نمایشهای یخبندان و صعود مقاومت پذیر آرتور اویی به عنوان بازیگر بر صحنه تالار وحدت و سالن اصلی تئاتر شهر ظاهر شده ولی به دلیل ممنوعیت و تمایل به تئاتر تجربی، به اجرای نمایشهایی در محیطهای غیرتئاتری مانند منازل، انبارها و گالریها پرداخت. از جمله نمایشهایی که او به عنوان کارگردان یا بازیگر حضور داشته میتوان به؛ تک گویی از هارولد پینتر، استاد از اوژن یونسکو، هنر از یاسمینا رضا، مضرات دخانیات از آنتوان چخوف، آخرین نوار کراپ از ساموئل بکت، خرس از انتوان چخوف، ارتباط از ابراهیم مکی، اژدهاک از بهرام بیضایی و تعدادی از آثار قلمی خودش اشاره کرد.
کیان ثابتی، هم اکنون در حال تحصیل در رشته تئاتر، تحقیق و مطالعه در زمینهی شیوههای جدید اجرای تئاتر و رقص و اجرای پرفورمنس آرت است.