پردهداران بیپرده
گویا ملت و دولت ایران، یک بدهکاری بزرگ بر گردن دارد که ناگزیر است هرسال آن را در چند نوبت بپردازد. تا آنجا که اگر نفس کشیدن خود را فراموش کند، ادای این دین را از یاد نخواهد برد. تحمل بدترین تحقیرها از پردهداران بیپرده خانه خدا و بردن ارز دولتی از خزانهای که خود نیازمند است، بهصورت یک وظیفه درآمده است تا در سرمایهگذاری «شیخان گمراه» در قمارخانهها و روسپیخانههای «لاس وگاس» نقصان و خللی به وجود نیاید.
این بدهکاریها بهوسیله کسانی پرداخت میشود که گویا تمام بدهکاری خود را به خدا و خلق خدا پرداختهاند. قند مکرر اینکه بسیاری از این بدهکاران به عربستان، نگراناند که مبادا در انجام فرایض مستحبی خود دچار قصور شده باشند.
تا آنجا که ما شنیدهایم عمل مستحبی را برای یکبار انجام میدهند. درحالیکه خیلیها از تشرف مثلاً هشتمین بار خود با افتخار یاد میکنند. این مثال در مورد آنها مصداق دارد: مستحباتشان درست است اشکال در واجباتشان است.
این ماییم که به این پردهداران بیپرده پروانه میدهیم که از ما بکشند، ما را به خاک و خون بکشند، به ناموس ما تجاوز کنند، دشناممان بدهند و تحقیرمان بکنند.
این زائران که عموماً زائران مستحبی هم هستند، وقتیکه به بازارهای مکه و مدینه میرسند که انباشته از کالاهای کشور غاصب و کشور شیطان بزرگ است، در دل میگویند:« مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه.»
واکنش دولتمردان ما هم پس از تحمل این سرخوردگیها، برای جانباختگان تقاضای علو درجات برای جانباختگان و برای بازماندگان آرزوی صبر جمیل و اجر جزیل میباشد. آنگاه چندی به غاصبین وهابی خانه خدا بد وبیراه میگویند، تا در نوبت بعدی موسم حج طلب ازدیاد سهمیه برای راهیان سرزمین وحی بنمایند.
این ضایعاتی که هر چندی گریبان گیر هموطنان ما میشود، بعضی عمدی و بعضی هم محصول بیکفایتی حکومت شیخانی است که مانند«چارپایی بر او دلاری چند.» حکومت بربرها را در قرن بیست ویکم به معرض نمایش میگذارند.
گاهی در «منا» سیل راه میافتد، گاهی در چادرها آتشسوزی میشود، گاهی وبا میافتد، این بار هم جرثقیل!
این پردهداران که پدرخواندههای مادی و معنوی طالبان، القاعده، سلفی، داعش و هرچه جریان تروریستی ریز ودرشتی که در عالم هست میباشند، مامور صدور نیابتی دموکراسی به کشورهای خاورمیانه از مسیر عصر حجر هستند. این متولیان دموکراسی که پیشتر هم گفته شده است: جریانی که نمیداند دموکراسی را صبحانه میخورند یا روی رکابش سوار میشوند،
برای بشریت چیزی جز ازادی! به ارمغان ندارد!؟ این کشور فاقد قانون اساسی که فقط منع رانندگی زنانش نمادین شده وبر سر زبانها افتاده است، متعلق به یک خانواده میباشد که نام خود را هم بر رویان کشور گذاشته است. اگر از سه شهر مکه، مدینه وریاض پا به بیرون بگذارید، بازندگی عصر حجری مواجه میشوید که مردمان برای ورود به این سه شهر نیاز به گذرنامه دارند.
طی شش ماه اول سال میلادی، تعداد گردن زدههای عربستان بمراتب بیش از گردن زدههای داعش است که اتفاقاً سهمیه گردن زدههای داعش را نیز باید به سه قسمت متساوی بین خداوندان داعش یعنی عربستان، اسراییل و امریکا تقسیم نمود.
دراینجا، جا دارد که به خاطر حس انسان دوستی! یک تشکر ویژه از اسراییل به عمل اید که مجروحان داعش را مشروط به اینکه پس از معالجه به جبهه برگردند به رایگان ماوا مینماید.
در جمعه ۱۹ ماه جون،«جولیان اسانژ» که اتفاقاً سومین سال حبس خود را در سفارت «اکوادور» در لندن پشت سر میگذارد، میگوید که قصد دارد نیم میلیون مدارک مخفی عربستان را در دسترس عموم قرار دهد. او در«وبسایت افشاگرانهاش ویکیلیکس» فاش میکند. که عربستان سعودی چگونه جامعه روزنامهنگاران را خریداری مینماید تا از آن حکومت چهره خوبی به جهانیان نشان بدهد. خوشبختانه امثال آقای نوری زادهها از این اتهامات مبرا میباشند آن چنانکه وصله درخواست شصت هزار پوند «بورسیه» از سعودالفیصل برای آقازاده آنهم در وقتیکه روابط عربستان با ایران در بدترین شرایط قرار داشت به آقای عطاالله مهاجرانی وزیر ارشاد وقت نمیچسبد. و صدالبته که این درخواست بهوسیله آقای محمدصادق الحسینی که از نامش پیدا است که ایرانیالاصل هم بوده و سمت معاونت آقای مهاجرانی را هم داشته، صورت نگرفته است! این آقای محمدصادق الحسینی بنا به گفته آقای سیامک زند خبرنگار بینالمللی علاقهای هم به نوشیدن کوکتل در کنار استخر مختلط نیز ندارد! هکذا محکوم به اختلاس کلان با دعای خیر آنهم بدون داشتن دهها میلیون تومان سکه به محبس میرود. ویکی لیکس افشا میکند که در نشست شورای روابط خارجی که با شرکت انور ماجد شیخ از عربستان و آقای «درگل» سفیر پیشین اسراییل در امریکا تشکیل میگردد، تصمیم گرفته میشود که با ایران برخورد شود. در این نشست لحن انور ماجد شیخ نسبت به ایران بهمراتب تندتر از «درگل» بوده است. آنان بدون اینکه اجازه سؤال به خبرنگاران بدهند، برنامهای را در هفت ماده به تصویب میرسانند. که در یکی از بندهای آن خواستار تغییر حکومت در ایران (مسلماً از آن نوع تغییر که در افغانستان، عراق، لیبی و…. صورت گرفته است.) شدهاند. ضمناً خواهان تشکیل کشور کردستان نیز در منطقه گردیدهاند که بخش جداشده کردستان ایران، بخشی از این کشور کردستان را تشکیل خواهد داد. ازاینرو میتوانیم باور کنیم که رسانه آقای نوری زاده، آنچنان که خودشان میگویند از حسن نیت و جوانمردی و وفای به عهد شیخ بندر سرچشمه میگیرد و نیت سویی در کار نیست.
«باب گراهام» که سه دوره سناتوری را از حزب دموکرات پشت سر گذاشته، در نشریه نیویورکتایمز خواستار افشای رابطه عربستان سعودی با القاعده و افشای نقشان در ماجرای یازده سپتامبر میشود. کمیته یازده سپتامبر در ۲۸ صفحه از گزارش خود آورده است: پیش از یازده سپتامبر، یک خانواده مهم عربستان سعودی که در فلوریدا زندگی میکرد مورد بازجویی قرار میگیرد. بنا به دلایل زیادی که در دست بود، بین این خانواده و فعالین ماجرای ۱۱ سپتامبر ارتباط وجود داشته است. این خانواده درحالیکه تحت بازجویی قرار داشتند، دو سه روز پیش از ۱۱ سپتامبر خاک امریکا را به مقصد عربستان سعودی ترک میکنند.
بیسبب نیست که پرنس بندر به خاطر روابط خانوادگیاش با خانواده بوش لقب «بندر بوش» میگیرد. همسر بندر بوش مبلغ کلانی به القاعده منجمله موسوی که یکی از اعضای مهم القاعده بود کمک مالی نمود و تمام شاهزادههای عربستان در مظان همین اتهام قرار دارند.
خانم «کلینتون» که افراطگرایی او در حفظ حقوق زنان او را به هیستری ایران ستیزی کشانیده است، در پی این نیت متعالی!؟ خود مبلغ ۱۰ میلیون دلار برای بنیاد کلینتون از عربستان سعودی که مسلماً بزرگترین مدافع حقوق زنان است! دریافت مینماید. کالبدشکافی این حرکت، ماهیت دولتمردان امریکا را روشن میکند. اگر واقعه ۱۱ سپتامبر یک سناریو نبود، که مسلماً سناریو نبود، در این صورت حمایت امریکا از عربستان که عامل فاجعهای شده است که دران چند هزار آمریکایی جان خود را ازدستدادهاند جز این معنی ندارد که حکومت امریکا کوچکترین اهمیتی برای جان اتباع خود قائل نیست.
وقتی از حدود ۱۷ نفری که عامل فاجعه ۱۱ سپتامبر بودند حدود ۱۴ نفرشان از عربستان سعودی از آب درآمدند، حمایت بیچونوچرای امریکا از عربستان و سفرهای بوش و اوباما و گرفتنان عکسهایی که این دو رییسجمهور امریکا را در حال کرنش نسبت به شیخان نشان میدهد جز این معنی میدهد که سه هزار آمریکایی را باید فدای یک تبسم شیخ نمود. این تشابه موضع امریکا، نسبت به عربستان سعودی را باید دقیقاً در ایران جستجو کرد.
آیا فرستادن حاجیان به مکه آنهم با بودجه ضعیف کشور و تنگنای ارزی، (هم امروز مورخ ۲۳ شهریور ۱۳۹۴ که حجاج در مکه به سر میبرند، اعلام شد که دلار امریکا ۲۰۰ تومان گرانتر شده است.)
آیا جز این است که ما میخواهیم به بنیه تسلیحاتی عربستان یاریرسانی کنیم؟ از اشغال تانکهای عربستان در بحرین انتقاد میکنیم، از نسلکشی هواپیماهای عربستان در یمن مینالیم اما نمیپرسیم که بهای چند تانک و چند هواپیمای بمبافکن را حجاج ما آنهم در سفر مستحبی خود پرداخت نمودهاند. هکذا کمکهای حجاج ما تا چه حد به رونق قمارخانهها و روسپی خانههای شیخان در لاس وگاس افزوده است. ازعزت خود در منطقه به خود میبالیم اما تحمل تحقیرهای عربستان را چون یک فریضه حق خود میدانیم.
«میکرد چو حاجیان طوافی / انگیخته صلحی از مصافی.»
«کرده سرنیزه زین طرف راست / سرنیزه فتح از آن طرف خواست.»
حکیم نظامی گنجوی
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید