مهریه: سنت پیشکشی یا جواز در اختیارگرفتنِ تن زنان؟
سنتها همانند کلیشهها به آن دسته از قراردادهای اجتماعی اطلاق میشود که نسل به نسل و در سایهی روابط اجتماعی اثر خود را از دست نداده اند و به یکی از نرمهای قابل قبول جامعه تبدیل شده اند. در بیشتر موارد سنتها عیناً از نسلی به نسل دیگر منتقل میشوند، اکثر آنها نه بر مبنای قراردادهای عادی و به روز اجتماع، بلکه بر مبنای طرز تفکرات خاصی در گذشته و یا تفکرات باستانی و مذهبی خاص شکل گرفته اند. در جوامع سنتی و مرد سالار، سنتها در ارتباط با مراسم مختلف و همینطور قراردادهای مشخص اجتماعی رنگ نمیبازند، بلکه در بسیاری از موارد تقویت شده و اکثر رفتارهای اجتماعی را تحت تأثیر خود قرار میدهند. در این جوامع عموماً سنتها قویتر از نرمهای شکل گرفته شده و مدرن روزمره هستند، و عموماً تمایلی به برو ز شدن ندارند و حتی اگر هم به روز شوند باز متناسب با همان قراردادهای تعریف شدهی اولیه و نهادینه شدهشان میباشند. سنتها ارتباط مستقیمی با کلیشهها دارند و هر دوی آنها به نحو قابل ملاحظه ای تقویت کنندهی یکدیگر در مناسبات اجتماعی هستند. در ایران به عنوان یک جامعهی سنتی نیز سنتها در بیشتر مناسبات اجتماعی همچنان به قوت خود باقی مانده اند و بسیاری از آنها به دلیل ارتباطشان با مذهب به چند صد سال گذشته باز میگردند. سنتهای حاضر در مورد ازدواج یکی از آن دسته سنتهایی هستند که با گذشت سالهای زیاد از وارد شدن روابط انسانی به عصر مدرنیته و شکل گیری روابط مدرن اجتماعی همچنان به قوت خود باقی مانده اند.
برپایی مراسم ازدواجهای سنتی که امروزه در جامعه ما رواج یافته و همینطور بعضی از قوانین از جمله مهریه، شیربها و غیره دیگر کارایی خود را از دست داده اند و تبدیل به سنتهای سخت و دست و پاگیری شده اند که عملاً نه تنها در بهبود وضعیت زنان تأثیری ندارند، بلکه یکی از پتانسیلهای قوی در برهم زدن روابط مشترک میان دو نفر در اجتماع کنونی ایران و علاوه بر آن یکی از موانع بر سر راه زندگی روزمره زنان و حتی مردان تبدیل شده اند. مهریه به عنوان یکی از سنتهای کنونی در مورد ازدواج هم نه تنها هر روز با گذشت زمان، هنوز در یکی از رسوم رایج در ازدواجهای ایرانی است، بلکه عموماً به دلیل تقویت آن از سوی نهادهای مذهبی هرگز نتوانسته است خود را با معیارهای روز جامعه تطبیق دهد. سنت مهریه گرچه در ظاهر ممکن است به نفع زنان به نظر برسند، اما در عمل، کلیشه های سنتی علیه زنان و متعاقباًَ اعمال خشونتهای خانگی را به شدت تقویت میکنند و توسط خود زنان و خانوادهها، به این رسم و رسومات و کلیشه های نابخردانه، مشروعیت میبخشند.
معنای مهریه و اصولاً دلیل وجود مهریه در ازدواجهای سنتی، آن طور که در فقه اسلامی میگویند به شرح زیر است : «اسلام برای تشکل و استمرار نظام خانواده، پاره ای حقوق اقتصادی را برای زن قرار داده است لزوم مهریّه در ازدواج؛ ب. وجوب هزینه زندگی زن بر عهده مرد؛ ج. جواز درخواست مزد و اجرت در ازای شیردهی، پرستاری و امور خانه؛ د. لزوم تأمین هزینه زندگی زن در ایّام عدّه طلاق.» ۱ در توجیه این قانون نیز فقها مینویسند : «در تبیین و توجیهِ این حقّ اقتصادی برای زن میتوان گفت که این امتیاز مالی از آن رو به زن تعلّق میگیرد که اولاً وی برای انجام تکالیف و وظایف واجب و مستحبّ خانوادگی، متحمّل زحمتها و مشقتهایی میشود، و ثانیاً اموری از قبیل بارداری، وضع حمل، شیردهی، پرستاری، مراقبت فرزندان مانع از آن میشود که بتواند به فعالیتهای اقتصادی بپردازد؛ از این رو برای آن که زن هم پاداش تلاشهای خود را تا حدّی دریافت کند و کارهایش یکسره بدون فایده اقتصادی نباشد، برایش مهریّه ای مقرّر داشته اند.»۲ . تاریخچهی مهریه هم بنا به باور بسیاری از مفسرین اسلامی توجه مرد به زن و در واقع مزد کاری است که مرد قرار است در ازای زندگی مشترک به زن بدهد. مثلاً در این خصوص آقای مرتضی مطهری مینویسد :
«میگویند مرد از آن وقتی که سیستم» مادرشاهی را ساقط کرد و سیستم «پدر شاهی» را تاسیس نمود، زن را در حکم برده و لااقل در حکم اجیر و مزدور خویش قرار داد و به او به چشم یک ابزار اقتصادی که احیاناً شهوت او را نیز تسکین میداد نگاه میکرد، به زن استقلال اجتماعی و اقتصادی نمیداد. محصول کارها و زحمات زن متعلق به دیگری یعنی پدر یا شوهر بود. زن حق نداشت به اراده خود شوهر انتخاب کند و به اراده خود و برای خود فعالیت اقتصادی و مالی داشته باشد، و در حقیقت پولی که مرد به عنوان مهر میداده و مخارجی که به عنوان نفقه میکرده است در مقابل بهره اقتصادی بوده که از زن در ایام زناشویی میبرده است. «۳ اما در همین حال بر این باور است که آنچه نظام اسلامی از مهریه ارائه داده است با تاریخچهی اصلی آن متفاوت است برای مثال مینویسد : » مرحله پنجمی هم هست که جامعهشناسان و اظهار نظر کنندگان درباره آن سکوت میکنند. در این مرحله مرد هنگام ازدواج یک «پیشکشی» تقدیم خود زن میکند و هیچ یک از والدین حقی به آن پیشکشی ندارند. زن در عین اینکه از مرد پیشکشی دریافت میدارد، استقلال اجتماعی و اقتصادی خود را حفظ میکند. اولاً به اراده خود شوهر انتخاب میکند نه به اراده پدر یا برادر. ثانیاً در مدتی که در خانه پدر است، همچنین در مدتی که به خانه شوهر میرود کسی حق ندارد او را به خدمت خود بگمارد و استثمار کند. محصول کار و زحمتش به خودش تعلق دارد نه به دیگری و در معاملات حقوقی خود احتیاجی به قیمومت مرد ندارد. مرد از لحاظ بهره برداری از زن، فقط حق دارد در ایام زناشویی از وصال او بهرهمند شود و مکلف است مادامی که زناشویی ادامه دارد و از وصال زن بهرهمند میشود، زندگی او را در حدود امکانات خود تأمین نماید. این مرحله همان است که اسلام آن را پذیرفته و زناشویی را بر این اساس بنیان نهاده است. در قرآن کریم آیات زیادی هست درباره اینکه مهر زن به خود زن تعلق دارد نه به دیگری. مرد باید در تمام مدت زناشویی عهده دار تأمین مخارج زندگی زن بشود و در عین حال درآمدی که زن تحصیل میکند و نتیجه کار او، به شخص خودش تعلق دارد نه به دیگری (پدر یا شوهر). «۴ (مطهری، تاریخچهی فلسفهی مهریه).»
دیدگاه مذهبی نسبت به زن در این گفتار و در توصیه های مشابه دینی و مذهبی در عین تأکید بر وابستگی زنان به مردان از لحاظ مالی به نوع استقلال هویتی و مالی آنان را به عنوان عضوی برابر در جامعه و در مسئولیتهای خانه نیز زیر سؤال میبرد؛ و در واقع زنان را از قیومیت برادر و پدر رها میکند و آنها را زیر قیومیت شوهرانشان میبرد. مادامی که یک مرد به خاطر به قول آقای مطهری بهرهمند شدن از وصال در ایام زناشویی باید زندگی زن را در حد امکان تأمین کند جر توجیه وابستگی زن به مرد نه به عنوان عضوی مستقل بلکه صرفاً به عنوان کسی که در اختیار مرد برای تأمین نیازهای او قرار گرفته است چه میتواند باشد؟
اما از سوی دیگر به نظر میرسد که تاکید بر دادن پیشکشی مرد به زن از سوی مردان در جامعهی سنتی ایران که بارها و به تأویلهای مختلف جزو توصیه های مذهبی است، چیزی جز به تصویر کشیدن غیر مستقل و وابستهی زن به همراه ندارد، این پیشکشی اگر مطابق با تعاریف اسلامی از روی مهر و محبت است در نتیجه باید بدون توقع و بدون چشم داشتی باشد. اما توجیه دیگر مهر در توصیه های دینی حفظ ارزشهای سنتی و پاس نگه داشتن سنتهای اسلامی است که از قضا بسیاری از آنها مشمول گذشت زمان شده اند و با جامعهی امروز ایران دیگر همخوانی ندارند، ارائهی مدل سنتی از زن و ارتباط آن با حیا و عفت سنتی از دیگر تعابیر ریشه ای در باورهای اسلامی است که هستهی اصلی تئوری مهریه را تشکیل میدهند و خود دلیل بحران سازی مسئلهی مهریه را برای جامعهی کنونی ایران مشخص میکند. برای مثال مطهری دوباره در مقالهی خود بر این مهم تاکید میکند که زن نباید خودش را رایگان در اختیار مرد قرار دهد چرا که با حیا و طبیعت فطری زن در تضاد است! بازگشت به فطرت و بهانه کردن زن به عنوان عضو تسلیم پذیری که وظیفهی او اطاعت و تمکین از همسر و در ازای آن گرفتن مهر یا مزدی از جانب همسر است از دیگر هسته های تشکیل دهندهی تئوری مهر در قوانین سنتی اسلامی است.
با اینکه بنا به گفتهی آقای مطهری و بسیاری از مفسرین اسلامی، مهر ارتباط مستقیمی با حق زنان در خانه دارد و به عنوان پیشکش محسوب میشود، اما این پیشکش هرگز نتوانسته است کارکرد حقیقی خود را در نظام خانواده به دست آورد آن هم به چند دلیل : اول اینکه اگر مهریه پیشکش است پس چرا مرد از زن توقع تمکین و در واقع انجام کارهای خانه را دارد و بعد اینگونه میگویند که زن این پیشکش را در ازای کارهایی که انجام میدهد میگیرد. دوم اینکه اگر این پیشکش قرار است تنها پیشکش باشد و به نشانهی محبت و دوستی مرد نسبت به زن است پس چرا در جامعهی امروزی به عنوان ضامنی برای نگه داشتن مردان در کنار زنان تبدیل شده است؟ چرا زنان به مهریه نه به عنوان پیشکش؛ بلکه به عنوان یکی از اصلی ترین تضمینهای زندگی مشترکشان نگاه میکنند؟ آیا تاکنون دلیل تعیین مهریه های سنگین از جانب زنان از سوی قانون گذاران بررسی شده است؟ از سوی دیگر اگر قرار است مهریه به عنوان هدیه ای از جانب زن به مرد باشد در این صورت تاکید بر طبیعت فطری زن به عنوان نگاه دارندهی کانون خانواده و دادن نقشهای سنتی به او به عنوان مادر و یا همسر که فقط و فقط باید در ازای مهری که میگیرد تمکین کند و در واقع توقع به انجام رساندن این نقشها به عنوان حامیان مردان و مادرانی که وظیفهشان تنها تربیت فرزندانشان است چیزی جز تربیت و تشویق نقش تسلیم پذیر زن در جامعهی سنتی ایران را دارد؟ نقشی که نهایتاً مسبب بسیاری از خشونتهای حاضر در جامعهی کنونی ایران علیه زنان و برهم زدن نظم ساختاری خانوادههایی است که الگوهایشان چندان سنتی نیست؟
واقعیت این است که اصل این قانون که زن را تنها در حاشیه خانه و به دور از استقلال اقتصادی معنی میکند. با رواج قوانینی چون مهریه در ازدواجهای سنتی است که به مردان و حتی خود زنان یک خانواده القاء میشود که وظیفهی زن همان در سایهی کلیشه های تعریف شده یعنی در گوشهی خانه معنی مییابد ، مردان نان آوران خانواده هستند و زنان تنها مسئول بزرگ کردن فرزندان را داشته و در ازای شیردهی باید مزد بگیرند. در اینگونه سنتهاست که وظیفهی زنان تنها پرستاری و رسیدگی به امور خانوادگی است و نه چیزی بیشتر. با وجود آنکه در دوران جدید و با حرکت رو به رشد زنان در جامعهی ایران چه در حوزهی اقتصادی و چه دیگر حوزه های اجتماعی، نقش آنها نسبت به گذشته در بیرون از خانه بیشتر شده است، اما در عین حال این قوانین سنتی در ازدواج هم چنان به قوهی خود باقی مانده اند و دلیلش هم توجیهات حقوقی و مذهبی و عدم حضور قوانین برابر در سطح اجتماع است. در واقع میراث این سنتها که از نسلی به نسل دیگر بدون ذره ای تغییر منتقل میشود همین تقویت تصویر زنان در خانه و در امور خانه داری است چیزی که امروز با حضور زنان در بازارهای اقتصادی و حضورش در جامعهی مدرن امروزی مغایرت دارد.
اما ارائهی الگوهای سنتی ازدواج در سطح روابط اجتماعی عجین شده با مذهب، نوعی بد بینی در زنان ایجاد کرده است، این بد بینی از سوی دیگر با تشدید قوانین نابرابر حقوقی علیه زنان تقویت شده است تا جایی که بسیاری از زنان در ازدواجهای سنتی به دنبال ضامنی برای نگه داشتن حقوق طبیعی خودشان هستند و مهریه یکی از همین تضمینها برای زنان به حساب میآید. متأسفانه قانون گذاران در حکومت ایران تا کنون نه تنها به فکر بهبود وضعیت زنان با تغییر و بهبود در قوانین حقوقی خانواده نبوده اند، بلکه مسائلی چون مهریه را نیز تحت شعاع قوانین نابرابر قرار میدهد و مثلاً در مواردی که مردان به دلیل نپرداختن مهریه به زندان میروند به جای حل معضل آن باز قوانینشان را مطابق نظام مردسالاری تعبیه میکنند و در نهایت قوانین را مقصر نمی شمارند؛ بلکه اولین انگشت اتهام به سوی زنان میرود بدون آنکه صرفاً علت تعیین این هزینه های سنگین و رهسپار کردن بسیاری از مردان به زندان به دلیل عدم پرداخت مهریه بررسی شود .
از سوی دیگر باید گفت که قرار دادن مهریه های سنگین بهبودی در وضعیت زنان ایجاد نمیکند، بلکه دید مالکیتی و کنترل بر تن آنها را به عنوان کسانی که وظیفهشان تنها در خانه تعریف شده است و نه چیز بیشتر را گسترش میدهد. زنانی که ناآگاهانه و یا آگاهانه در بند این قوانین سنتی قرار میگیرند و یا خانوادههایی که به دلیل عدم اعتماد به قوانین حقوقی ایران نسبت به زنان، خواستار ضامنی برای ادامهی زندگی دخترانشان هستند به مهریه های سنگین روی میآورند به این حقیقت آگاهی ندارند که متوسل شدن به مهریه های سنگین نه تنها بهبودی در وضعیت زنان ایجاد نمیکند، بلکه برعکس به هر دلیلی که هر کدام از دو طرف نتوانند به زندگی مشترک ادامه دهند جدا شدن هر دو طرف را با مشکل مواجه کند و در خیلی از موارد موجبات سوء استفاده در روابط طرفین را فراهم میسازد. در بسیاری از موارد اگر زنان تقاضای طلاق کنند به دلیل وجود همین مهریه که مثلاً به عنوان پیشکش تعریف شده است باید آن را ببخشند تا بتوانند بدون دردسر و راحتتر جدا شوند. متأسفانه بسیاری از زنانی که مهریه را پشتوانهی آیندهی خود میدانند -که عملاً هم اینگونه نیست- به این حقیقت آگاه نیستند که مهریه نوعی توجیه برای در خانه نگه داشتن آنها و به حاشیه بردن آنها در امور و فعالیتهای اقتصادی است که اگر زنی وظیفهی تعریف شده اش که در ازای قرار داد ازدواج و مهریه قرار است انجام دهد را از عهده اش بر نیاید، میتواند خاطی در نظر گرفته شود و در بعضی از موارد مردان سنتی در خانوادهها این حق را به خود میدهند که اجازهی کار در بیرون از خانه را از همسر خود بگیرند و حتی در صورت سرپیچی، با خشونت با او برخورد کنند. بسیاری از خشونتهای روانی از جمله: عدم اجازهی کار برای همسر در بیرون از خانه و همینطور بالا رفتن توقع مردان از زنان در انجام وظایف خانگیشان اتفاقاًَ در سایهی قرارداد کلیشه ای مثل همین مهریه، تقویت و پررنگ میشود و نهایتاًَ به درون روابط اجتماعی هم انتقال مییابند تا خشونتهای خانگی علیه زنانی را که از مرز این قراردادها گذشته اند را توجیه کند.
حتی گاهی این خشونتها علیه زنان توسط بعضی از مبلغان دینی توجیه هم میشود، مثلاً آقای مکارم شیرازی در اعتراض به قوانین کنونی مهریه آن را مخالف اصول اسلامی میداند اما در نهایت بر این باور است که این زنان هستند که باید در صورت پرداخت اولین سکه از مهرشان تمکین کنند! و خواستار اصلاح قانونی هستند که دوباره به ضرر زنان است : «اثبات پول نداشتن در پرداخت مهریه لازم نیست؛ نباید اعسار ثابت شود و فرد زندان برود تا ثابت کند که معسر است این خلاف بین شرع است؛ شما باید ثابت کنید که پول دارد و مهریه نمیدهد و اگر ثابت شد با وجود توانایی مهریه را نمیپردازد در این صورت باید به زندان برود.» سپس تاکید میکنند : «دومین قانون خلاف شرع این است که اگر ثابت شد کسی معسر است و اعسارش ثابت و مهریه تقسیط شود سکه اول را که پرداخت زن باید تمکین کند.»۵ در اینجا دوباره تئوری اسلامی مهریه که بر مبنای هدیه و پیشکشی است زیر سؤال میرود چرا که گویی زن در اختیار مرد است که با پرداخت هر سکه از این به اصطلاح پیشکشی مجبور به ادامهی زندگی با مرد باشد.
مرور کلی بر قوانین مهریه، تاریخچهی آن و همینطور مسائل مربوط به مهریه در جامعهی کنونی ایران و مقایسهی نظریات تئوریکی با مفاهیم عملی آن نشان میدهد که مهریه نه تنها هیچ گاه به سود زنان نبوده بلکه هیچ تضمینی هم برای استحکام خانوادهها نداشته است. گسترش دید تملک و قیومیت بر بدن زنان و در نتیجه انتظار تمکین از زنان به دلیل پرداخت این پول یکی از عوامل اصلی خشونت علیه زنان به انواع مختلف در میان بسیاری از خانوادههاست و در بسیاری از موارد متأسفانه به جای نگه داشتن مردان در کنار همسرانشان آنها را روانهی زندان کرده است. قانون گذاران به جای توجه به حل معضل اصلی آن مرتباً بر تشدید وضعیت آن در جامعهی کنونی افزوده اند که شدت این مسئله با حضور توجیهات مذهبی بیشتر میشود. زندگی مشترک میان زن و مرد به خصوص در جامعهی امروزی دیگر آن کارکرد سنتی خود را از دست داده است، وقتی که زنان بسیاری در کنار همسرانشان و پا به پای آنها در بیرون از خانه مشغول به کار هستند بنابراین نقش جدید آنها با نقش سنتی و تعریف شدهی اسلامی دیگر سنخیت و هماهنگی ندارد و مسلماً قوانین جدیدی را میطلبد که بر همین مبنا بنا شده باشد. نگریستن به ازدواج با وجود سنتهایی چون مهریه، تصور آن به عنوان یک زندگی برابر و مشترک نیست، بلکه القاء آن به عنوان یک زندگی نابرابر است که میتواند خشونت علیه هرکدام از طرفین را در برداشته باشد و به سود هیچ کدام نباشد. با حضور سنتهایی چون مهریه در شروع و پی ریزی زندگی مشترک، به آن نه به عنوان یک رابطهی دوطرفه و از روی علاقه، بلکه به عنوان یک قرارداد سنتی و اجباری نگریسته میشود که وظیفهی زن و مرد تنها در چهارچوبهای مشخص سنتی و مذهبی تعریف شده شکل گرفته است، نه آن چیزی که امروز ه باید در جامعهی رو به رشد برای گسترش برابری جنسیتی شاهدش باشیم.
پینوشت :
۱- http://www.mesbahyazdi.org/lib/porsesh5/ch3_1.htm
۲- http://www.mesbahyazdi.org/lib/porsesh5/ch3_1.htm
۳- http://www.aria-law.com/woman/571/%D8%AD%D9%82%D9%88%D9%82-%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DA%86%D9%87-%D9%88-%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87-%D9%85%D9%87%D8%B1%DB%8C%D9%87-%D9%82%D8%B3%D9%85%D8%AA-%D8%A7%D9%88%D9%84
۴- http://www.aria-law.com/woman/587/%D8%AD%D9%82%D9%88%D9%82-%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DA%86%D9%87-%D9%88-%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87-%D9%85%D9%87%D8%B1%DB%8C%D9%87-%D9%82%D8%B3%D9%85%D8%AA-%D8%AF%D9%88%D9%85(%D9%82%D8%B3%D9%85%D8%AA-%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86%DB%8C)
۵- http://www.ilna.ir/newsText.aspx?ID=218052
[مدرسه فمینیستی]
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
آزاده دواچی مترجم، شاعر و فعال حوزه زنان، دارای مدرک کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی؛ فوق لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی، گرایش ادبیات تطبیقی ایران و فلسفهی غرب است و هماکنون مشغول به تحصیل در مقطع دکترای زبان و ادبیات انگلیسی در استرالیا با گرایش مطالعات فمینیسم پست کلنیال در حوزهی ادبیات و نقد ادبی فمینیسم و حقوق زنان در ایران و کشورهای جهان سوم است.
از دواچی تاکنون یک مجموعه شعر به عنوان «پروانهای در راه است» در سال ۸۶ منتشر شده است و دو کتاب دیگر وی در محاق توقیف گرفتار شدهاند.
Azadeh Davachi,
Ph.D. Student
Faculty of arts, School of English Literatures & Philosophy
Post-colonial Feminism and Feminist Literary Criticism
University of Wollongong, Australia