زبان زنانه و در هم ریختگی کلامی در مجموعهی «دختر خوبی که شاعر است» اثر سپیده جدیری
زبان در ساختار ادبی، به عنوان یکی از ابزار مؤثر در انتقال معنی و دریافتهای ذهنی میتواند عمل کند و نقش مهمی را در بیرون کشیدن و نشان دادن دلالتهای اجتماعی و اشاره به آن ایفا میکند. در آثار زنان، زبان نقش پررنگ تری دارد به خصوص که قادر است فضای کلیشه ای و ساختار نهادینه شدهی قدرت بر تن زنان را بشکند و فرمی نو بنا کند. از طریق زبان است که تن زنان از فرم کلیشه ای مورد نظر خارج شده، قادر است تا قرائت متفاوتی از تن زن و مفهوم زنانگی ارائه میدهد. به همین دلیل بسیاری از فمینیستهای موج سوم به خصوص فمینستهای فرانسوی چون سیکسو و لوس ایریگری برزبان و نوشتن زنانه اصرار ورزیدهاند. این زبان است که مطابق نظریهی این فمینیستها میتوان تن را از تسلط قدرت خارج سازد و فرم جدیدی را از هویت زنانه ارائه دهد که قادر است در مقابل زبانی مردانه بایستند. ترنی تی میها یکی از فیمیسن های مشهور ویتنامی در خصوص نظریه تن و زبان مینویسد:«زنان باید از تن خود بنویسند. باید تماما به تنی فکر کنند که بتوانند زنانگی را دوباره نمایان سازد، تنها از طریق نوشتن است که زنان می توانند تجربه ی جدیدی از جهان داشته باشند» (۲۲۳).
اما از سوی دیگر این زبان که هدفش آزاد سازی تن و رهنمون ساختن و بیان دردهای خودش است، از طریق برهم زدن نظم عادی کلمات به خوبی میتواند بنیانهای مرد سالاری را نشانه رود. همین آشفتگی است که به شاعر این اجازه را میدهد تا فضای مبسوط تر و عمیق تری را از دریافتهای زنانهی خودش ارائه دهد. در مجموعهی شعر دختر خوبی که شاعر است اثر سپیده جدیری نیز با این فضا روبه رو میشویم. فضای متفاوت زبانی و دستوری و تجربهی جدیدی از کلمات که از تن شاعر گزشته انر و اثری ماندگار شدهاند.
به من مدال بدهید
از آن مدالهای بدون گردنبند
مدالهایی که آن قدر به خورشید نگاه میکنند
تا بیفتند
میخواهم نامزد جایزهی افسردگی بشوم
جایزهی بزرگِ دهان به دهان،
و شعرهایم را تا بزنم برای بعد از کلماتِ مبهم.
(صفحهی ۵)
یک اثر میتواند بر مجموعه ای از دریافتهای جمعی دلالت کند و شعر و یا همان اثر را به بخشی از یک حافظهی جمعی خارج از تن کلیشه ای تبدیل کند، این مسأله به خصوص در شعر زنان از آنجایی اهمین دارد که دیگر این تن نیست که معنی میدهد، بلکه حضور فعال تن زنانه است که میتواند در جلب مخاطب خود فعال باشد. تجربهی متفاوت زبان و به هم ریختن عمدی و نحوی کلمات شاعر را در به روز نمایی تن موفق تر ساخته است. گاهی این به هم ریختگی از فضا سازی خاصی پیروی نمیکند، اما گاهی شاعر را در بیان یک رویکرد خاص اجتماعی به پیش میراند.
جایگزینی عمدی و متفاوت کلمات در طول ساختار شعر با استعارهها و کارکردهای زبانی که مختص خود شاعر میباشد در اکثر شعرها نشان دهندهی تجربهی شاعراز فصای متفاوت زبانی و دلالت بر یک رویداد خاص اجتماعی در فضای حقیقی است. اما شاعر از فضای خاص شعری توانسته است به خوبی برای ارتباط خود با محیط حقیقی استفاده کند، اکثر تکنیک هایی که شاعر در این مجموعه به کار برده است استفادهی استراتژیکی از زبان و ظریفیت های آن است.
میترسم
از گوشها و دیوارها
از زیرِ یخْبستنْ بودن میترسم
و در قبر همیشه دهانی هست که بسته نمیشود.
(صفحهی ۷)
تجربهی فضای زبانی و نحوی شاعر در پی به هم ریختگی عمدی کلمات و همینطور بسامد متناوب آنها به نحوی شاعر را در بیان یک رویکرد خاص اجتماعی موفق ساخته است.
تصادف از دماغ شروع میشود
به بدن میرسد
دماغ، پای رابطه است؛
روحش را میبُرَد و تقدیم میکند
(صفحهی ۱۰)
جابجایی عمدی کلمات و عدم تمایل به استفادهی عادی از کلمات، برهم زدن نظم آنها به نوعی تلاش شاعر برای دلالت بر یک رویداد بیرونی است. اما به این طریق، شاعر بهتر میتواند تن خود را از کلیشه شدن نجات بخشد و در مشارکتهای اجتماعی شرکت کند. با این که شاعر از کلماتی که بار جنسیتی چندانی ندارند، استفاده نمیکند اما همین جابجایی عمدی کلمات، تلاش او برای برقراری گفتمان جدیدی میان تن زنانه، کلمات و رویدادهای اجتماعی هستند. لحن اعتراضی شاعر در لابه لای همین جابجایی عمدی کلمات پنهان شده است. این جابجایی و آشنا زدایی کلمات و خارج ساختن آنها از فرم اولیهی خود موجب شده است که طیف وسیعی از نقدهای شاعر به رویکردهای اجتماعی در عمق زیریین معنایی کلمات شعر پنهان شود و در نهایت این بسته به دریافت مخاطب دارد که چه طور هریک از آنها را به محیط فرازبانی ربط دهد.
وقتی حلال میشوم کسی مرا نخورَد خواهش میکنم!
همه چیز از اول برود سَرِ جایم و بعد
صدایم بپّرد
رنگهایم بپّرد
گوشهایم یکی یکی با چشمهایم از من بگذرد و بعد
خواهش میکنم! کسی تکان نخورَد
میخواهم از اول
صدایم را بشمرم
رنگهایم را بشمرم
گوشهایم را یکی یکی با چشمهایم و بعد خواهش میکنم!…
(صفحهی ۱۳)
تن زنانهی مستتر در اکثر شعرها تمایل به اعتراض دارد، اما این تن نه سرکوب میشود و نه حضور زنانهی خود را محدودبه کلیشههای از پیش تعیین شد ه میکند. این زبان است که به طور نامحسوسی میتواند خود را از کار کردهای عادی خارج سازد و به نفع تن زنانه به کار گرفته شود.
شاید به گوشهای شما آویزان کنم
گوشوارهای خونین،
یا بگذرم
و بگذرید شاید،
و در گوشتم میخی نمانَد
سپید،
از جنسی که میدانید.
(صفحهی ۱۶)
زبان در این مجموعه یک زبان ساده و روایی نیست، بلکه مجموعه ای از ساختار شکنیها و پیچیدگیها روایی است که قادر است در عمق، معنای خاص خود را به مخاطبش منتقل کند. زبانی که ساده نیست و تمایل به پیچیدگی دارد همین زبان پیچیده به نوعی نوشتن ذهنیت خود شاعر است که ترجیح میدهد در خلسه ای از پیچیدگیهای زبانی، زوایای مختلف شعری را به چالش بگیرد.
تک و تنها
مثل ابرهای سیاه
از همه چیز و همه کس میتراکُمَم
از همه چیز و همه کس میپراکَنَم
(صفحهی ۱۹)
به تدریج اعتراضهای شاعر که زنانه است از تن سانسور شدهی او میگذرد و فرم جدیدی میگیرد. گاهی این اعتراضها کاملا جنسیتی میشوند، اما پیچیده و مستتردر نهاد ساختاری جمله باقی میمانند. شاعر برای نوشتن تن خود از زبان رمز گونه استفاده میکند؛ شاعر دریافتهای حقیقی را به عهدهی مخاطب خود واگذار میکند. این پیچدگی های کلامی و روایی شعر است که در ادغام با یکدیگر، شعر را در بیان یک رویکرد خاص و اعتراض او موفق ساخته است.
در کوتاهی از موهایم رَد میشوم
و دستِ مَرد در انگشتهایم کوتاه است
و چشمِ مَرد از موهایم رَد میشود
چقدر بَد!
لباسهایم چنگ میزنند
و لَبِ مَرد در کوتاهی شوره دارد: خُشک-بوسه
چقدر بَد!
(صفحهی ۲۱)
شاعر در اکثر شعرها، چینش عادی کلمات را بر هم میزند و به صورت خاصی از ساختار دستوری- روایی در شعر میرسد. گاهی تجربهی تلخ شعر از عشق نیز از همان فضای ایده آل همیشگی فاصله میگیرد و دچار چرخشی به سمت الگوسازی نوین میشود و در غالب محتوای کهنه و سنتی نمیگنجد، اماشاعر همه این کارها را تنها با استفاده از به هم ریختن نمادی اثر نشان میدهد.
لَک از لَکَم باز میشود
و خندههایم کوتاه
از روی صندلی
تکرار میکند لَک از لَک
به شعر
به عشق
به صورت
(صفحهی ۲۴)
در اکثر انتقادات از شعر زنان که عموما اشعار زنان را فاقد استقلال یا اثر پذیری ا ز شاعران مرد میدانند و یا شاعران زن را متهم به تکرار کلیشههای جنسیتی میکنند، اما در این مجموعه شاعر با چرخشی از سطح عادی و کلیشه ای کلمات و ایجاد ارتباط میان پریشانی زبان و همینطور بیان اعتراضی خود توانسته است از این نقدها تا حدود زیادی فاصله بگیرد و فرم خاصی از زبان و بیان استعاری کلمات را تجربه کند.
سقوطْ آزاد است
و شهرْ دورمیگردد ما را برای چه؟
کدام شب وَ کدام صبح؟
(صفحهی ۲۶)
شاعر برای بیان مادرانگی حتی از زبان شکسته و به هم ریختن فضای زبانی استفاده کرده است.
دنیا برای کودکیات زیادی کوچک است
و عشق برای ورزیدن به تو
لای شکوفهها برایت گیلاس قایم کردهام بگرد
(صفحهی ۳۷)
زبان پر رمز و راز و استفادهی استراژیکی از زبان ذهنیت مخاطب را برای به چالش کشیدن آماده میکند در این چنین زبانی است که شاعر زن، مجال این را مییابد که از دریافتهای انتزاعی بگذرد و آن را به یک دریافت باور پذیر در ساختار منسجم شعری مبدل کند.
رُرنگ
مثل چشم
و آبهایی که از سَرم میگذرند
لعنت
(صفحهی ۴۳)
شعرهای کوتاه شاعر هم از همین الگو، یعنی بازیهای زبانی پیروی میکنند هرچند این شعرها کوتاه هستند اما رد عمق معنای عمقی را به مخاطب خود منتقل میکنند.
لکّه میتراوی ای آسمان بر من لکّه میتراوی؛
من گوزنِ زخمْتراشِ تواَم!
لخته میتراوی در روزهای تک
و ماه
سیاهِ مایل به نژادِ من.
(صفحهی ۶۷)
استفادهی استراتژیکی از زبان وبر هم ریختن عمدی کلمات یکی ازتکنیکهای خوب روایی در این مجموعه است. با اینکه گاهی این برهم ریختگی زبان ممکن است آن چنان نتواند در انتقال معنی به مخاطب مؤثر عمل کند، اما به نظر میرسد سپیده جدیری در این مجموعه توانسته است مجموعهی خوبی از بازیهای زبانی را ارائه دهد که هر کدام به نوعی ماهیت اعتراضی دارند و قادرند بخشی از دغدغهها و پیچیدگیهای ذهنی شاعر را به مخاطب انتقال دهند. شاعر تنها برای بر هم زدن کلمات و یا به هم ریختن نحوی بیان استعاری تلاش نکرده است، بلکه این بر هم ریختگی دلالت بر تنی دارند که قادر است از ماهیت کلیشهای خود خارج شود و در دریافتهای ذهنی خودش به مخاطب به ارایهی مجموعهای از رفتارهای جدیدی دست بزند. این رفتارها هدفدار هستند به این معنی که این برهم ریختگیها هر کدام دلالت بر یک واقعهی مشخص یا رویکرد خاصی دارند که در معنای استعاری و پیچیدگیهای زبانی اشعار مستتر نمانده است.
منبع:
Price, Janet. Feminist Theory and the Body. Edinburgh University Press, 1999.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
آزاده دواچی مترجم، شاعر و فعال حوزه زنان، دارای مدرک کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی؛ فوق لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی، گرایش ادبیات تطبیقی ایران و فلسفهی غرب است و هماکنون مشغول به تحصیل در مقطع دکترای زبان و ادبیات انگلیسی در استرالیا با گرایش مطالعات فمینیسم پست کلنیال در حوزهی ادبیات و نقد ادبی فمینیسم و حقوق زنان در ایران و کشورهای جهان سوم است.
از دواچی تاکنون یک مجموعه شعر به عنوان «پروانهای در راه است» در سال ۸۶ منتشر شده است و دو کتاب دیگر وی در محاق توقیف گرفتار شدهاند.
Azadeh Davachi,
Ph.D. Student
Faculty of arts, School of English Literatures & Philosophy
Post-colonial Feminism and Feminist Literary Criticism
University of Wollongong, Australia