مهاجرت و سانسور
من نه با مهاجرت مشکلی دارم نه با ارتباط فرهنگی بین ایرانیهای خارج و داخل کشور؛ اما مدتهاست موضوعی فکرم را مشغول کرده است. چرا در این زمانه که اینترنت و فضای مجازی بیش از فضای واقعی وقت ما را اشغال کرده و زمانی را که ما با گوشی هوشمند و تبلت و کامپیوتر صرف میکنیم، بسیار بیشتر از وقتی است که با کتاب چاپی و دفتر و کاغذ صرف می کنیم، عده ای از شاعران و نویسندگان مهاجر اصراردارند، کتابشان را به ارشاد اسلامی تحویل دهند و با سانسور روانهی بازار داخلی کتاب کنند؟
آیا آنها با ادبیات جهان آشنایی دارند و معتقدند جنس سانسور ارشاد، مانع رشد و غنای ادبیات نیست؟ یا کتابشان اینقدر بیخاصیت است که نیازی به سانسور ارشاد ندارد چون خودشان سانسورش کردهاند؟
چرا کتابشان را در فضای مجازی منتشر نمیکنند تا تن به سانسور ندهند؟ مثل این است که یک ایرانی ساکن سوئیس بعد از نوشیدن ویسکی به سفارت ایران برود، وسط سالن دمر بیفتد و پیراهنش را بدهد بالا بگوید: شلاقم بزن! هشتاد تا بزن! چندی پیش من و دوستانم در این مورد صحبت می کردیم که کتابهای آماده چاپ را به خارج از کشور بفرستیم تا بدون سانسور چاپ شوند. هم زمان کتابهایی از شاعران و نویسندگان ایرانی مقیم خارج در ایران با/بی سانسور از ارشاد مجوز میگرفتند و منتشر میشدند؟ این یعنی چه؟ یعنی منطق یکی از ما دچار اشکال فنی است؛ قطعاً یکی از ما دو تا مشکل داریم. زمانه تغییر کرده است، مرزهای نشر و پخش به هم ریخته است؛ حالا باید گفت: ادبیات مهاجرت دیگر چه صیغهای ست؟! به همهاش در داخل و خارج بگوییم ادبیات با سانسور!
به نظرم ادبیات مهاجرت هیچ تاثیری بر رشد ادبیات و هنر ما ندارد مگر آنکه آزادانه منتشر شود. جامعهای که در آن سانسور باشد قطعاً یک جامعهی عقب مانده است. گرچه عقب ماندگی، همهی افراد جامعه را در بر نمیگیرد، چون عدهای آگاهانه با سانسور در ستیزند و اثر مرگبار آن را بر فرهنگ درک میکنند. اما در مجموع جامعهی سانسور زده درهررشتهای و از جمله در شعر و داستان و هنرعقب مانده است.
گیرم آن جامعه پول زیادی داشته باشد و تکنولوژیهایی را بخرد. گیرم که عدهای زور بزنند به کمک ایرانیهای مقیم خارج یا داخل، کتاب یا شعری از خود ترجمه کنند. نشانهی جهانی شدن ادبیات معاصر این نیست که هم مؤلف و هم مترجم ایرانی باشند. این نوعی تحمیل ادبیات ایران به جهان است وهیچ مخاطب آزادی زیر باراین نوع تحمیل و تحمیق نخواهد رفت. به نظرم عنوانهای ادبیات مهاجرت و غیر مهاجرت بی معناست. این سانسور است که بخشی از فرهنگ و ادبیات ایران امروز است. هر کتابی که چاپ میکنیم کار مشترک است، تا جایی که میتوان در شناسنامهاش نوشت: این کتاب اثر مشترک من و آقای “ارشاد اسلامی”است. ادبیات قرن چهاردهم، نام: ارشاد، نام خانوادگی: اسلامی. تا زمانی که این مؤلف! در نشر کتاب همکاری کند بی شک ادبیات معاصر ایران از ادبیات جهان عقب خواهد بود.
(آذر ۱۳۹۷)
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید