پناهجو و سگ سیاه پشت پنجره
دیروز از پنجره آشپزخانه ی یک پناهجوی قدیمی
که مرا به یک فنجان چای گرم دعوت کرده بود
به خیابان باران خورده نگاه کردم.
زنی جوان با موهای طلایی
و چشمانی به رنگ دریا
-همان دریایی که شوهرم را از من ربود-
ماشینش را در وسط خیابان پارک کرد
تا سگ سیاهی را که در پیاده رو هراسان بود به خانه اش برساند.
-آه، اگر او می تواند سگ گمشده ای را به خانه اش برساند
و خیابان را بند بیاورد،
حتمن خواهد توانست جسد شوهرم را از آب های طغیان زده مدیترانه بیرون بکشد
و به من برگرداند!
زن، سگ سیاه را در آغوش گرفت
و به پنجره های نیمه باز نگاه کرد
گویی چشم هایش، کف زدن های مداوم تماشاگران خیابانی را جستجو می کرد.
خیابان چه تمیز است
و چمن ها چه سبز…
می توان در آشغالدانی ها
ساندویچ های مصرف نشده پیدا کرد
و بطری های نیمه پر کوکاکولا
در کمپ پناهجویان باد می وزد
صدای همهمه ای ازپشت چادر پلاستیکی می شنوم
می پرسم
-آیا آنها جسد شوهرم را پیدا کرده اند؟
پناهجوی قدیمی برایم ترجمه می کند:
-نه، زیبای خفته من!
آنها فریاد می زنند:
“تروریست ها را به سرزمینشان پس بفرستید”
و من از پشت پنجره آشپزخانه این پناهجوی قدیمی
به خیابان باران خورده نگاه می کنم
و به چمن های سبز
و رنگ چشمانم سیاه و سیاه تر می شوند
و فنجان چای سرد تر و سردتر
دوم اکتبر ۲۰۱۵
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
عزت گوشهگیر نمایشنامهنویس، نویسنده، منتقد فیلم و شاعر است. او فارغالتحصیل نمایشنامهنویسی و ادبیات دراماتیک از دانشکده دراماتیک هنر تهران و کارشناسی ارشد هنرهای زیبا از دپارتمان تئاتر دانشگاه آیووا است.
از گوشهگیر تاکنون ۱۴ کتاب به زبان فارسی منتشر شده است. از جمله مجموعه داستانهای
کوتاه: آن زن، آن اتاق کوچک و عشق، … و ناگهان پلنگ فریاد زد: زن؛ آن زن بی آنکه بخواهد گفت خداحافظ، مجموعه کتاب شعر: مهاجرت به خورشید، و مجموعه دو نمایشنامه: دگردیسی و بارداری مریم.
آثار نمایشی او توسط گروههای تئاتری مختلفی اجرا شده، از جمله نمایشنامه بارداری مریم که برنده جایزه ریچارد مایبام و نمایشنامه پشت پردهها (بر اساس زندگی قرهالعین) او نیز برنده جایزه نورمن فلتون شد.
گوشهگیر در سال ۱۹۹۰، به عضویت نویسندگانِ بینالمللی دانشگاه آیووا درآمد و از سال ۱۹۹۲ در کنفرانسهای بین المللی زنان نمایشنامهنویس زن در کشور های مختلف از جمله کانادا شرکت کرده و نمایشامه هایش را اجرا کرده است. گوشهگیر در حال حاضر در دانشگاه دپول در شیکاگو-ایلینوی، قصه نویسی و شعر کلاسیک تدریس می کند. او همچنین به عنوان نمایشنامه نویس رزیدنت در کمپانی تئاتر «شیکاگو دراماتیستز» Chicago Dramatists به مدت سه سال پذیرفته شده و در آنجا مشغول به کار است.