چند شعر از افسانه رئیسی
۱
دردهای جهان برشانه ی درختی
این شعرکوتاه بی شمار است
مثل وطنم
با پوستی آتش گرفته
و زخم هایی که در لایه لایه ی
رگ هایم
چون خون جریان دارد
کسی چه می داند
کویرترک خورده ی دهانم
عطش آب
در روزنه ی تاریکی های تارو پودم
چنگ انداخته
و مرا به کدام نور خوش باشد
آی آدم ها
دلم چون لانه ی رویایی بود
اما کجاست آخرین پرنده ام ؟
۲
از عسلی چشمهایم بگو
روی پوستِ تلخ مگس
برایم از
شدتِ باد وحشی که از لبهایم گذشت
در دشتهای تَرک بگو
من زنِ تلخ و شیرینی هستم
که رویای زنبورها را
تا بوتههای گلسرخ میبرد..
گاه سرخ همیشگی
گاه زرد دلتنگی
با مه غلیظی که
از پلکم می ریزد
بیا زخمهای پوستم را
از نمک بنویس
و از قرارمان بگو
درفصل مستی چشمهایم
میخواهم
از تلخی گلهای سرخ
و زنبورها
پناه ببرم
به آواز پرندگان گلوی بنان..!
۳
تو شکارچی ماهری بودی
و من
از پلک پریدهی رنج با پوست گوزن
می آمدم
با چشم های قهوهای
که انبوهی از وحشت درختان جنگلی ست
می شنوی ؟
پرندگان را درگلویم ؟
هی بغض های تکراری می خوانند
روی آخرین چناری
که خانه ی چوبی من است
آخرین گلوله را شلیک کن .
۴
سطرهای بریده , بریده ی
این عاشقانه
گیس های بریده ی زنی است
که قرن ها بعد
سرود ملی دنیا خواهد شد…
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید