سه شعر از خورخه لوییس بورخس
مؤدب میرعلایی، شاعر و مترجم، متولد ۱۳۴۶ است. ادبیات فارسی و سپس فرهنگ و زبانهای باستان خوانده است. در هلند تعلیم و تربیت خوانده و به عنوان مددکار اجتماعی مشغول به کار است.
سه شعر از خورخه لوییس بورخس با ترجمهی مؤدب میرعلایی
۱
کتابهای من
کتابهای من (که نمیدانند من وجود دارم)
چنان برایم آشنایند، مانند این چهره
با خوابهای خاکستری و چشمهای پیر
که بیهوده در شیشهی آینه بدنبال آن هستم
و با دستهای خالیام آن را لمس میکنم
با خشمی منطقی و مطمئن فکر میکنم
که واژههای واقعی من
بر صفحههایی هستند که نمیدانند من کیستام،
نه صفحههایی که خود نوشتهام
اینگونه بهتر است.
روایتگر جاودانهی من صدای مردگان است.
۲
سه مرتبه
سزار باید نفس راحتی کشیده باشد، با این فکر: امروز روز نبرد است، در فارسالوس *.
*کارل اول باید نفس راحتی کشیده باشد، هنگامیکه در سپیدهدم در شیشه دید و فکر کرد:
امروز روزِ، دار، شجاعت، تبر است.
نفس راحتی که من و تو میکشیم در لحظهی پیش
از مرگ، زمانیکه سرنوشت ما را ازعادتهای بدِ کسی بودن و سنگینی جهان میرهاند.
۳
رستاخیز
همانطور که یوحنا مینویسد:
به وقتِ نفخ صور، خواهد بود.
به شهادت سودنبرگ۱، هزار و هفتصد و پنجاه و هفت بود.
در اسراییل بود، وقتی که ماده گرگ گوشت عیسی را بر صلیب درید.
اما نه تنها آن هنگام،
با هر ضرب آهنگ خون تو اتفاق میافتد.
لحظهای نیست که مثل دهانهی آتشین دوزخ نتواند باشد.
لحظهای نیست که آبهای جاری بهشت نتواند باشد.
لحظهای نیست که مثل اسلحهای پر نباشد.
هر آن میتوانی قابیل یا سیذارتا باشی، نقاب یا چهره.
در هر لحظه میتواند هلن از ترویا عشق تو را نمایان کند.
در هر لحظه مرغی میتواند سه بار بخواند.
در هر لحظه ساعت آبی میتواند، آخرین قطرهاش را بچکاند.
۱) امانوئل سودنبرگ از محبوبترین فیلسوفان نزد بورخس است. او در ۱۷۵۷ کتابی به نام بهشت و جهنم نوشت. ضریب هوشی سودنبرگ را بالای ۲۰۵ تخمین زدهاند. او فلسفه، الهیات، ریاضیات، کیهانشناسی، لاتین، یونانی، عبری میدانست. به آناتومی علاقه داشت وبسیاری از گفتههای علمیاش در قرن بیستم تایید شد. اینکه شاید همه چیز پیشترها گفته شده باشد و به خاطر جنگها و آتش زدن کتابها از بین رفته است از موضوعهای مورد علاقه بورخس است. او در جایی گفته است از کجا معلوم که در زمان کارتاژها کسی رمانی مانند رمان مادام بواری فلوبر ننوشته باشد.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید