Advertisement

Select Page

غزلی از سیاوش خسروی

گلشن ما

 

این چه گلشن که گلش موسم گل خوابیده
وین چه سرو است چنین سر به زمین سائیده

بلبل از شوق چمن نعره برآرد ز سرور 
بلبل این چمن اما همه دم نالیده

در قفس سوخت ز هجر و تب و امید وصال
 بهر آزادی از این بند چه ها نادیده

تابش مهر فزون کرد گل و گلبن به بهار
بر گلوی گل این باغ رسن تابیده

دامن سرخ سحر بین که چه سان گلگون شد
سرخ از آن است که خون بر چمنم باریده

 

لطفاً به اشتراک بگذارید
Advertisement

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

تازه‌ترین نسخه‌ی دیجیتال هم‌یان

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

Verified by MonsterInsights