نگاهی به مجموعهی شعر «یواشهای قرمز» سرودهی شیدا محمدی
یکی از تکنیکهای کنونی در شعر فارسی تمایز میان شعر و نثر و به نوعی بهچالش کشیدن دنیای این دو در شعر است. این تکنیک را که در بسیاری از آثار شاعران مدرن در ایران میتوان دید، هم میتواند نوعی تنوع در ساختار شعر به وجود آورد و هم با گریز از چینش کلاسیک شعر بر تنوع در تکرار و تمرکز در روایت بیفزاید. با این حال همیشه این چالش باقی میماند که چه قدر این تنوع در تکرار نثر و نظم در شعر میتواند نظم در ساختار شعر را حفظ کند و از سوی دیگر بهچالش میان دو فرم از نوشتار تبدیل نشود .
از سوی دیگر این دگوگونی در نظام شعر به شاعر این قدرت را میدهد که مانور در سطح شعر بدهد و هر بار سطرهایی را ایجاد کند که میتواند به صورت دگرگونهای از ساختار عادی شعر بنا شود.
مجموعهی شعر یواشهای قرمز سرودهی شیدا محمدی که بهتازگی از سوی نشر ناکجا منتشر شدهاست، دارای اینچنین ویژگیهایی است. نگاهی کلی به ساختار اشعار این مجموعه دگرگونی در ساختار منظم شعر را نشان میدهد. شاعر بهاین ترتیب بهتجربه و طیف وسیعی از ساختارهای شعر دست زدهاست، که هر کدام قدرت مانور بیشتری را به شاعر داده است. اکثر اشعار این مجموعه با تنوع در قالبها ساختار متفاوتی را بنا کردهاند . تم غالب در اشعار این مجموعه تجربیات زنانهی شاعر از محیط مهاجرت و محیط خانگی آشنا برای بسیاری از زنان است که گاها به صورت روایی و گاه به صورت منظم بیان میشود. شعرها ساختار تعریف شده و مشخصی ندارند، اما همهی آنها الگوی یکسانی را در بیان دریافتهای شاعر بیان میکنند. آشنا زدایی، بازیهای کلامی، برهم زدن نظم دستوری اشعار و دگرگونهگی در فرم و اجرا از ویژهگیهای اصلی اشعار این مجموعه هستند.
آینه که ایستاد
عقربهها دهان باز کردند بلعیدند مرا
دندانهایم سفید سفید سفید
در سفالی کاسه و دستت چرخاند و چرخید در سرم
تاریک شد لبها و حرف حرف کم آورد مرا
تو را دلتنگ بودم
وقتی چروک چروک می خوردم در ملافه از آینه
برمی گشتم
چشم
زل زده بود به انگشتهایم
از چروک تنم بیرون نمیریخت
منم
زنم
بسیار گریسته بود در تو ( صفحه ی ۱۴)
تکرار در فرم به همراه آشنازدایی و وارد کردن تجربیات زنانه اکثر سطرهای شعری را ساخته است. اما این تجربیات به صورت واضح بیان نمیشوند، بلکه با چینش متفاوتی در ساختار پیش میروند استفاده از کلماتی که تنها مرجع زنانه دارند بههمراه کلمات عادی اما به کار گرفته شده در همان تجربیات ساختار متفاوتی را در شعر بنا کرده است . کلمات در اکثر اشعار از فرمهای عادی خود خارج میشوند و عموما حاوی معناهای ضمنی و متفاوتی هستند برای مثال در این شعر که سطرهای شعر دگرگون میشوند این دگرگونی در سطر همراه با دگرگونی معنایی هم هست و از سوی دیگر نظام موجود در شعر را هم بر هم میزند و به صورت نثر در میآید .
آن روزها به گمانم تبریز سینه سرختر از حالا بود
با چشمهای درشت باغ باغ زرد آلو و این صدای خندهی
من هنوز آنجا
و آنجا
خندیدن با ریشههای بی حیا و شاد. با کوههای مغرور و بیباک. با ارواح عاشق و جنگجو. با برفهای خوشبو –
دستش را روی سرت گذاشت و گفت بهآب نگاه کن. من داشتم میپیچیدم دور تبریزیها و تو چه نگاهی! من
چه قدر می خندیدم و باد داشت دنیا را می برد ( صفحهی ۱۸ )
نگاه زنانهی شاعر به چیدمان عناصر شعری با تکنیک تنوع ساختاری درهم میریزد و در عین حال شاعر میتواند از کلیشههای رایج در شعر فاصله بگیرد و با همین ساختار روایی فرم متفاوتی را از روایت زنانه در شعر بنا کند. برای مثال در این شعر که از آشپزخانه و قابلمه و ماهیتابه آشنا زدایی شده است و شکل متفاوتی در بازسازی معنا گرفته است :
آشپزخانه اینجا خوشحال و چقدر براق
قابلمههای مسی و این ماهیتابه چقدر مست
کی مگر اینجا آمده؟
کاشیها چرا این طوری پلک میزنند؟
این سنگهای سفید
بوی نعنا بوی پاکت خیس گیلاس
این صندلی با تن من دستهای تو را دارد
تنگ می کشد آغوشش را
و من با پیراهن چیت گلدار
در باد می رقصم دوپا طرف گل سرخ و یک پا نزدیک
ماه
تنوع در ساختار شعر در اکثر اشعار با زبان واسازی شده در ارتباط است بهاین ترتیب شاعر میتواند از خلال همین واسازیهای معنای ضمنی را در شعر بنا کند، اکثر این واسازیها زمانی است که نگاه زنانهی شاعر و تجربیات او برای مثال از عشق وارد شعر میشود، به این ترتیب فضای شعر دستخوش تغییر و دگرگونی شده و همین دگرگونی در اکثر شعرها تکرار میشود. اما از سوی دیگر نگاه منتقدانهی شاعر به پدیدههای اجتماعی هم به ظرافت لا بهلای این دگرگونیها وارد میشود. برای مثال در این شعر که این تکنیک اجرا شده است و شعر اجرای متفاوتی را گرفته است.
در بار
این دست قرمز که چشمهای سیاه مرا میخرد
گوشوارهها و سرمهدان و آینه و این دفتر پنهانی را
این دست گوشتآلود و خپل
در باد
تن تو که دیگر آتشکدهی فارس نیست دشت مغان نیست
بوی سیمرغ و شیر نمیدهد
و این دست قرمز
که پرده از صورتم میکشد
تا شب شقیقههایم
از گریههای ماه خیس نشود ( صفحهی ۲۶)
زبان در اکثر اشعار این مجموعه نیز دستخوش تغییرات و دگرگونیهای فراوانی شده است، به این ترتیب شاعر دست به تجربهی زبانی چند گانه در اشعار زده است . اما ویژگی اصلی زبان در این مجموعه نقب زدن و گذشتن از سطح و اشارههای ضمنی است. زبان اشعار در این مجموعه یک زبان ساده نیست، بلکه مجموعهای از اشارات ضمنی و چند وجهی است که به مرور و با ساختار شعر در نوسان و حرکت است. اما در همین زبان نگاه متفاوت شاعر هم وارد میشود و با وصل شدن به ساختار چندگانه تجربهی شعری شاعر را نمایان میسازد، از سوی دیگر این نوع زبان اشارههای معترضانه و ضمنی بیشتری را از روایتهای شاعر بیان میکند که بهتدریج و از خلال زبان خودش را نمایان میسازد. به این ترتیب شاعر از آن ساختار کلاسیک و از پیش تعیین شدهی روایت فاصله میگیرد و به بازسازی مجدد فضای شعر میپردازد، فضایی که در سلطهی تجربیات شاعر است:
قاشقهای نقرهای مادرم در آشپزخانه پرواز میکنند. لباسها بی اتو، روی کاکتوسها افتادهاند. جورابهای کثیف تو را پا کردهام و با شلوار سیاه راه راهت والس میرقصم . خانه دور سرم و این ماشین لباسشویی میچرخد و هی ظرفهای کثیف در کف آشپزخانه بازی میکنند و من هی جیغ میزنم سر این گلدانها و شمعها را فوت میکنم. تولدم مبارک! تایپ میکنم و خیس میشوم از عرق خشک شدهی دستهای تو. کانال تلویزیون را عوض میکنم تا خمیازه بیاید در پلکهای بادکردهام، من از لاک صورتی روی پیانو متنفرم. (صفحهی ۴۲)
آن چیزی که شاعر در این شعر بهآن پرداخته است نمونهای از اعتراض به زبان متفاوت در شعر است، نقدهای شاعر و وانمایی هویت زنانهی او شکل دگرگونهای در زبان میگیرد و به صورت نمادین و ساختاری بیان میشود. این فرم از اعتراض به موقعیتهای مردسالار در شعر نه تنها از طریق زبان، بلکه از ساختار هم صورت میگیرد و در اکثر شعرها تکرار میشود. برای مثال در شعر بالا پرواز قاشقهای نقرهای اشاره استعاری است و یا ظرفهای کثیف در کف آشپزخانه بازی میکنند و من هی جیغ میزنم سر گلدانها، نوعی اشاره ضمنی و استعاری به موقعیت زن در خانه دارد که با برهم ریختن ساختار در شعر و از طریق زبان به مخاطب منتقل میشود. نمونهی دیگر از این نوع نقد و واسازی زبان و ساختار را می توان در شعر زیر دید، شاعر با وارد کردن یکبارهی زبان عامیانه در ساختار شعر و در عین حال واسازی متفاوت بهصورت روایت قادر است که به صورت استعاری از خشونتهای رایج علیه زنان پرده بردارد و همهی اینها به صورت ضمنی و استعاری در شعر نمایان میشود :
الو … پیراهن قرمز مسخرهات را پوشیدهای؟ با توام، مگه کری؟ چرا هر وقت حرف می زنم … الو … با توام … چرا زنگ نمیزنی؟ نه، دروغ نگو!… الو … قطع و وصل میشی … دلم برات تنگ شده … الو …. میگم پس من چی؟
نفسهای بریده بریده اتاق
گلوی کبود در
حالا باید دیوارها جیغ بکشند
حالا باید دیوارها جیغ بکشند (صفحهی ۴۹)
در پایان میتوان گفت که نگاه کلی به اشعار این مجموعه حکایت از تلاش شاعر برای تجربهی متفاوت از زبان و ساختار و به کارگیری آن به نفع تجربیات زنانهی خودش دارد، زبان در این مجموعه همراه با ساختار نوسان داشته است و تلاش شاعر برای برهم زدن آن نظم کلاسیک استفادهی متفاوت برای بیان تجربیات زنانه خودش بوده است، که در اکثر شعرها توانسته است اجراهای موفقی را به نمایش بگذارد.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
آزاده دواچی مترجم، شاعر و فعال حوزه زنان، دارای مدرک کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی؛ فوق لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی، گرایش ادبیات تطبیقی ایران و فلسفهی غرب است و هماکنون مشغول به تحصیل در مقطع دکترای زبان و ادبیات انگلیسی در استرالیا با گرایش مطالعات فمینیسم پست کلنیال در حوزهی ادبیات و نقد ادبی فمینیسم و حقوق زنان در ایران و کشورهای جهان سوم است.
از دواچی تاکنون یک مجموعه شعر به عنوان «پروانهای در راه است» در سال ۸۶ منتشر شده است و دو کتاب دیگر وی در محاق توقیف گرفتار شدهاند.
Azadeh Davachi,
Ph.D. Student
Faculty of arts, School of English Literatures & Philosophy
Post-colonial Feminism and Feminist Literary Criticism
University of Wollongong, Australia