میلیاردرها لوس شدهاند!
به نقل از فرانس پرس
«. . . در حالی که طبقه متوسط و فقیرمان در افغانستان برایمان میجنگند، و در حالی که اکثریت آمریکاییها در تقلا هستند تا از پس هزینههای روزمره شان برآیند، ما، فوق ثروتمندان، هم چنان از معافیتهای مالیاتی خارقالعادهای بهره میبریم. . .»
بحران اقتصادی آمریکا دعوای همیشگی دو گرایش محافظهکار و لیبرال را در زمینه سیاستهای اقتصادی تشدید کردهاست. محافظهکاران و نئولیبرالها، عمدتا در حزب جمهوریخواه، بنابه گرایش ایدئو لوژیک خود به کوچک کردن دولت، کاستن از هزینهها از طریق کاهش خدمات دولتی در زمینههای آموزش و پرورش، بهداشت عمومی، مقرری بازنشستگی، کمک به اقشار آسیبپذیر، و هزینههایی از این گونه (و البته نه هزینههای نظامی)، تشویق و آزادی مطلق سرمایه از طریق حذف هرگونه مقررات نظارتی، کاهش باز هم بیشتر مالیات ثروتمندان، و اعطای اعتبارات مالی و امکانات گسترده به سرمایهگذاران اعتقاد دارند و تا آن جا پیش میروند که بخشهای تندروتر آنان، باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا را به القابی نظیر سوسیالیست و کمونیست مزین میکنند.
اما آیا همین سیاستها که از زمان ریاست جمهوری رونالد ریگان از آمریکا شروع شده و تحت رهبری آلن گرین اسپن رئیس مستعفی فدرال رزرو آمریکا در این کشور گسترش یافته و به تدریج در کلیه کشورهای پیشرفته صنعتی اعمال شد، منجر به قرار دادن سیستم مالی و اقتصاد این کشورها در آستانه فروپاشی نشدند؟ آیا برای نجات از بحران، همین دولتهایی را که نئوکانها به نقش آنان اعتقادی ندارند سپر بلای سرمایههای بزرگ و بانکها نکردند و مالیات مردم را خرج نجات سرمایههای آنان نکردند؟ آیا به همین زودی فراموش کردهایم ترجیع بند شعارهای باراک اوباما را که باعث جلب میلیونها رأی دهنده به وی شد؟ او در اکثر میتینگهای انتخاباتیاش خطاب به نئوکانها میگفت شما همواره شعار دادهاید که بگذار سرمایه آزادانه حرکت کند، بگذار این حرکت ثروت ایجاد کند، آنگاه این ثروت خود به خود در جامعه جاری خواهد شد و به همه مردم سرایت میکند. اما چنین نشد. مردم بدهکارتر و فقیرتر شدهاند. (نقل به مضمون)
اکنون نیز دولت آمریکا با کسری بودجه بیسابقهای دستوپنجه نرم میکند که بخشی از آن میراث دولتهای جمهوریخواه و سیاستهای میلیتاریستی آنان در لشکرکشی به افغانستان و عراق، و بخشی ناشی از هزینههای مبارزه با بحران اقتصادی اخیر است. اما پاسخ و راه حل جمهوریخواهان برای این مشکل چیست: به مالیات ثروتمندان دست نزنید، از هزینههای دولت در زمینه خدمات اجتماعی بکاهید. یعنی مردم را در این بحران بزرگ اقتصادی به حال خود رها کنید.
در این میان اظهارات شگفتانگیز اواسط آگوست میلیاردر آمریکایی وارن بافت (Warren Buffet) که دیگر به هیچ روی نمیتوان به وی وصله سوسیالیست یا کمونیست چسباند بسیار روشنگر است. با هم میخوانیم:
میلیاردر آمریکایی وارن بافت به سیاستإمداران آمریکا اصرار کرد که برای کاهش کسری بودجه عظیم آمریکا مالیات آمریکاییهای مرفهتر را افزایش دهند. وی میگوید چنین کاری باعث کاهش سرمایهگذاری و کاهش مشاغل نخواهد شد.
او که CEO کمپانی Berkshire Hathaway است طی مقالهای در روزنامه نیویورک تایمز پیشنهاد کرد برای آمریکاییهایی که حداقل یک میلیون دلار در سال درآمد دارند افزایش مالیات درنظر گرفته شود.
وی مینویسد: «رهبرانمان از ما (آمریکاییها) خواستهاند تا «ایثار مشترک» داشته باشیم اما گویا وقتی این درخواست را کردند مرا از ایثار معاف کردند. من با دوستان فوق ثروتمندم گفتگو کردم تا بدانم آنها انتظار تحمل چه رنجی را در این ایثار دارند. اما دریافتم که ثروت آنان نیز دست نخوردهاست. در حالی که طبقه متوسط و فقیرمان در افغانستان برایمان میجنگند، و در حالی که اکثریت آمریکاییها در تقلا هستند تا از پس هزینههای روزمره شان برآیند، ما، فوق ثروتمندان، هم چنان از معافیتهای مالیاتی خارقالعادهای بهره میبریم.»
بافت، مردی که او را به عنوان «خدای Omaha» میشناسند میگوید نرخ مالیات بر درآمد وی در سال گذشته ۴ر۱۷ درصد بود. در حالی که برخی از مدیران سرمایهگذاری که درآمدشان سر به میلیاردها دلار در سال میزند تنها ۱۵درصد مالیات بر درآمد داشتهاند. او سپس در مییابد که از طبقه متوسط در طبقهبندی مالیات بر درآمد ۲۵درصد گرفته میشود.
وی یادآوری میکند که برخلاف وضعیت کنونی در دهههای ۱۹۸۰ و ۹۰ مالیات ثروتمندان «بسیار بالاتر» بود و با این همه از ۱۹۸۰ تا سال ۲۰۰۰ تقریبا نزدیک به چهل میلیون فرصت شغل به مشاغل موجود افزودهشد.
او میگوید: «میدانید از آن زمان تا به حال چه اتفاقی افتادهاست: نرخ مالیات پائینتر و ایجاد مشاغل جدیدتر. مردم برای ایجاد درآمد سرمایهگذاری میکنند و مالیاتهای بالقوه هرگز آنها را از سرمایهگذاری نترسانیدهاست.»
بافت هشدار میدهد که آمریکائیها دارند اعتقاد خود را به توانائی کنگره برای برخورد با مشکلات مالی از دست میدهند و خواهان این است که اقدامی «فوری، واقعی و اساسی» صورت گیرد. و بالاخره میگوید: «دوستانم و من مدت طولانی است که به واسطه کنگرهای میلیاردر دوست، لوس شدهایم. وقت آن است که دولت ما در مورد مسئله ایثار جمعی کمی جدی باشد.»
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
محسن صفاری؛ مترجم ساکن ونکوور – کانادا است که نوشتن مقالات اقتصادی را از زمان دانشجویی با نشریه دانشجویی باران در لاهیجان آغاز کرده و تاکنون نیز ترجمههای زیادی از او در نشریات فارسی بهویژه شهروند بیسی و سایت شهرگان چاپ شدهاست.
کتاب «زمین، سیاره آسیب پذیر: تاریخ اقتصادی کوتاهی از محیط زیست» اثر جان بلامی فاستر را ترجمه کرده که در سال ۱۳۹۵ در تهران، توسط انتشارات جهان ادیب، منتشر شدهاست.
کتاب «تله ی پیشرفت، پژوهشی در زمینه های محیط زیستی فروپاشی تمدنهای باستانی» نوشته رونالد رایت در زمستان ۱۳۹۸ از سوی نشر چشمه انتشار یافت که تاکنون به چاپ چهارم رسیده، و نسخه صوتی آن نیز منتشر شده است. کتاب «انقلاب زیست بومی، صلح با کرهی زمین» نوشته جان بلامی فاستر را پاییز ۱۴۰۰ نشر چشمه منتشر کرد.
کتاب «تاریخ جهان در آیینه هفت چیز ارزان» از سوی همین انتشاراتی در آینده نزدیک منتشر می شود.