نگاهی به مجموعهی اشعار «کمپانی دوزخ» و «جزام معاصر» سرودهی مریم هوله
شهرگان: نقش زبان در شکلدهی ادبیات اعتراضی نقشی غیر قابل انکار است. ساختارگریزی از زبان و پیگیری و بنا کردن نوع خاصی از ارتباط میان کلمه و معنا که در اشعار بسیاری از شاعران مشترک است اما در هرکدام برای منظور خاصی به کار رفته است. در مبحثِ زبان زنانه، ساختار شکنی دریدا به کار میآید. جولیا کریستوا از جمله کسانی است که با به کارگرفتن مباحث ساختار شکنی دریدا و روانکاوی فروید نوع جدیدی از نقد را در مباحث زبانی بهمیان آورده است. بر طبق نظریهی وی، زنان، زبانی متفاوت از مردان دارند بدین معنی که زبان را برای مقاصد دیگری به کار میبرند. گرچه تمامی ساختارهای زبانی نوعی ماهیت مردسالارانه دارد، اما زنان در نوشتههای خود این ساختارهای مردانه را میشکنند و اعتراض خود و نگرش مادرانهشان به محیط پیرامون را به شکلی نو بیان میکنند. آنچه که امروزه در مبحث ساختارهای نوشتاری زنان مطرح است، زبانی است که نوع نگرش زبانی مردان را از زنان متفاوت میسازد. این نگرش خود آگاهانه نیست و کاملاً نا خودآگاه است؛ بدین معنی که زنان بطورناخودآگاه زبان را دراختیار خود قرار میدهند تا از آن برای اعتراض به بی عدالتیهای اجتماع و سرخوردگیهایی که به جنسشان تحمیل میشوند بهره جویند.
مطابق نظریه کریستوا شعر بیشتر از سایر آثار میتواند بیان کننده رویکردهای زنان نسبت به پیرامونشان باشد. در این نظریه کریستوا بیان میکند که نشانه شناسی در مرحله پیش از اودیپ میباشد که در آن بدن مادرانه به عنوان بخشی از آسان سازی آهنگها، تن، تصویر سازی وعلا ئم عمل میکند و محرکهای جسمی به صورت اجسامی معنا دار تبدیل میشوند. درنتیجه هر نوع تصویر سازی که از زنان ارائه میشود رویکرد ناخودآگاه مادرانه و زنانه آنها به پیرامونشان میباشد.
ایریگاری معتقد است زنان سیال صحبت میکنند؛ نوعی سخن گفتن هیستریک که در تضاد با صلابت نرینه محور است.
راهکارهای ایریگاری برای فروپاشی زبان فرضیه محور عبارتاند از: شکلکسازی، تغییر نحو و توسل به «افراط».
شایان ذکر است که این موارد را میتوان در آثار خود ایریگاری مشاهده کرد. او در آثار خود به کمک مجموعهای از جناسسازیها و بازیهای زبانی، معنا و نحو را متزلزل میسازد و خطیت و غایتنگری متونی را که مینویسد بر هم میزند. ایریگاری سعی در ایجاد نوشتاری دارد که بتواند سروری مرد و حاکمیت مردسالارانه او را واژگون سازد. در نتیجه، سبک او در مقابل کلیه قالبها صنایع لفظی، اندیشهها و مفاهیم کاملاً ثبتشده مقاومت میکند و آنها را در هم میشکند. نوشتههای ایریگاری حاوی شکلهای جدید بیان با استفاده از ویژگیهای احساسات جنسی زنانه (لذت کامل و لذت متکثر) است، تا جایگزین لذت قرینهمحور (مردانه) شود که متمرکز و یکی (فالوس با نرّه) است.
ایریگاری مخالف تعریف است و آن را رد میکند؛ چرا که معتقد است تعاریف تنها کاری که میکنند تبدیل تکثر به بازنماییهای یگانه و تغییرناپذیر است. از دیدگاه او زنان باید فرآیند پرسشگری و پیوندها و تداعیهای متنی را جایگزین تعریف کنند.
در شعر زنان ایران این نوع بررسی میتواند به دریافت و ذهن شاعرانه شاعر کمک کند که چگونه به استخراج نرمهای غیرعادی زبانی و استفاده آنها به نفع خودمی پردازد. در این میان تکثر و شکستن فضاهای مسلط زبانی و واسازی دگرگونهی زبان آن هم به نفع زنان در اشعار شاعران زن اهمیت بسزایی دارد.
مریم هوله، شاعر معاصر، از جمله شاعرانی است که با زبان متفاوت نوعی فضای دگرگون و در عین حال زنانه را در مجموعهی اشعار خود پدید آورده است. نگاهی به اکثر شعرهای مریم هوله نشان میدهد که واسازی نمادین، کلمه و زبان و همینطور تکنیکهای متفاوت زبان در اشعار او بهنوعی در جهت اعتراض به موقعیت زن در جامعه از یکسو و از سوی دیگر واسازی فضایی برای بیان نگاه منتقدانهی خود به فرآینده های اجتماعی است.
کمپانی دوزخ!
باتوم کمکی به زندگی مردگان میکند؟ بگو!
شستشوی مغزی شده این با توم!
دراینکه مسلمانترین شخص زمین است شکی نیست …. بر منکرش لعنت!
چون که قابل دیالوگ نیست!
با باتوم فقط میشود کنار آمد
مگر میدانها و دستفروشی ها مجالی برای مبارزه با فرار گذاشتهاند؟
اسکناسی که قرار است بریزند توی عضو جنسی مدراس
چکهای بانکی که قرار است فلش بکشند روی کوچههایی که میرسند
به میدانها و دستفروش ها …. (صفحهی ۳۰)
نگاه منتقدانهی شاعر در تلاش است تا محورهای غالب مردسالاری در جامعه را به چالش بکشد، این فضاسازیها از طریق شکستن تابوهای مربوط به تن زنان و ربط آنها در اشعار است. عدم پیروی شاعر از خط مشی مشخص در زبان، تکرار و تناوبهای تکه تکه و بریده شده و تنوع میان زبان مختص به شاعر در اکثر شعرها تکرار میشود.
صندلی را در خاکروبه ….
مستراح را در چای ….
برای شما چه فرق میکند؟
فرض کنید من روزنامهی شما هستم!
خم شوید تا خبرها را روی پشتتان بگذارم ببرم بیرون شهر خالی کنم
وقتی که برگشتیم از عرقتان شیر پاستوریزه خواهیم نوشید
به سلامتی صبحانههای بی قانون!
این یکی را با شورت و کورست زیر ماه میخورم!
شورت و کورستی که از دایرهی جنایتکار پریده بیرون
- راستی نگفتی جوون!؟
- منظومهی راه شیری توی کدوم روزنامه منهدم میشه (صفحهی ۳۸)
تنوع در تکنیک زبانی به سمت دگرگونگی و تنوع در ساختار و نهاد سطرها میرود و هر کدام فرم و محتوای جدیدی را آشکار میسازد بدین ترتیب شاعر با عدم پیروی از پیش فرضهای تحمیل شده، نوعی ساختار و زبانی را میسازد که معطوف به هیچ قاعده ای نیست، برعکس بیشتر تمایل به آشکار کردن نهاد زن در ساختار شعر دارد مقاومت شاعر برای بر هم زدن نظم موجود در زبان، نوعی چرخش او از ماهیتهای تحمیل شدهی مردسالاری است.
حالا برگردیم سر جای اول مان!
درد زایمان هنوز دارد طول میکشد!
…. زندگی این است ….!
گوش پاپتی …
دست پاپتی …..
عشق را چطور برایت بخرم از خودم؟
بزرگی آدمها اندازهی وقتی نیست که عاشق میشوند یا سیاستمدار …
کمک کن با خودشان کنار بیایند!
آن وقت است که قطارها و تونلها همه به یک سمت میروند
خانه
خاطرات ویترین روسپی خانهها ….
مسلمانها و بیابانها ……. (صفحهی ۴۷)
در برخی از شعرهای این مجموعه، استفاده از زبان شکسته و عامیانه و تلاقی آن با روایت شاعر بهنوعی بیانگر تلاش شاعر برای برهم زدن نظم نمادین در شعر است. این تکه تکه کردن شعر، شاعر را به چالش کشیدن دنیای مردانه در شعر نزدیک میکند و از سوی دیگر با ساختار شکنی، تلاش او برای شکستن کلیشههای مردسالاری را نمایان میسازد برای مثال در این شعر که نوعی چرخش در زبان و ساختار شعر میبینیم
جمهوری جغجغه و جون جوون …..
هدیهی من به تو …. بیا!
زکاتمو دادم و حالا زه میخوام
زهی بهشت له میخوام
پستونی و شیر زنی که را نداد و من شدم قاتل شیر
ساقی بنگ
زن، چی که داره تو طبق می زنه زنگ؟!
حشیش آوردم واسهی شیری که خواست شیر بخوره
اون ممه رو الهی شمشیر بخوره! (صفحهی ۵۵)
استفادهی شاعر از عدم تناسب ساختار زبان در اشعار که چندین بار در مجموعهی اشعار این مجموعه شروع میشود که مطابق نظر ایگاری در برابر سبک غالب و مرد محور در شعر مقاومت کرده و استراتژی روایی- کلامی خود را بیان میکند. این چرخشهای منظم شاعر بهسوی فضای روایی- پریشانی زبان، نوعی دگرگونگی در محتوای اکثر اشعار پدید آورده است. شاعر با همین عدم تبعیت از تکنیکهای مسلط، گفتمان زن محوری را در شعر ایجاد کرده است که در فضای شعر در برابر هر نوع روایت تحمیلشده میایستد و مقاومت میکند.
بماسی تفکر زنانه! تو را چه به تشخیص!
فقط راه برو
بغلها تو را حمل میکنند
بغلها تو را پیش میبرند …..
واکس مو در درختانم شپش گذاشته
پس چرا باران نمیآید؟
لااقل پولم را بده تا جزامم را در حمام اماکن عمومی چادری کنم (صفحهی ۸۲)
مقاومت شاعر در برابر کلیشههای رایج با نگاه منتقدانهی او به اجتماع شکل میگیرد، زبان در این میان نقش واسطه را بازی میکند از یکسو فر آینده به چالش کشیدن پدیدههای اجتماعی را در پیش میگیرد و از سوی دیگر با شکسته شدن و بر هم ریختگی بیشتر نشان میدهد که شاعر همچنان برای مقاومت بیشتر در تلاش است. از سوی دیگر نگاه شاعر تنها به یک محدودهی خاص محدود نشده است، نوسان شاعر میان فضاهای مختلف بومی و مهاجرت از یکسو و به چالش کشیدن پدیدههای اجتماعی – سیاسی در دو دنیای متفاوت از سوی دیگر زبان شاعر را بیشتر به چالش کشیده است. پریشانی عمدی در زبان بهنوعی نوسان شاعر میان فضا، زبان و روایتهای چندگانه را به تصویر میکشد.
آزادی جان!
این نعرهی طوفان است
مردنهای دسته جمعی را دست کم نگیر ….. ممتد و بی انتها ….
این دیوار بر سر تو خراب میشود
اینقدر بی پروا نباش
هی در دل مردهها کرم میلولد که بجنبد آزادی
هی در دل مردهها کرم میلولد که زنده باشد آزادی
هی در دل مردهها کرم میلولد که زنده باشد
تا نیشخندی
کفاف زندگان را بدهد
تا آخر عمر (صفحهی ۱۱۵)
در پایان میتوان گفت که آن چیزی که در اکثر اشعار مریم هوله مشخص است، تکنیک زبان و واسازی نهاد متفاوتی از آن است. گرچه در نگاه اول ممکن است این تنوع و تکنیک نتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند، اما فضایی که شاعر در اشعار ایجاد میکند بهنحو قابلملاحظهای بکراست، فضایی است که در عین استفادهی شاعر از ساختارهای متفاوت زبان، ریشه در تجربههای مشترک شاعر و مخاطب دارد. تکنیکهای شاعر در مجموعهی اشعار کمپانی دوزخ و جزام معاصر که توسط نشر مانیها منتشرشده است، تکنیکهای قابلتأملی است که هرکدام نشاندهندهی ابتکار شاعر در واسازی در شعر ایرانی است. مریم هوله در این مجموعهی شعر بهمانند سایر اشعار قبلیاش، فضایی را ایجاد کرده که هدفش تنها انتقال معنا نیست، بلکه انتقال تکنیک و فن، مقاومت شاعر در برابر کلیشههای مردسالاری و واسازی دگرگونهی زبان به نفع جنی است خودش بوده است.
منابع:
http://www.radiozamaneh.com/35394
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
آزاده دواچی مترجم، شاعر و فعال حوزه زنان، دارای مدرک کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی؛ فوق لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی، گرایش ادبیات تطبیقی ایران و فلسفهی غرب است و هماکنون مشغول به تحصیل در مقطع دکترای زبان و ادبیات انگلیسی در استرالیا با گرایش مطالعات فمینیسم پست کلنیال در حوزهی ادبیات و نقد ادبی فمینیسم و حقوق زنان در ایران و کشورهای جهان سوم است.
از دواچی تاکنون یک مجموعه شعر به عنوان «پروانهای در راه است» در سال ۸۶ منتشر شده است و دو کتاب دیگر وی در محاق توقیف گرفتار شدهاند.
Azadeh Davachi,
Ph.D. Student
Faculty of arts, School of English Literatures & Philosophy
Post-colonial Feminism and Feminist Literary Criticism
University of Wollongong, Australia