سرودههایی از شاپور احمدی
۱
شاهرخم، ای شاهپریِ یواشکیام
کورم گردان پاورچین
پاس واپسین شب
تا سکوت را خوش درآمیزیم
با آهو و حوض.
۲
بر سکوی دراز و خاکستری شب
دیهیم حصیریاش به خوابم آمد.
کنار نردههای سایهبانم
گلزار شبانهی سیاهمستش
از کوزهاش نرم فرو میتراوید.
۳
هان کودکان سراب
سکوت را دوست دارم،
همو که هزاردستانش
ساقی را با سراپای نیمروزی
دزدکی به خلوتسرایم فراخواند.