وکلای مجلس باید بازخواست شوند!
مهری جعفری در واکنش به تصویب قانون ازدواج با فرزندخوانده:
وکلای مجلس باید بازخواست شوند!
بخش دوم و پایانی
هفتهی گذشته، در واکنش به تصویب قانون ازدواج با فرزندخوانده توسط مجلس شورای اسلامی ایران، بحثی را با مهری جعفری آغاز کردیم که او در خلال آن مطالبات خود را به عنوان یک فعال حقوق زنان، کودکان و همجنسگرایان، از تک تک ایرانیان مطرح کرد. پیشنهاد خانم جعفری این بود که «در حفاظت از جان و حیثیت کودکان و نوجوانان کشورمان، هر فرد ایرانی خود را یک فعال اجتماعی بنامد و به روش حقوقی به تصویب چنین قانونی اعتراض کند؛ یعنی هر کسی ارزش اعتراض خود را حداقل به اندازهی ثبت یک دادخواست دویست هزار تومانی بداند و پیگیر آن باشد.»
در ادامه، بخش پایانی گفتوگوی مجلهی شهروند بی سی با خانم جعفری را که در عین فعال حقوق بشر بودن، شاعر و کوهنورد نیز هست، میخوانید.
فکر میکنید اطلاعرسانی در سطح بینالملل، چقدر بتواند بر تغییر نظر واضعان و تصویبکنندگان چنین قانونی مؤثر باشد؟
اگر این مساله به نهادهای بینالمللی گزارش شود، به عنوان یک مساله خاص توجه مردم دنیا و به ویژه مسلمانها را جلب خواهد کرد. این مساله میتواند به حیثیت کسانی که دین خود را دین مهربانی و برادری و دوستی میدانند لطمه بزند و آنها را به سمت اعتراض بکشاند. این اعتراض دیندار و یا بی دین نخواهد شناخت چون خارج از چهارچوبهای اخلاقی جامعه مدرن است. فکر میکنم چنین اعتراضهایی چندان برای اعتبار جهانی دولت جدید هم خوب نباشد و بتوان نهایتا آنها را وادار به تغییر آن کرد. طبق قوانین پذیرفته شده بینالمللی و کنوانسیون حقوق کودک، این حق همه کودکان زمین است که از امنیت روحی و جسمی برخوردار باشند و این مسئولیت هر جامعهای است که از کودکان خود در مقابل تعدی بزرگسالان محافظت کند.
قرار دادن کودکان در معرض آزار جنسی مردهایی که با آنها زندگی میکنند و قصد پدری آنها را داشتهاند، چیزی جز استفاده از کودکان به عنوان بردگان جنسی و فروش آنها در ازای نان و مسکن نیست و از منظر جهانی پذیرفتنی نخواهد بود.
راهکارهای پیشنهادی شما در این زمینه، جز موارد بالا چیست؟
من فکر میکنم شاید وقت آن رسیده باشد که کمی در مورد نوع قانون نویسیها، تصمیمات و احکام دادگاهها در ایران فکر کنیم. به نظر میرسد ما با تعدادی انسانهای منزوی و بریده از جامعه مواجه هستیم که در جایی میان تهی زندگی میکنند. فکر میکنم وقت آن رسیده است که به وضعیت روحی اینها کمی فکر کنیم. این وضعیت برای همه ما خطرناک است و اگر ادامه پیدا کند جامعه ما را به سمت ویرانی پیش خواهد برد. انگار حالا وظیفه ماست که سعی کنیم این افراد را از این وضعیت انزوای مخوف و جنون آمیز خارج کنیم تا شاید اندکی با مدنیت و شکل روابط اجتماعی بیرونی آشنا شوند. پیشنهاد من باز کردن شبکههای گفتوگو با تک تکِ مقامات مهم کشوری و لشکری است. نمیگویم برای آنها نقش روانشناس را بازی کنیم اما میگویم آنها را جمع نبندیم، شاید آنها را باید به عنوان انسانهایی که هر کدام گوشت و پوست و استخوان دارند خطاب قرار دهیم به طوری که متوجه مسئولیت ها، عواقب اجتماعی و کیفری اعمال خود باشند. آنها باید از این انزوا و مصونیت های نظام سیاسی بیرون کشیده شوند و موظف به پاسخگویی باشند.
مثلا بحث من الان شخص رییس سازمان بهزیستی، آقای همایون هاشمی است. ایشان به جای ایستادگی در مقابل چنین قانونی که با روح حمایت از کودکان بی سرپرست و بدسرپرست تضاد دارد، در تایید آن صحبت کرده و حتی اشاره کرده است که در زمان اجرای قانون سابق دو نمونه ازدواج با فرزندخوانده اتفاق افتاده. یعنی ایشان یکی از افرادی است که از حالا باید زیر نظر جامعه قرار بگیرد تا ببینیم در این سازمان چه عملکردی دارد. کسی که با پروندههای بهزیستی سر و کار دارد و احتمالا آنها را تعدادی پوشه و خط و شماره میبیند، چنین سِمتی برای او خیلی نگران کننده است، حضور ایشان در آن سازمان برای همه ما نگران کننده است.
چگونه میتوان عموم مردم را در سرزمینمان به سمتی هدایت کرد که در مقابل تصویب چنین قوانینی که حیثیت آنها را هم زیر سؤال میبرد، موضع بگیرند؟
کلا من با مبحث هدایت کردن موافق نیستم و فکر میکنم شاید بحث اصلی بر سر این باشد که همه ما حق خود را نسبت به پیرامونیان و مسئولان امور بدانیم. بحث بر سر این است که چگونه میتوان عموم مردم را نسبت به حقوق خودشان آگاه کرد تا بتوانند نسبت به پایمال شدن آن اعتراض کنند. مثلا بهتر است من مطلع باشم که حقوقی که به مدیر سازمان بهزیستی داده میشود به این دلیل است که هر یک از ما سر راحت بر بالش خود بگذاریم، بی آن که نگران بچههای بی سرپرست باشیم. آگاهی بر این حق به همه افراد نیک اندیش جامعه این اجازه را میدهد که به آقای همایون هاشمی بگویند شما مدیر خوبی نیستی چون در اصل حضور شما در آن سازمان آسایش خاطر مرا از بابت جان کودکان به مخاطره انداخته است. این مدیر باید استعفا بدهد. این تبدیل به خواسته من میشود. چون حق شخص مرا پایمال کرده و این حق من هست که باید برگردانده شود.
آگاهی به حقوقی که ما در مقابل هم داریم مهم ترین مساله است که همه میتوانند در این آگاهی رسانی کمک کنند از آنها که در امور فنی هستند و سهل انگاریهای مدیران در امور فنی را میبینند تا آنها که در بیمارستانها هستند و تا آنها که در سازمانهای خدماتی مثل بهزیستی. خواسته مستقیم و مشخص میتواند از تک تک آنهایی صورت گیرد که حق بقیه را پایمال میکنند. بازخواست دیگر در این جا باید از وکلای مجلس صورت گیرد که تا حد وکلای تعدادی فقیه منزوی از جامعه تنزل کردهاند و زنان مجلس نشینی که قوانینی را که سراسر، زن آزار هستند تایید میکنند و در این میان حتی مادرانگی خود را هم قربانی میکنند؛ این ها یک به یک با عنوانها و اسامی خود باید پاسخگوی بقیه باشند.
خود شما انتظارتان از روشنفکران، شاعران، نویسندگان، هنرمندان و روزنامهنگاران در این باره چیست؟
راستش فکر میکنم هر پدیدآورندهای از تجربیات و دغدغههای خود است که تغذیه میکند و اثر میآفریند. به هیچ وجه نمیتوان انتظار داشت که کسی الزاما برای یک امر اجتماعی و حقوقی و انسانی اثر خلق کند چون اثر خود خلق میشود و بازتابی از دریافتها و کنش های درونی پدیدآورنده خود است. اما من میدانم که هر مساله اجتماعی روی آثار هنرمندان تاثیر میگذارد و میتوان انتظار داشت که آنها چنین آثاری را در مقاطعی مثل حالا منتشر کنند چون تاثیر یک اثر هنری بیش از یک نوشته ساده است.
در مورد روزنامه نگارها، واقعا از آنها انتظار دارم که در چنین شرایطی به بازتاب افکار عمومی و نظر کارشناسان کمک کنند و این بیشترین تاثیر را در اصلاح و تغییر این قانون خواهد داشت.
انتظارتان از جامعهی بینالملل چیست؟
فعلا انتظارم از جامعه داخلی ایران است؛ اما اگر قرار باشد این مساله در سطح بینالمللی مطرح شود، انتظار دارم مواردی از این دست که اهمال دولت ها را نسبت به سرنوشت کودکان نشان میدهد، از موضوعات مهم تلقی شود تا چنین موضوعی در بین مذاکرات سیاسی، اقتصادی و حتی تسلیحاتی با حکومت هایی نظیر ایران کم رنگ ننماید.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
سپیده جدیری؛ شاعر، مترجم، روزنامهنگار و بنیانگذار جایزهی شعر زنان ایران (خورشید) است. نخستین کتابش، مجموعه شعر «خوابِ دختر دوزیست» است. دومین مجموعه از اشعار جدیری با عنوان «صورتی مایل به خون من» به چاپ رسید و «دختر خوبی که شاعر است» مجموعه شعر دیگر اوست. تازهترین کتاب منتشر شدهاش در ایران مجموعه شعر«وغیره . . .» است.
از سپیده جدیری همچنین مجموعهی «منطقی» که داستانهای کوتاه او را در بر میگیرد به چاپ رسیده است. او دو ترجمه از اشعار ادگار آلن پو و خورخه لوئیس بورخس را نیز زیرچاپ بردهاست.