سپاه پاسداران و دیکتاتوری نظامی در ایران
علی آلفونه (لوموند)
ترجمهی علی شبان
اشاره:
در ۱۲ اکتبر ۲۰۲۲، گروهی از شخصیتهای شناخته شدهی فرانسوی، از جمله خانم الیزابت بَدَنتر Elisabeth Badinter فیلسوف و مبارز نامدار حقوق زنان، به همراه چند تن از وکلای مجلس فرانسه، بیانیهای را در دفاع از خیزش مبارزاتی زنان و مردان در ایران، پس از فتل حکومتی مهسا امینی در روزنامه لوموند منتشر کردند. در بخشی از آن میخوانیم: «وظیفه ما به عنوان میهن ِ روشنگری وَ آزادی وَ احترام به حقوق اساسی انسانها، دفاع از ایرانیان در تلاش برای آزادی است. زنان ایرانی، امروز بیش از هر زمان دیگری با شجاعتی کم نظیر برای دست یافتن به حقوق خود میجنگند و مردان نیز در کنار آنها ساکت ننشستهاند. دست در دست هم، آنها با به زیر سؤال بردن یکی از نمادهای قوی ایدئولوژی، یعنی حجابِ اجباری در عرصهی عمومی، با هم علیه استبداد و بنیاد گرائی مذهبی، بنا نهاده شده در سیاست دولت، مبارزه میکنند.
این مشاهدات یکبار دیگر، بلوغ و مدرنیته را با بلند کردن فریادهایشان به گوش ما میرسانند و میخواهند خود را از هرگونه ایدئولوژی رها کنند. این جنبش فمینیستی برای آزادی، میتواند الگوئی باشد در خاورمیانه و فراتر از آن، که خواهان یک زندگی آبرومندانه و آزاد، بر پایهی احترام به حیثیت و منزلت انسان هاست.»
در پایان این بیانه به ایرانیانی اشاره میکنند که به اجبار از سال ۱۹۷۹، با ترک سرزمین وَ خانه وَ خانوادهشان، فرانسه را کشور میزبان خود انتخاب نمودهاند. ولی آن دیگرانی که در آنجا ماندهاند، به گفتهی مورخ و سیاستمدار فرانسوی اِدگار کینه Edgare Quinet ۱۸۰۳-۱۸۷۵، «تبعیدیهای واقعی» هستند که از کشورشان کنده نشدهاند ولی آنچه که در آنجا حاکم است، رغبتی برای زیستن درآنها بوجود نمیآورد. ع. ش
***
و اینک گزیدهای از گفت وَ گوی لوموند با علی آلفونه، نویسنده و پژوهشگر ایرانی مؤسسه کشورهای عربی خلیج فارس در واشنگتن را میخوانیم. آخرین کتاب او «جانشینی سیاسی در جمهوری اسلامی ایران» است. او در اینجا به واکاوی قدرت ارتش ایدئولوژیک در ایران میپردازد و ماهیت رژیم پس از مرگ علی خامنهای را زیر سئوال میبرد. این گفت و گو در شماره ۲۷ اکتبر ۲۰۲۲ در روزنامه لوموند منتشر شده است:
لوموند: واکنش رژیم ایران به قیام کنونی که صدها قربانی داده است را چگونه ارزیابی میکنید؟
– پاسخ رژیم ایران به اعتراضات جاری براساس تحلیل آنها از فروپاشی رژیم شاه در ۱۹۷۹ نشأت گرفته است. آنها معتقدند که رژیم شاه، زمانی فرو پاشید که به معترضان امتیاز داد. برای مثال، با دستگیری مقامات شناخته شدهی کشورکه متهم به فساد شده بودند، – که شاه میخواست بدینگونه انتقادها به رژیم را کاهش دهد؛ و یا با آزادی زندانیان سیاسی، عرصه را به خود تنگ نمود. نتیجه این عمل فاجعه بار بود: مقامات رژیم پس از انقلاب شروع به معامله کردن با انقلابیون برای شغل و زندگی خود کردند و افراد بیشتری با خواستههای تازه به جمع معترضان پیوستند. به همین دلیل است که علی خامنهای و جمهوری اسلامی در ایران، حاضر به امتیاز دادن نیستند بلکه ترجیح میدهند اعتراضات را سرکوب کنند.
لوموند: تحولات قیام را چگونه میبینید؟ آیا در حال حاضرمیتوان شاهد سقوط رژیم بود؟
– در ایران، مردم برای نان و آزادی به خیابان میآیند. سرکوب اعتراضات پراکنده، برای رژیم آسان است. اما زمانی که طبقهی متوسط ِ خواهان آزادی، و محرومان ِ خواهان نان، به هم بپیوندند، چالش بزرگی را برای رژیم فراهم میکنند. گذشته از این، معترضان فاقد رهبری، سازماندهی و بودجه هستند. آنها مسلما رژیم را در وضعیت سخت و دشواری قرار میدهتد، اما نمیتوانند به راحتی آن را سرنگون کنند. با این حال، هر چه اعتراضات در میان پایین دستیها پر دوام و ادامه دار باشد، احتمال ظهور رهبری، سازماندهی و حتی فراهم آوردن منابع مالی، بیشتر میشود.
لوموند: اعتصابها را چگونه میبینید؟ و ارزیابی شما از وسعت آن چیست؟
اعتصابها در بازار و بخش صنعتی بویژه در حوزهی نفت، نادر بنظر میرسد که چندان تعجب بر انگیز نیست: بر خلاف انقلاب ۱۹۷۹، اعتراضات امروز فاقد رهبری است. بنا بر این هیچ مرجعی وجود ندارد که دستور اعتصاب را در زمان مناسب صادر کند. و مخالفان رژیم فاقد یک برنامهریزی مشخص هستند تا بتوانند بازاریان را که در تردید به سر میبرند، به اعتصاب وادار کنند. و افزون بر این، بر خلاف ۱۹۷۹، صندوق کمک به اعتصاب کنندگان ِ فاقد ِ بضاعت مالی – که چه بسا حاضرند به جنبش بپیوندند- وجود ندارد تا به آنها اطمینان ادارهی خانه و خانوادهشان را بدهد. بویژه کارگران صنایع بالقوه نیروئی هستند که از شرایط کنونی ناراضیاند، ولی بنییه مالی برای ادامهی اعتصاب و طبیعتاً بیکار بودن و بی نان زیستن را ندارند.
لوموند: امروزه، جمهوری اسلامی ایران را چگونه تعریف میکنید؟
تا زمانی که علی خامنهای زنده است، جمهوری اسلامی یک حکومت دینی مبتنی بر دو رکن است: روحانیت شیعه که کشور را اداره میکند و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که از رژیم در برابر دشمنان داخلی و خارجی محافظت میکند. با این حال، سال هاست که علی خامنهای به طور فزایندهای به پاسداران برای حفظ رژیم خود در برابر حملات خارجی و طبقهی متوسطی که خواستار اصلاحات هستند، ولی قادر به اجرایی کردن آن نیستند یا نمیخواهند قدمی به جلو بر دارند و احیاناً هزینهای بپردازند، تکیه کرده است.
ولی حمایت سپاه پاسداران از رهبرجمهوری اسلامی ایران، بهایی دارد و آن، نفوذ و تصمیم گیری در اموراستراتژیکی ایران به همراه نفوذ سیاسی در داخل و کنترل بخش قابل توجهی از اقتصاد ایران توسط این نیروی نظامی در ایران است. قدرت این ارگانیسم، آن را در موقعیت مطلوبی قرار میدهد تا به تدریج، ایران را به یک دیکتاتوری نظامی، شاید شبیه پاکستان، مبدل کند.
لوموند: این کنترل سیاسی و اقتصادی پاسداران چگونه قابل مشاهده است؟
قدرت سیاسی آنها در همه جا دیده میشود: در قانون اساسی که «حفاظت نظام و دستاوردهای آن» به عبارت دیگر، ماهیت ایدئولوژیک آن، به این نظامیان سپرده شده است. در حالی که نقش ارتش منظم، «حفاظت از سرزمین ایران است». پاسداران علناً از رئیسی – رئیس جمهور فعلی ایران – حمایت کرده و حتی در مبارزات انتخاباتی به پشتیبانی ازاو برخاستهاند. مجلس خبرگان که رهبر آینده را بر میگزیند، نهادی ضعیف و کاملاً وابسته به نفوذ ولی فقیه است.
قدرت اقتصادی پاسداران را میتوان در پروژههای بدون انجام مراحل مناقصه با خاتم الانبیاء [ شرکت تحت کنترل سپاه] دید. سپاه سودی را که از این راه بدست میاورد، در مؤسسات مالیی ویژه خود انباشته میکند. و از این وجوه برای خرید شرکتها در بورس اوراق بهاء دارِ تهران استفاده میکند. از این نظر، تقریباً شبیه کاری است که اولیگارشهای نسل اول روسیه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی انجام دادند.
لوموند: جانشینی رهبر جمهوری اسلامی ایران، علی خامنهای، چه تأثیری بر اوضاع ایران دارد؟
سن وُ سال و سلامت علی خامنهای نقش مهمی ایفاء میکند. او در ۸۳ سالگی تمایلی به برگزیدن جانشینی در قید حیات خود ندارد. مجلس خبرگان رهبری که رهبر آینده را تعیین میکند، نهادی ضعیف و بدون پایگاه مردمی است و کاملاً از سپاه پاسداران حرف شنوی دارد. این امر در مورد سایر نهادهای غیر نظامیی جمهوری اسلامی ایران نیز صدق میکند. ضعف و بی بُنیگی نهادهای مدنی، وجه مشترک تمام کشورهایی است که در آنها سلطهی ارگانهای نظامی به عیان دیده میشود.
لوموند: به نظر شما یک چهرهی نظامی و ملیگرا میتواند در ایران ظهور کند؟
من فکر میکنم که سپاه پاسداران باعرضه چهرهای ملیگرا و حتی عرب ستیز – که اخیراً در برابر عربستان و آل سعود از خود نشان میدهد، و حتی با قربانی کردن گشت ارشاد، میتواند چنین برنامهریزی را در چنتهی خود داشته باشد. و بنظر میرسد که بعد از علی خامنهای، برای جلب طبقهی متوسط، آزادیهای فردی را گسترش دهد. ولی لزوماً ایران به این زودیها – در صورت به دست گرفتن قدرت توسط سپاه – به آزادیهای سیاسی دست نخواهد یافت. و شاید زیاد دور از ذهن نباشد که طبقه متوسط برای لذت بردن از یک زندگی معمولی – و چرا نه یک لیوان [ الکل] – راضی شود.
لوموند: آیا تحریمهای هدفمندی که که از ابتدای قیام در غرب علیه ایران اعلام شد، تأثیری در رژیم و جلوگیری از اراده او برای سرکوب خواهد داشت؟
جمهوری اسلامی توانسته است از کَمپین «فشار حداکثری» دونالد ترامپ که هدف اعلام شدهاش به صفر رساتدن صادرات نفت ایران بود، جان سالم بدر ببرد. این تحریمها هنوز پا برجا هستند، اما بنظر نمیرسد که ایالات متحده، آنها را اجرا کند. و ایران کماکان در بازار سیاه نفت صادر میکند و میفروشد. بنا بر این، تحریمهای جدید احتمالاً به همان اندازه بلا اثر خواهند بود. تا زمانی که ایالات متحده آمریکا نخواهد سیاست تشویق کنندهی تغییررژیم در ایران را- به خاطر داخل شدن در جنگ تازهای در خاورمیانه – در پیش بگیرد، در به روی همین پاشنه خواهد چرخید.
برگرفته از سایت ملیون
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید