روح من یاغیست
۱
زیر باران نفس نفس می زنیم یا تیرباران؟
– حدس اش با شما!
حالا که همه چیز ردیف است:
خالی دست ها و دستهای حوصله
ذهن من بی قرار است
و تصادفی نیست که به سمت قافیه می دوم.
بنفشه ها و چلچله ها را کجا می برند؟
-نگران این سطر ها نباشید،
لطفن!
۲
من
گردآفرید از شاهنامه بیرون کشیده ام.
زمین زیر سمضربهی اسبهاست
و آسمان صدای شیهه گرفته!
بر میخیزم
و خودم را خلاص میکنم
از سطرهای اضافه
و چند نقطه…
نام تو
برای مرمت جراحت این وطن کافیست.
۳
ایران زنیست
خانم زیبا در دایره میرقصد.
من هم بهانهای دست خداحافظی میدهم.
شعر من هست شده
با صدای دیگری!
ایران زنیست
آزاده خانم بر بام دنیا میخواند
تا روز بعد.
۴
سنگ رویا
مرگ میآید
دستی
به موهای سپید من میکشد
و دور میشود
آرام.
مثل نسیم خنک بامدادی!
۲۸/خرداد/۱۴۰۲