تبلیغات

صفحه را انتخاب کنید

شعری از شهین خسروی نژاد

شعری از شهین خسروی نژاد

شهین خسروی

شهین خسروی نژاد (اُرا ) در کرمان بدنیا آمده ارشد زبان‌شناسی خوانده تا کنون چند مجموعه شعر به چاپ رسانده و به جوایزی همچون جایزه شعر کارنامه و جایزه شعر خورشید دست یافته است. “روم ” نام یکی از شعرهای اوست که با هم می‌خوانیم. روم یک شعر بلند و دارای دو فرگرد است.

[clear]

[clear]

[clear]

[clear]

روم!

 [clear]

فرگرد ۱:

اتاق، می‌برمت به خیابان‌ها!

نه مث سگ‌ هر روز

وقت‌های خاصی فقط  وقت‌هایی که به افسردگی نزدیکی

وقت‌های احساسِ خودقَبربینی‌ت، خفگی‌ت

زمین‌گیرت می‌کند انزوایِ مُزمن، اتاق!

 این‌هم هدفون؛ بزنیم به هوایِ هواخوری

( شب از شانه‌های مردی… زنی به جستجوی کسی …) بریم به ادامه

اتاق!

[clear]

باید مواظبش باشم مث یه جعبه مقوایی نره زیر ماشین

باید مواظبش باشم اشتباه گرفته نشه با هر تنه‌ای یا هر فتنه‌ای

باید مواظبش باشم فکر نکنند توالت عمومیه

باید مواظب من باشه که سایه‌شم

[clear]

 باید مواظبمان باشیم   نکنندمان حلبیِ مچاله‌  عین حلب  با همۀ آدم‌هاش

( چقدر برای تو گریسته‌ایم   لیبرتا … )

بسم‌الله!

[clear]

در رم

سراپا ظرافت شده بود

ساییده به ذوقِ ژنتیکیِ کوچه‌ها

 مجسمه می‌زایید تابلو می‌زایید معماری بود

معماری بود،

مهندسیِ دقیق

خوابم نمی‌بُرد

بسکه شب‌ها شکوه‌زده می شد خشت‌هاش

[clear]

اتاقِ من سگِ من بالشِ من!

از چمدانت درم بیار بچرخانم دورت

 کمی گردگیری‌. همین‌طوری زاییده می‌شم با عادت‌ها.

 پس‌و پیش شدن دیوارها پس‌از هر شکاف

یکی یکی دوباره فیکس خودمانیم من به تو تو به خودت

تابلوی من آیینۀ من شکل من، اتاق!

من شرایط تواَم

موقعیت را تو می‌کنی پیچ‌و مهر

[clear]

مسافرِ شبی از شب‌های زمستان شاید

شویم

در نقش پیکر آبی سیاه است  خوره شاید خوریم

به روم نیاوردم زنان سرپرست خانواریم به نقش دزدِ

 دوچرخه…  آی دوچرخه…

  ببَرد پارا المپیک‌و بمیرد در صومعۀ پوآسی ـ

 کریستین دوپیزان را می‌گویم

کیلومترهای زیادی داریم

 تلاقی راه‌های پیچاپیچ: اتاق. فضایش مادۀ تاریک

پا از رکاب ندارم تا چرخ من چرخ چرخ

بچرخ

[clear]

 هر تازگی چیزی نیس جز نسیان،  یا باطل‌اباطیل!

من جوجۀ کتاب‌های خاکستر شده‌ام، عادت دارم

کسی زبان مرا نخواهد خواند

منقرض می‌شمرندش

من این‌همه پستۀ کوهی پا در گریز… من این‌همه اُرا…

قالیچۀ سلیمان رویاهای تواَم، گیس‌هاتو رها کن حالا اتاق من، من!

[clear]

روم سیاه

از شدت شدت کلمات

[clear]

در مسیر گدارها به بوطیقای خنده زدیم

 [clear]

فرگرد ۲:

رُم  از درون

 دچارمان به دریچه‌های ثانویه می‌کرد، چوبی همه، قاب‌هاشان به الگوی کرکره‌‌‌ای

بشود دریچۀ اولیه را باز کرد ثانویه را نکرد

بودن را نبودن را بکُنند استتار

بشود از لای درزهاشان حدودی از بیرون را خواند:

لغزشِ گردش‌رانان بر نورِ سنگفرش‌های برکه‌وار

سلفی‌های بی‌خیالی… رهایی…

قلابِ فِقفِقه فروش‌های هندی‌ِ دوره‌گرد

کشیکِ مدام پلیس‌ها از ترس تروریست‌ها.

 به فصل چکمه‌های جنگ جهانی دوم رسیده‌ایم

 باید مواظبمان باشیم  شما هم  آن‌ها هم؛  فاشیست  قدمت قرون وسطایی دارد

 هر زمانی ویروسش لای اشیایی مخفی

فکرش را هم نمی‌کند این ساز‌و شنواهای دورش در میدان

یا لب‌های شادِ دمِ آن کافه در حال نوش

چه جاهایی که

نمی‌ریزند

 برگ‌ها

یکریز

نه فقط مثل سربازها!

چه جاهایی که

به حکم جادوگری نمی‌سوزند

هنرمندان‌و قلم‌مندان!               اتاق!

( لیبرتا! بدون تو تنهاییم    لیبرتا! برای داشتن تو می‌زی‌ییم )

[clear]

 کوره‌های بال‌سوزی هم  سوال‌سوزی هم

توطئه … فتل … تفتیش   به نام نامیِ گل سوری هم

از این قبیل در رم هم روزی. پشت پرده‌ها برده‌ها، پدر خوانده‌ها. با این‌همه پاسداشت هنر

ـ در ادامۀ سخنرانی … آب لطفن ـ

 تبدیلِ رم نموده به گنج.

قدرت در رم منفجر نکرده‌ مثل جهلِ تام‌و تمام! نیفتاده‌ با تیشه به جان!

 هر زمانی نکاهیده افزوده

رنسانس هم تربیتشان کرده.

 در رم انگار راه می‌روی در اساطیر

حرف نداره این روغن زیتون‌و این سرکه‌های بالزام، اصلِ اصل

بزن به سلامتی!

گیجِ معماری شگفت خدایان، مدنی‌اند!

یورتمه زنان به ریتم پاگانینی ـ می‌بینی چطور می‌رقصونه؟

عشق کنیم! حواسمان رَم نکنه از انتزاعِ این‌همه تاخت. کمی هم رَم ـ

نوش!

تو به یونان حمله کردی  بربرها به تو  ما لابد به خودمان، باستانی هستیم

به ریزش

 عادت داریم

ای روم، تو رومِ رومی!

البته با چاشنی زنگ!

هر چند روم نشد بگم

مُردم  بسکه پاستا خوردم.

در رُم انگار راه می‌روی در تاریخ

[clear]

من‌و اتاقم رفتیم به ” مدرسۀ آتن”  گم به ” داوری پسین” شدیم

خدا جسمانی بود گرمای تنش حس در تمامی تن می‌شد

به ” آدم ” می‌گفت: ول نمی‌کنمت. در اتصال انگشت.

: پیکرمان ارزش آفرینش دارد. آفرینش دارد تنمان:

چه نغز است‌و چه خوبست

چه زیباست

خدایا!

روم به همه طرف انگشت به دهان می‌چرخید

اما عجب

جادویمان کرده این سقف جادوی این سقف این سقف…

[clear]

ـ نیاکانِ واتیکانی! گناهِ سده‌هایتان بخشوده به این مراقبتِ دقیق!

[clear]

پسرکی از هر گوشه می‌نالید:

دَدی، ددی، ولم کردی که!!!

 به نام پدر ـ

غضب ـ روح‌السرکوب

در رم انگار راه می‌روی در روایت کل

 کمی چار ستونمان درد از مرور حافظه

بریم دیگه به لبخند ژکوند! باله بزنیم به آهنگ چهار فصل نگاش:

بهار… تابستان …

هنوز به ونوس نرسیده مامور حراست لرزاند خانم حجابتو حفظ کن

انگار که زلزله‌

 رومو بی‌اختیار گرفتم

انگار که بربرها

نکنه پانتئون  پالمیرا شده،  اتاق؟

نکنه همراه سیل پناه‌ جویی

بریزیم

به باتلاق؟

[clear]

آه، گالیله‌ئو گالیله‌، اتاقم  این‌جا  آن‌جا  می‌چرخه با تمام اثاثیه‌ش

فقط کمی جابجا می‌شیم توش

[clear]

فرگرد ۳:

باید مواظبمان باشیم!

وقتی قراره از این ور جبهه‌های خیابان بریم اون ور  از خندق جوها  بدون شکستن پا بدون شکستن دنده

بدون شکستن مغز

 در خانه خبرهای نفرین شده هی اصابتمان می‌‌کنند به صورت زنده

هی پخشمان می‌کنند

بپریم.

 در خطوط قرمز

هی بندمان می‌کنند.

( لیبرتا! بدون تو تنهاییم …

 لیبرتا … ) خاموش کن بساط این هدفونو

واسه هواخوری پناه به ریتم ریۀ خودمان ‌ببریم

روم به دیوار

ما خانوادگی از اهالی جای خاصی نیستیم

به‌جز این جغرافیای لغزنده: اتاق

فعلا ممیزیِ لحظه‌هامونو سپری، فعلا فقط سپری کنیم.

[clear]

————————————

توضیحات فرگرد ۱

 بند ۱:

ـ بخش‌های داخل گیومه‌ها در سراسر شعر به ترانۀ  ” liberta ”( آزادی )، با صدای آلبانو کاریسی اشاره می‌کنند

بند ۶:

ـ  با استفاده از ” اگر شبی از شب‌های زمستان مسافری” ،  نام رمانی از ایتاتو کالوینو

ـ ترکیبی از نام فیلم‌های ” خانه سیاه است” فروغ و ” پیکر آبی” آلیچه روهرواشر که در اصل رمانی از آنا ماریا  اوتزه از معروف‌ترین شاعران زن ایتالیاست.

ـ با استفاده از “دزد دوچرخه ” ساخته ویتوریو دسیکا

ـ کریستین دوپیزان، شاعر زن قرون وسطای ایتالیا که با زن ستیزی مبارزه می‌کرد

ـ ” تلاقی راه‌های پیچاپیچ” از شعر آیه‌های زمینیِ فروغ

ـ اشاره به ” دست از طلب ندارم/ تا کام من برآید” حافظ

ـ حکم سلیمان: ” هر تازگی چیزی نیست جز نسیان” به نقل از مقالات فرانسیس بیکن، نقل شده در ابتدای داستان ” جاودانه”  کتاب  ” کتابخانۀ بابل” بورخس! باطل اباطیل از کتاب جامعۀ سلیمان.

ـ اشاره به شعر ۸۲ از مجموعۀ ” پسته‌های کوهی” شهین خسروی‌نژاد

توضیحات فرگرد ۲

بند ۱:

ـ با استفاده از شعر ” سربازها” اثر جوزپه انگارتی

بند ۲:

ـ با اشاره به رمان ” نام گل سرخ” اثر امبرتو اکو

بند ۳:

ـ نیکولو پاگانینی، ویلن‌نواز و موسیقیدان برجستۀ ایتالیا

ـ  ” پردۀ ” مدرسۀ آتن” اثر رافائل و پردۀ ” داوری پسین” اثر میکل‌آنژ

لطفاً به اشتراک بگذارید
تبلیغات

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

تازه‌ترین نسخه‌ی دیجیتال هم‌یان «ویژه‌نامه‌ی پیوست شهرگان»

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

Verified by MonsterInsights