چادر سیاه و «خاتون» های انحرافی
انتشار ویژه نامه «خاتون ۱» نشانه خوبی است به این خاطر که بالاخره دیدیم که صدای زنان به سطح روزنامه رسمی دولت ایران رسیده است. «خاتون» نشانه خوبی است به این خاطر که یک دستگاه دولتی رسما به توهین و تعدی و خشونت به زنان در کوچه و خیابان به خاطر حجاب شان اعتراف نموده است. «خاتون» نشانه خوبی است به این خاطر که رای و خواست زنان جدی گرفته شده است. «خاتون» نشانه خوبی است، به این خاطر که هر کسی و به هر بهانه ای در جهت نامشروع نشان دادن این بگیر و ببندهای ترسناک و غیرقانونی زنان در کوچه و خیابان به دلیل لباس و پوشش آنان، هر قدم کوچکی هم که بردارد به نفع زنان است. «خاتون» نشانه خوبی است، به دلایل بسیار.
انتشار «خاتون» در داخل نظام جنجال بپا کرده و این جنجال تنها نشانه رقابت جناحی اصولگرایان نیست بلکه منعکس کننده جنجالی است که بعد از سال های سال که بسیاری زنان خاموش و بی صدا در کوچه و خیابان داغون شده اند حالا در اعترافات خاتون، به شکلی جدید بروز کرده است. جنجالی است که بین کشور ما با کشور دیگر وجود داشته و دارد، جنجالی است که بین جناح های حاکمیت همیشه بوده است. جنجالی است که هر دولتی آمده و رفته است یا در پشت درهای بسته در موردش وجود داشته و یا گاهی هم بخش کوچکی از این جنجال در نشریات و روزنامه ها به بیرون بروز کرده و حالا کار به جایی کشیده که در دولت ایران این جنجال به شکل یک مانیفست ۲۵۰ صفحه ای و در یک روزنامه رسمی دولتی و در مقیاسی وسیع پخش شده و به این خاطر است که «خاتون» نشانه خوبی است.
می گویند خاتون آمده که برای انتخابات اسفند مجلس شورای اسلامی رای جمع کند ولی باز هم این نشانه خوبی است. کاشکی همه گروه هایی که به دنبال رای هستند به ظاهر هم که شده به خواسته های زنان توجه کنند. اگر مجلسیان برای رای جمع کردن در لایحه حمایت از خانواده، ماده ای برای لغو کامل چندهمسری را اضافه می کردند مگر بد بود؟
این جنجال «یا روسری یا تو سری» یک روزی و به هر ترتیب باید در ایران برچیده بشود ولی دولت ایران همه گره هایش را چه گره روابطش با آمریکا باشد چه گره روابطش با ما زنان باشد معمولا به امان خدا رها می کند. همین رها کردن است که تبدیلش می کند به گره کور و بازنشدنی. انگار تخصص دولت های ایران است که به جای گشایش گره ها و حل مشکلات، گره ها را کورتر و کورتر بکنند. حالا «خاتون» آمده و رسما از این گره کور صحبت کرده است و جنجال آفریده.
یک روزی حاکمان دولتمدار ایران باید بفهمند که هزار راه رفته اند ولی نتوانسته اند پوشش زنان را کنترل کنند. یک روزی حاکمان باید بفهمند که زنان در این ۳۳ سال با این شرایط سختی که برای آنها تحمیل شده و مقرراتی که در مورد حجاب در اوج انقلابی گری نظام در همان ۳۳ سال قبل، وضع شده، سعی کرده اند یک جوری خودشان را با این روسری وفق بدهند تا هم بتوانند مقررات دولتی را که هست رعایت کنند و هم فردیت شان و سبک آرایش و پوشش خودشان را داشته باشند ولی نظام کنونی پس از ۳۳ سال هنوز نتوانسته خودش را با این شرایط سختی که خودش ایجاد کرده وفق بدهد.
زنان با این شرایطی که نظام بر آنان تحمیل کرده، یک جوری کنار آمده اند ولی حاکمان خیلی از قافله عقب اند. نمی توانند قبول کنند که باید با این شرایطی که زنان برای قبول این مقررات گذاشته اند، یک جوری کنار بیایند و دست از سر زنان بردارند. آنقدر در این روزهای تابستان مستاصل شده ایم که همین درد روسری و مانتو توی گرمای ۴۰ درجه تهران، برایمان کافی است، دیگر چگونگی و شکل و ریخت اش را لااقل بگذارید خودمان انتخاب کنیم و این گشت ها را از بالای سرمان بردارید. این خواسته، خواسته بزرگی نیست. حاکمان نظام پس از این همه سال دیگر باید آن را بفهمند و درک کنند.
یک روزی هم زنان باید بفهمند که وقتی هر کسی و هر گروهی یا جناحی حتی یک چیز کوچکی مثل «خاتون» درست کند، فضایی برای صحبت و بروز نظر و عقیده در مورد حجاب در جامعه باز می کند، حتی اگر انگیزه اش هم این نبوده باشد ، ولی باید از آن استقبال کرد و در باره اش صحبت کرد و به بحث ها در مورد چادر سیاه و حجاب اجباری هم دامن زد و در جهت باز شدن این گره کور حجاب و بدحجابی و سرکوب روزانه خیابانی زنان اعتراض را بیشتر کرد.
اعتراض کردن به این ظلمی که هر روز به زنان در خیابان ها می شود می توان با بهانه های مختلف انجام داد مثل بهانه انتشار خاتون. ما که نباید نگران آن باشیم که چه جناحی از آن سود می برد، چون اگر این سرکوب های روزانه زنان به خاطر لباس شان یک روزی تمام شود، همه جناح های حاکمیت از آن نفع می برند ولی چه مهم است چون بیشتر از آنان، زنان ایران نفع خواهند برد. و شاید بشود با این نیت، منتظر خاتونهای ۲ و ۳ بود، البته اگر با توبه نصوح منتشرکنندگان اش همراه نباشد.
[مدرسه فمینیستی]
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید