Advertisement

Select Page

غزل تازه‌ای از رضا حدادیان‌

غزل تازه‌ای از رضا حدادیان‌

 

چشم زلیخا تشنه‌ی دیدن نمی می‌ماند
یعقوب،‌ مستِ بوی پیراهن نمی‌ماند

وقتی نخِ امیّد تو پوسیده، بی تردید –
– ذوقی به قدر یک سر سوزن نمی‌ماند

قدری مرا دریاب ای پروانه!‌ باور کن –
– شمعِ نگاهم تا سحر  روشن نمی‌ماند

در آستین دوستان، خنجر اگر باشد
دور و برم چیزی به جز دشمن نمی‌ماند

حس می‌کنم تا سنگ می‌روید در این دنیا
آیینه‌ای چشم انتظارِ من نمی‌ماند

 

 

 

 

 
 

 

لطفاً به اشتراک بگذارید
Advertisement

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

تازه‌ترین نسخه‌ی دیجیتال هم‌یان

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

Verified by MonsterInsights