زنان جسورانه در قالب کلمات از حقوقشان دفاع میکنند
آرام روانشاد، زاده و بزرگ شده شیراز است و داستان نویسی را از سال ۱۳۸۲ در حلقه قصه شیراز و زیر نظر اساتیدی چون ابوتراب خسروی و محمد کشاورز آغاز نمود. قبل از داستان نویسی به تاتر مشغول بوده است. اولین کتابش که به گفته خودش فقط تجربه ساده ای بوده است سال ۱۳۸۸ از سوی انتشارات نگیما چاپ شد. اما در این سالها او تمام توانش را برای نوشتن ساعت ویرانی که رمانی با رویکردی فلسفی ست گذاشت. نگاه پرسشگرانه دغده اصلی آرام روانشاد در داستانهایش است. مواجهه شخصیتهایش با چراییها و جدال دائمی آدمی با خود. در ساعت ویرانی او به سراغ موضوع کینه دختر به پدر با نگاهی فلسفی و روانکاوانه رفته است. او قصد دارد تریلوژی ساعتها را بنویسد و در حال حاضر مشغول نوشتن دومین رمان از این سه گانه ساعتها است. آرام روانشاد سال ۱۳۸۸ و ۱۳۸۹ بخاطر داستانهای خاکستری و دو زن زیبا برگزیده جایزه ادبی صادق هدایت شد و در سال ۱۳۹۰ برای داستان: فقط میخواستم یک فنجان قهوه بخورم برنده جایزه ادبی صادق هدایت گردید. سال ۱۳۹۱ جایزه ادبی شمسه را بخاطر داستان کوتاه آواز زرد از آن خود کرد و از سال ۱۳۹۱ با بنیاد ادبی صادق هدایت به عنوان یکی از داوران همکاری میکند. همچنین او مجموعه داستانهای برنده جایزه ادبی هدایت را از ابتدا تا ۱۳۸۹ جمع آوری و گزینش کرد و به نشر مروارید برای چاپ سپرد که به زودی از طرف این نشر چاپ خواهد شد. خودش ادبیات با رویکردی فلسفی را اصلیترین دغدغه زندگیاش میداند و سعی دارد در نوشتن داستان به این مهم دست یابد. داستان ساعت ویرانی نوشتهٔ آرام روانشاد به تازگی از سوی نشر مروارید منتشر شده است، گفتگوی زیر به بهانهٔ انتشار تازهٔ این کتاب با آرام روانشاد است.
کتاب ساعت ویرانی به تازگی توسط نشر مروارید منتشر شده است، اگر ممکن است توضیح کوتاهی در معرفی این کتاب بدهید؟
ساعت ویرانی در قالب رُمان است. در دو بخش روایت میشود با دو راوی مختلف. راوی اول مرد و راوی دوم زن است. شخصیتهای متعددی ندارد و قصه اصلی رمان در سه روز اتفاق میافتد. اما فلش بک بسیار دارد. شیوه روایت بر مبنای سیال ذهن و تک گویی درونی ست و کمتر از دیالوگ استفاده شده است.
دغدغهٔ اصلی شما در ساختار روایی این داستان چه بوده است؟ منظور این است که آیا این داستان در تلاش است تا بازتابی از نگاه شما به عنوان یک زن حول مسائل خاص اجتماعی باشد؟ چه قدر نگاه و نقد شما در ساختار این روایت تأثیر گذاشته است؟
قطعن داستان هر نویسنده جولانگاه دغدغههای اوست. دغدغه من همیشه نوعی نگاهی چرایی و پر از عدم قطعیت به جهان بوده است. کثرت حقیقت و واحد بودنش که بازتاب آن را در عرصههای مختلف زندگی میبینم. خب این نوع جهان بینی میتواند در مسائل اجتماعی یا فردی نیز نمود پیدا کند. چرا که جهان بینی نویسنده نگاهش را به پیرامونش میسازد. به عنوان مثال یکی از مهمترین دغدغههای من در این کتاب کینه دختر به پدر است. قبل از نوشتن این رمان با زنهای زیادی صحبت کردم. خیلی جالب است بدانید اکثر آنها دارای احساسات بسیار متضادی نسبت به پدرشان بودند. یا مسئله اینکه من آن تصویر کلیشه ای فاحشه، قدیس را که در ادبیات ما مکرراً تکرار میشود را تکرار نکنم. یعنی به زن قدرت بدهم. قدرت انتخاب. قدرت تصمیم. اینکه زن منفعل نباشد. اینکه بنشیند تا انتخاب شود. قطعاً مسئله زن یکی از مهمترین دغدغههای من بوده که سعی کردم تا حد توانم به آن بپردازم.
مؤلفههای تأثیر گذار در روایت پردازی این داستان چه بوده است اگر بخواهید یک شمای کلی در مورد ساختار و مؤلفههای روایی در داستان بدهید؟
کینه، عشق و خیانت مهمترین مضامینی بودهاند که در این کار با آنها درگیر بودهام. بیش از همه کینه… نوعی نگاه پر تضاد البته. یعنی قطعیتی وجود ندارد. هر قطعیتی بلافاصله شکسته میشود. نقض میشود. در مورد روایت تنها فرمی را که میتوانستم انتخاب کنم سیال ذهن بود. نوعی تک گویی درونی مبتنی بر سیال ذهن. و در برخی موارد مونولوگ…
چالش شما به عنوان یک زن نویسنده در نوشتن این داستان چه بوده است؟
بزرگترین چالش من پدر بود. پدر و دیکتاتوری پدر. زنی که میخواهد عصیان کند از همان ابتدا. فکر میکند قیامش در برابر دیکتاتوری پدر قیام بر علیه تمام بایدهای ناخواسته ای است که در زندگی و جامعه به او تحمیل میشود. خب طبیعتاً یک سالهایی را بخاطر خردسالی یا نوجوانی نمیتواند عصیان کند و ناگزیر است به قبول آن دیکتاتوری. اما هر چه جلوتر میرود میل به این عصیان که در نهایت به ویرانی ختم میشود در او بیشتر میشود. عصیانی که ویران میکند نه اینکه آباد کند. چرا که مسائل حل نمیشوند و لاینحل باقی میمانند. زن رمان من حتا یک جاهایی برای رسیدن به این عصیان به خیانت میاندیشد. چرا که او خیانت را نوعی حق انتخاب کردن میداند. او نمیخواهد منفعل باشد. بیشترین درگیری که داشتم شکستن زن منفعل بود. نمیدانم تا چه حد موفق بودهام. اما اکثر مخاطبینی که با من حرف میزنند اعتقاد دارند در انتقال این موضوع موفق بودهام.
به طور کلی چالش امروز زنان نویسنده را در ادبیات مدرن ایران چگونه میبینید؟ فکر میکنید چه قدر زنان میتوانند در نقد و به چالش کشیدن گفتمانهای اجتماعی در ادبیات مدرن ایران تأثیر گذار باشند؟
چالشها همان مسایلی ست که مسائل روز زن ایرانی ست و زنها به طور جدی در انتقال این موضوعات موفق بودهاند. زنهای نویسنده خیلی خوب دارند مینویسند و مشکلاتی که با آنها درگیرند به عنوان یک زن را در قالب داستان به مخاطب ارائه میدهند. امروزه زنان نقش بسیار مهم و کلیدی در ادبیات داستانی ایران دارند. بر ادبیات داستانی تاکید میکنم چون حوزه کار خودم است. اما شاهد هستیم که در سینما هم اینگونه است. در سالهای اخیر رمانهای بسیار جدی با مسائل مهم روز را از زنان خواندهایم و می دانم که این جریان ادامه دار خواهد بود. فصل جدیدی در ادبیات برای زنان باز شده و آنها جسورانه دارند در قالب کلمات از حقوقشان دفاع میکنند.
حضور زنان نویسنده را در ادبیات امروز ایران چگونه میبینید؟ به خصوص که به نظر می رسددر چند دههٔ اخیر زنان حضور پررنگی در ادبیات داستانی ایران داشتهاند؟
در سؤال قبلی به طور مبسوط پاسخ دادم. این حضور بی نهایت پر رنگ است و جدی و من از این بابت بسیار خوشحالم و به همکارانم و آثار خوبشان میبالم.
در پایان فکر میکنید این داستان تاچه حد توانسته است دغدغههای شما در قالب داستان به مخاطب منتقل کند؟
فکر میکنم پنجاهدرصد. هنوز راه درازی در پیش دارم و برای رسیدن به آن کمال نسبی مطلوب در نوشتن باید نوشتن را بهکرات تجربه کرد. باید نوشت و نوشت و هرگز نباید راضی بود. فکر میکنم روزی که یک نویسنده از کارش راضی باشد و حس کند موفق بوده است ناقوس مرگ حرفهای برایش به صدا درآمده است. تارکوفسکی در استاکر به زیبایی این مسئله را بیان میکند. در این فیلم نویسنده در بدو ورودش به اتاق آرزوها میاندیشد که آرزو کند نویسنده کاملی باشد. اما درنهایت از خودش مینویسد اگر نویسنده کاملی شوم پس چرا بنویسم؟ ما مینویسیم که هر دم بهتر بنویسیم و مفهوم نوشتن با عبور از زمان برایمان تعریف میشود. قطعاً مخاطبینم میتوانند نظر بدهند که چقدر در انتقال این مفاهیم موفق بودهام. اما خودم آنچنانکه باید راضی نیستم. سعی خودم را اما تا حد توانم کردهام.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
آزاده دواچی مترجم، شاعر و فعال حوزه زنان، دارای مدرک کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی؛ فوق لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی، گرایش ادبیات تطبیقی ایران و فلسفهی غرب است و هماکنون مشغول به تحصیل در مقطع دکترای زبان و ادبیات انگلیسی در استرالیا با گرایش مطالعات فمینیسم پست کلنیال در حوزهی ادبیات و نقد ادبی فمینیسم و حقوق زنان در ایران و کشورهای جهان سوم است.
از دواچی تاکنون یک مجموعه شعر به عنوان «پروانهای در راه است» در سال ۸۶ منتشر شده است و دو کتاب دیگر وی در محاق توقیف گرفتار شدهاند.
Azadeh Davachi,
Ph.D. Student
Faculty of arts, School of English Literatures & Philosophy
Post-colonial Feminism and Feminist Literary Criticism
University of Wollongong, Australia