تبلیغات

صفحه را انتخاب کنید

چرا می‌خوانم؟

چرا می‌خوانم؟

 

گری پالسن

چرا می‌خوانم؟

توان دست کشیدنم از خواندن نیست.

می‌خوانم تا بیاموزم و رشد کنم،

بخندم و انگیزه بگیرم.

می‌خوانم تا از رازهای نهان آگاه شوم

زمانی که سودازده‌ام می‌خوانم

وقتی به افرادی که دوستشان دارم

سخنی زشت گفته‌ام، می‌خوانم.

وقتی احساس شکستگی، دلسردی و ترس می‌کنم،

برای نمایش قدرت می‌خوانم.

می‌خوانم تا خودم را کمک کنم

وقتی از کون و مکان عصبانی‌ام می‌خوانم.

وقتی همه چیز بر وفق مُراد است، می‌خوانم.

می‌خوانم تا امید را گُم نکنم.

می‌خوانم زیرا من فقط از پوست و استخوان نیستم

می‌خوانم زیرا فقط نگاه، احساس و نیاز ژرف به شکلات، نیستم

واژه‌ها نیز چهارستون‌ام را ساخته‌اند.

واژه‌ها فکرم را توصیف می‌کنند و آنچه در قلب‌ام پنهان است را.

واژه‌ها زنده‌اند – وقتی داستانی را می‌یابم که دوستش دارم، دوباره و دوباره می‌خوانم‌اش،

مانند آوای آهنگ مورد علاقه‌ام که گوش کردنش را تکرار می‌کنم.

خواندن مرا از گوشه‌گیری بازمی‌دارد؛  

– با شخصیت‌ها داستان را می‌خوانم، هوای‌شان را نفس می‌کشم،

ناامیدی‌شان را احساس می‌کنم،

به گاهِ انجام کاری ناشایست،

فریادشان می‌زنم تا هشدارشان دهم،  

با آنها گریه می‌کنم، با آنها می‌خندم.

خواندن برای من، گذراندن وقت با دوست است.

کتاب یک دوست است.

دوستی کم شمار.

***

شعر «چرا می‌خوانم» اثر گری پالسن قطعه‌ای است متفکرانه که به بررسی دلایل پس از خواندن و تأثیر عمیق آن بر تجربه انسانی می‌پردازد. شعر به ارتباط عمیق و شخصی که افراد با ادبیات و قدرت دگرگون‌ساز واژه‌ها دارند می پردازد.

در بیت اول، پاولسن با پرسشی بلاغی آغاز می‌کند: “چرا می‌خوانم؟” چنین آغازی بی‌درنگ لحن را برای درون‌نگری تنظیم  و خوانندگان را دعوت می‌کند تا انگیزه‌های خود را برای درگیر شدن با ادبیات بررسی کنند. تکرار این پرسش در سراسر شعر بر اهمیت آن تأکید می‌کند و بر تمایل شاعر به جستجوی فهم تأکید دارد.

شعر سپس به سفر عاطفی و فکری که خواندن به همراه دارد می پردازد. پاولسن توضیح می‌دهد که چگونه خواندن می‌تواند خواننده را به جهان‌های مختلف منتقل کند، و به او اجازه می‌دهد از محیط اطراف خود فراتر رود و خود را غرق تجربیات جدید کند. خط “می‌خوانم تا از رازهای نهان آگاه شوم” حس آزادی و ماجراجویی را که مطالعه ارائه می‌دهد را منتقل می‌کند و نشان می‌دهد که کتاب‌ها به‌عنوان دریچه‌هایی برای قلمروهای ناشناخته عمل می‌کنند.

شاعر همچنین ماهیت همدلانه و دلسوزانه خواندن را برجسته می‌کند. او بیان می‌کند که چگونه کتاب‌ها خوانندگان را قادر می‌سازند با شخصیت‌ها ارتباط برقرار کنند و احساسات آنها را درک و دریافت عمیق‌تری از ماهیت انسان را تقویت کنند. این احساس در سطرهای:

“می‌خوانم زیرا من فقط از پوست و استخوان نیستم

می‌خوانم زیرا فقط نگاه، احساس و نیاز ژرف به شکلات، نیستم

واژه‌ها نیز چهارستون‌ام را ساخته‌اند.

به زیبایی و با بیانی ادیبانه گفته شده است.

استفاده پاولسن از زبان مختصر و خاطره‌انگیز باعث ایجاد حس صمیمیت و بی واسطه بودن می‌شود و خوانندگان را به سفری درون‌نگر دعوت می‌کند. دعوتی که خواننده ناگزیر از پذیرش آن است. ساختار شعر بازتاب عمل خواندن خویشتن خویش است، هر بند فصلی است جدید در کاوش پرسش طرح شده در سطر آغازین.

در نهایت، «چرا می‌خوانم» قدرت دگرگون‌کننده ادبیات را تجلیل می‌کند و بر توانایی آن در غنی‌سازی زندگی‌مان تأکید می‌کند. این شعر از طریق لحن متفکرانه و تصاویر تفکر برانگیز خود، خوانندگان را تشویق می‌کند تا در مورد رابطه خود با خواندن و تأثیر عمیق آن بر جهان‌بینی خود تأمل کنند.

«چرا می‌خوانم» اثر بسیار ساده اما اثر گذار گری پالسن، کاوشی تکان‌دهنده درباره اهمیت شخصی و جهانی خواندن است. این شعر با کاوش در ابعاد عاطفی، فکری و همدلانه درگیر شدن با ادبیات، تأملی قانع‌کننده در مورد جذابیت ماندگار کتاب‌ها و ظرفیت آن‌ها برای گسترش افق‌های ما ارائه می‌کند.

گری جیمز پالسن نویسنده آمریکایی داستان‌های کودکان و نوجوانان بود که بیشتر به خاطر داستان‌های دوران نوجوانی درباره طبیعت شهرت داشت. او نویسنده‌ی بیش از ۲۰۰ کتاب بود و بیش از ۲۰۰ مقاله در مجله‌های ادبی. او داستان کوتاه و چندین نمایشنامه نوشت که همه آنها عمدتاً برای نوجوانان بودند. او در سال ۱۹۹۷ جایزه مارگارت ادواردز را از انجمن کتابخانه‌های آمریکا به‌خاطر مشارکت خود در نوشتن برای نوجوانان دریافت کرد.

Gary Paulsen

Why do I read?

I just can’t help myself.

I read to learn and to grow, to laugh, and to be motivated.

I read to understand things I’ve never been exposed to.

I read when I’m crabby when I’ve just said monumentally dumb things to the people I love.

I read for strength to help me when I feel broken, discouraged, and afraid.

I read when I’m angry at the whole world.

I read when everything is going right.

I read to find hope.

I read because I’m made up not just of skin and bones, of sights, feelings, and a deep need for chocolate, but I’m also made up of words.

Words describe my thoughts and what’s hidden in my heart.

Words are alive–when I’ve found a story that I love, I read it again and again, like playing a favorite song over and over.

Reading isn’t passive–I enter the story with the characters, breathe their air, feel their frustrations, scream at them to stop when they’re about to do something stupid, cry with them, laugh with them.

Reading for me, is spending time with a friend.

A book is a friend.

You can never have too many. ~Gary Paulsen

 

لطفاً به اشتراک بگذارید
تبلیغات

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

تازه‌ترین نسخه‌ی دیجیتال هم‌یان «ویژه‌نامه‌ی پیوست شهرگان»

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

Verified by MonsterInsights