شعری از سمیه جلالی
تجسم کن خیابان در عبور بولدوزرها را
تجسم کن فرو میریزد از هر خانه، آبادی
صدای زخمی دیوارها در زیر ویرانی
تجسم کردناش تیغ است بر پهلوی آزادی
بخوان، “آااا”، محتمل گردد که “زا”/ ییدن تجسم نیست
_”دی” با شیخ میگفتیم اسرار هویدا را
چه سرها در گریبان رفته زیر نام آزادی
نه پنهان است سرها در گریبانهای پیدا را
_نه پیدا میشود نامی که در بر گیردت عمری
بهرسم دوستی خنجر به پهلو میزند، گیرم
ندانستی که دشمن بود، میزد لافِ آزادی
«من از تو، بعدِ نامت در شبی دلگیر میمیرم»
نفسگیر است اینکه دشمنت، همسنگرت باشد
حریفِ روبهرویت خواهرت یا مادرت باشد
تمام شهر میخواند به نامِ دوست، دشمن را
تو گوشات در مسیر راههای دیگرت باشد
نزن/ دیوار، دیوار است، شانه، شانهی یار است
گلوله، وحشی است و بیقرار حکم کشتار است
نزن/ من روبهرویت نیستم، دیوار یعنی شا
_نههایم، های هایم، شانههایت زیر رگبار است
نزن، جیغ از گلوی شهر میبارد، نمیدانم
_زمین خشک است یا خون میخورد از نافهی خورشید،
نه خونخواهِ برادر بودهای و ناگزیر از خون
نه شریانی که این رجاله با فحواش میبرید
به جبر زیستن، در عمق تاریکی فرو رفتن
به ضرب و شتمهای نابرادرها، زمین خوردن
پدر، نامِ غریبی در دهانِ مام ملت بود
و ما را خاک، ما را آب، ما را آبرو بردن
بخوان، آاااا، مثل آااازادی، بخوان آب از گلو بردن
بخوان، آاااا مثل آبان، کوچهها را یکبهیک مردن
بگو آاااا در هجاهای کشیده تیغ را خوردن
بگو هموزن آزادی، نمیمیریم،
میمانیم
میخوانیم
آااازادی/ الف/ آب است
آبان است،
آبی، آسمان در اوجِ پرواز است…
#سمیه جلالی
۱۳ مرداد۱۴۰۰
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید