منصور کوشان «ترانهسرای انسان دانا» درگذشت
منصور کوشان، نمایشنامهنویس، روزنامهنگار، داستاننویس و شاعر ایرانی مقیم نروژ، بامداد امروز در سن ۶۵ سالگی درگذشت.
منصور کوشان عضو کانون نویسندگان ایران و عضو انجمن قلم ایران در تبعید از فعالان جمع مشورتی این کانون و همچنین از کوشندگان آزادی بیان، متولد پنجم دی ماه سال ۱۳۲۷ در اصفهان بود. او پس از یک دوره مبارزه طولانی با سرطان، امروز (یکشنبه ۱۶ فوریه ۲۰۱۴ – ۲۷ بهمن ۱۳۹۳) از دنیا رفت.
منصور کوشان از اعضای هیئت هفت نفره احیای کانون نویسندگان و از مسافران اتوبوس مرگ نویسندگان به ارمنستان بود که در تابستان ۱۳۷۵ او و دیگر نویسندگان سرنشین این اتوبوس از سقوط به قعر دره نجات مییابند. کوشان همزمان با قتلهای زنجیرهای، به دلیل بودن نامش در صدر فهرست کشتار جمهوری اسلامی، بعد از دعوت به نروژ جهت سخنرانی در پنجاهمین سالگرد اعلامیه جهانی حقوق بشر (دسامبر ۱۹۹۸)، دیگر به ایران بازنگشت.
منصور کوشان سردبیری نشریه تکاپو را به عهده داشت و به دلیل انتشار متن «ما نویسندهایم» در شماره ۱۳ نشریه تکاپو، این نشریه توقیف شد.
منصور کوشان برندهی لوح سپاس، تندیس و جایزهی نقدی ده میلیون ریالی اثر برتر ادبیات نمایشی جشنوارهی خانهی تئاتر ایران در سال ۱۳۸۷ و جایزهی آزادی بیان اوسسیتسکی Ossietzky Prise در سال ۱۳۸۹ بود. از او تا کنون رمان، مجموعه داستان و آثار پرشماری در حوزهی نمایشنامه، شعر و پژوهش منتشر شده است.
محاق؛ خواب صبوحی و تبعیدیها؛ آداب زمینی؛ زنان فراموش شده؛ دهان خاموش؛ راز بهارخواب؛ واهمههای مرگ؛ واهمه های زندگی؛ قربانیان خواب پنهان؛ بودن از نبودن؛ یک بار دیگر، یک بازی دیگر؛ کسوف عروسکها؛ محفل عاشقان؛ بازیهای پنهان؛ مفهوم دیگر الفبا؛ سالهای شبنم و ابریشم؛ و قدیسان آتش و خوابهای زمان؛ از جمله آثار برجای مانده از منصور کوشان هستند.
کوشان علاوه بر انتشار این داستانها، نمایشنامهها و مجموعه شعرها، در مجلههای ادبی همچون «دنیای سخن»، «تکاپو» و «آدینه» و همچنین روزنامه «آیندگان» نیز فعالیت کرده است.
بسیاری از نمایشنامههای او در طی آن سالها توقیف و اجرای آنها متوقف میشد.
کوشان در سالهای جوانی از نسل جوان حلقهی جنگ اصفهان بود. از او در همان سالها نمایشنامههای متعددی روی صحنه رفت که جوایزمعتبری را برایش به ارمغان آورد و پس از آن، به عنوان مسئول مرکز فرهنگی اصفهان به استخدام سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران درآمد. در این سالها، کلاسهایی آموزشی را نیز در زمینهی نمایشنامهنویسی و کارگردانی برگزار میکرد و در عین حال، با گروه تئاتر دانشگاه اصفهان همکاری داشت. اما از آنجا که اجرای نمایشهایی از او با ایجاد مشکلاتی از سوی ساواک روبرو شد، در پاییز ۱۳۵۴ به تهران نقل مکان کرد و در آنجا ضمن نوشتن نمایشنامه و انتشار آن در نشریات، با تلویزیون و مطبوعات نیز همکاری داشت. پس از انقلاب، همکاریاش را با صدا و سیما قطع کرد و مدیریت و سردبیری هفتهنامهی “ایران” را تا بهار سال ۱۳۵۹ بر عهده گرفت. پس از تعطیلی تمام نشریههای آزاد، کوشان نیز مانند بسیاری از شاعران و نویسندگان تا سالها خانهنشین شد.
در طول سالهای ۱۳۶۴ تا ۱۳۶۷ به صورت برنامهای با صدا و سیما همکاری کرد و چند نمایشنامهی تلویزیونی، مجموعهی تلویزیونی و فیلم ساخت که همهی آنها یا توقیف و یا با سانسور بسیار پخش شد. پس از همکاری با دورهی نخست “آدینه”، سردبیری ماهنامهی “دنیای سخن” را به عهده گرفت و پس از تعطیلی موقت این نشریه، با همکاری عباس معروفی مجلهی “گردون” را منتشر کرد. پس از توقیف و انتشار مجدد این مجله، کوشان دیگر همکاریاش را با آن ادامه نداد و در سال ۱۳۷۰ ضمن فعالیت در راستای احیای کانون نویسندگان، موفق شد ماهنامهی “تکاپو” را تا سال ۱۳۷۲ منتشر کند. او همچنین دو شمارهی گاهنامهی “بوطیقای نو” را منتشر کرد اما بعد از حادثهی “اتوبوس ارمنستان” تا مدتها هیچ گونه فعالیت فرهنگی نداشت. سپس سردبیری مجلهی “آدینه” را به عهده گرفت و آن را پس از سالها، به صورت دو هفتهنامه منتشر کرد تا این که محکوم به کشته شدن و مجبور به رفتن از ایران شد و آدینه نیز توقیف شد.
از دسامبر سال ۱۹۸۹ تا سال ۱۹۹۹ را در کشورهای مختلف اروپا گذراند. در کشورهای مختلف دهها جلسهی شعرخوانی، داستانخوانی و سخنرانی داشت. در نیمهی دوم سال ۱۹۹۹ پناهندگی سیاسی نروژ را پذیرفت و برای نوشتن بخش ایران “دایرهالمعارف سانسور جهان” با ۱۴ نویسندهی دیگر از کشورهای مختلف همکاری کرد. منصور کوشان از آوریل سال ۲۰۰۰ به عنوان نویسندهی مهمان در شهر استاوانگر، در جنوب غربی نروژ اقامت گزید. پس از یک سال مدیر هنری تئاتر سولبرگ این شهر شد و نمایشنامههایی از خود و نویسندگان جهان را به زبان نروژی طراحی و کارگردانی کرد که توانست پشتوانهی اتحادیهی نمایشنامهنویسان نروژی را جلب کند و مبلغ پنجاه هزار کرون را در سال ۲۰۰۲ از سوی این نهاد معتبر نصیب او کرد. کوشان از سال ۲۰۱۰ سردبیری فصلنامهی فرهنگی، ادبی و هنری “جنگ زمان” را بر عهده داشت که تا یکسال پیش به زبان فارسی و نروژی در آغاز هر فصل منتشر میشد. او همچنین بنیادگذار خانهی آزادی بیان بود.
منصور کوشان در می ماه سال ۲۰۰۹ میهمان هفتهنامه شهروند بیسی و فرهنگدوستان شهر ونکوور بود و با حضور و ایراد سخنرانیاش در این شهر، در ذهن و خاطرهی بسیاری از علاقهمنداناش جای دارد.
ترانهی انسان دانا
اگه انسان را مرگ ببره
ما را چه باک
توحید را بایست.
– این اندیشهی کسی بود
که عمامه و عبا رو تنش بود.
اگه نور را سیاهی ببره
ما را چه باک
قدرت را بایست.
– این اندیشهی کسی بود
که کلاه و شال رو دوشش بود.
اگه شکوفه را آب ببره
ما را چه باک
رهبری را بایست.
– این اندیشهی کسی بود
که کوله و تفنگ رو پشتش بود.
اگه پرنده را باد ببره
ما را چه باک
آزادی را بایست.
– این اندیشهی کسی بود
که روزنامه و خبر تو دستش بود.
اگه یقین را شک ببره
ما را چه باک
آگاهی را بایست.
– این اندیشهی کسی بود
که ترانهی انسان دانا تو دهنش بود.
کوشان در یکی از گفت و گوهایش با شهرگان به همکارمان سپیده جدیری درباره مجموعهی شعر “گفت سنگها”، از سرزمین تبعید خود میگوید: «مجموعهی “گفت سنگها” ارتباط مستقیم دارند با سرزمین تبعید من – نروژ- که به هر سوی آن نگاه کنیم سنگ و آب و درخت است و در واقع سنگ به طرز ویژهای حضورش را در همه جا اعلام میکند.
سنگی به سنگ دیگر گفت:
– تو را چه رازی ست
در تواناییِ شاخهی گل
و در ناتواناییِ ضربهی پتک؟
سنگ دیگر گفت:
– ظرافت زیبایی
دلم را میترکاند
خشونت زشتی
وجودم را میفشرد.
مرگ مؤلف، دوست مهربان و نویسنده آزادیخواه و انساندوست را به همسر عزیز و فرزندان گرامیاش، به اهالی قلم و اندیشه، و همه دوستان و علاقهمندان آثارش تسلیت میگوئیم.
از سوی دستاندرکاران و تحریریه «هفتهنامه شهروند بیسی» و «شهرگان آنلاین»
هادی ابراهیمی رودبارکی
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
هادی ابراهیمی رودبارکی متولد ۱۳۳۳- رشت؛ شاعر، نویسنده و سردبیر سایت شهرگان آنلاین؛ مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کاناداست.
فعالیت ادبی و هنری ابراهیمی با انتشار گاهنامه فروغ در لاهیجان در سال ۱۳۵۰ شروع شد و شعرهای او به تناوب در نشریات نگین، فردوسی، گیلهمرد، گردون، تجربه، شهروند کانادا و مجله شهرگان آنلاین چاپ و منتشر شدند.
او فعالیت فرهنگی خود را در دیاسپورای ایران فرهنگی – کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز کرده و سپس در فرگشتی «آینده» و «شهروند ونکوور» را منتشر کرد و از سال ۲۰۰۵ تاکنون نیز سایت شهرگان را مدیریت میکند.
ابراهیمی همراه با تاسیس کتابفروشی هدایت در سال ۲۰۰۳ در نورت ونکوور، به نشر کتابهای شاعران و نویسندگان دیاسپورای ایران فرهنگی پرداخت و بیش از ۱۰ کتاب را توسط نشر آینده و نشر شهرگان روانه بازار کتاب کرد. اولین انجمن فرهنگی-ادبی را با نام پاتوق فرهنگی هدایت در سال ۲۰۰۳ بههمراه تعدادی از شاعران و نویسندگان ایرانی ساکن ونکوور راهاندازی کرد که پس از تعطیلی کتابفروشی هدایت در سال ۲۰۰۷ این انجمن با تغییر نام «آدینه شب» برای سالها فعالیت خود را بطور ناپیوسته ادامه داد.
هادی ابراهیمی رودبارکی در سال ۲۰۱۰ رادیو خبری-فرهنگی شهرگان را تاسیس و تا سال ۲۰۱۵ فعالیت خود را در این رادیو ادامه داد.
آثار منتشر شده و در دست انتشار او عبارتاند از:
۱- «یک پنجره نسیم» – ۱۹۹۷ – نشر آینده – ونکوور، کانادا
۲- «همصدایی با دوئت شبانصبحگاهی» ۲۰۱۴ – نشر بوتیمار – ایران
۳- «با سایههایم مرا آفریدهام» گزینه یک دهه شعر – ۲۰۲۴ – نشر آسمانا – تورنتو، کانادا
۴- «گیسْبرگ درختان پائیزی» مجموعه شعرهای کوتاه و چند هایکوواره – در دست تهیه
۵- «ثریا و یک پیمانه شرابِ قرمز» گردآورد داستانهای کوتاه – در دست تهیه
یادش فراموش نخواهد شد