شعری از نرگس دوست
نرگس دوست؛متولد ۱۳۶۶ است که فعالیتهای ادبی خود را از ۱۵سالگی شروع کرده و در رشته کارگردانی سینما تحصیل کردهاست.
مجموعه کتاب های شعر:
“باد گرگ می آید”
“مرگ من دندان لقی می شود”
“همه چیز از دهان این زن شروع شد”
“من چهره گوناگون زنان هستم”
“سودابه که تن نبود”
مجموعه های پژوهشی برای نوجوانان:
“آی آدم ها” نیما یوشیج
“خوشه های پروین” پروین اعتصامی
“زمستان است” مهدی اخوان ثالث
تلفظِ برهنگی زن در ماه
تلفظِ برهنگی زن در ماه
از رودخانگی میآید
غربال به دست
زنِ چشم بادامی جنوبی
با قونیهی تناش
ماه را
از وحشی پوستش در میآورد
مینشاند
روی چنارها
چنارها درختهایی
که شبیه هیچ درختی نیستند!
خیابان نبودی
که به مرگِ طبیعی درختها
عادت کنی
زن بودی
تنی آکنده از بلعیدن تن
در دهانِ سرخی
که از گلِ گوشتخوارِ
تلفظِ برهنگی زن در ماه میآید!
برهنگیات
شاخه
شاخه
میزی شد درکافههای فراموشی
تختخوابِ گرانی
که از پوستِ گردوها بلند میشود
و در شکلهای مدور
تنها آینهها
چگونگی دهانت را در دهان زن ِبورها تکرار میکند
آه زن هستم
شکلِ وارونهی رز
در برهنگی سینهام
کشتهام
پرندگانی را
که از شاخههای آویزان لیمو میآیند!
از دشتهای ورم کردهی نرگس
زار و زرد میآیند!
به خیابانهایی که شبیه هیچ خیابانی نیستند!
خیابانهای بی در و پیکر
و در شب
از حنجرهی سکوت
پستان نقرهای ماه را
چنگ میزنند به حریر پیرهناش!
و در دهان تو میگذارند
دهان تو
آه
دهان منفجر شدهی تو
و زبانت گلِ سرخی
که در دهانم
با هر بوسه میچیدماش
به من بگو
تا عریانی هوا /کمی از تنت را بیرون بریز
که باد آن را بیاورد!
روی شاخههایی
که در هم فرو رفتهاند!
با صدایی که از ته گلوی باد میآید
میآیی
میبینی سایهی مرا
گوزنی جنوبیام
و خورشید
از ساقههای برهنگیام
حریصتر
از رود
زیر پل میگذرد!
و ما زیر پل پوزه در پوزه
نگران تاکهایی بودیم
که هوا
از تنانگیشان
بالا و پایین میآمد
باور نداری؟
در من هوا مرده است!
از شاخههای آویزان انگور
روی این دیوار
میتوانی نعش مرا
از دستِ باد در بیاوری!
به هیچ کس نگو حتی زیر پوستی!
در دهان بریدهی
ماه
مردهام
در دهان گسِ مرگ
و بوی دهان دیگری از دهانم میآید
حالا جار بزن
زنی که از برهنگی ماه آمده
جنوبی است
و خورشید همیشه مایل
بر سر اناریاش
مایل میتابد!
و ذهن رودخانه را بهم میریزد
حالا از اول
میتوانی
جریان روانی آبهای ملی را ببینی!
و به مرگِ سنگهای یاقوتی
در شکافهایشان شک کنی!
بیا
بیرون بیاور
از تنم
لایه لایه مرگ را
من از شاخهای شکستهی گوزنی جوان میآیم
زیر گلولههادر برهنگی زن در ماه..
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید