Advertisement

Select Page

چند شعر از حمید روزبان

چند شعر از حمید روزبان

 

۱

سینه‌ی چشم‌‌ها را سیبل می‌‌بیند 

سرخی که  از دهان  افتاد

سیب بود

غلتید

 

نصف جهان‌ را  

بچکانید 

قطره‌ی استریل  است

وانگهی

من  چاقوی ضامن‌دارم 

در بانک

غاز چریده‌ی مزرعه  نه

 

اذان خروس بی‌محل

یک محله  فاصله دارد 

با طوفان

تاج

سر پریده 

به موزه می‌رود

ریشه‌ی موز  از جای دیگری‌است 

  

۲

شمعی بر مزار

صدای لولای زنگ خورده‌ی در می‌دهد

بسته   دودش را  به باد

و از معبر گذشت  داد 

صدا را 

که « جهان متوجه شد» *

 

در آن محفظه‌

کشته 

در نهایت خوش‌بینی   گفت

آیا برای این شعله‌ی اندک جان  دادم؟

 

زیر دنده‌ها   مانده  که هنوز 

گلوله‌ی تشنه

 

۳

برای حسین رجایی

 

 

جیغ‌های چرخ شده مزه‌ بیشتر می‌دهد 

مک‌دونالد

آرایشگر گفت 

موهای فکرت  را نبند  طبیعی است

از ریشه‌های زخمی‌  نهال بر نیاید 

 

دور جنازه‌های  پاشیده   مورچه‌ها  طبل شادی می‌زنند   زیر پای راست

و حسین می نویسد 

لعنت بر  شما

زیر  بی‌بی سی  

 

می‌گذارم

تنهایی  زنگ بزند  به خودم   بروم  لای دست‌هایم کز کنم

خون بیشتر

دلار را بالاتر  می‌برد 

 

طبیعی است

حیوان‌های  تشنه  نعره بکشند

آهوها

صورت‌های  کوچکشان 

ضربدر بخورد

پهن کنند

پروانه ها در باغچه‌ی بیمارستان

زیر  صورت ماه   

ملافه‌های خونی را

 

۴

 می‌دانست

تار و پود

آن پرنده   در خواب  نور است 

در بیداری

من

تنهایی

و مرگ مشترکیم در

تنهایی

مرگ

و من

 

دست می‌برم

دستگیره را بگیرم  

آفتاب غروب خواهد کرد 

پشت در نباشی

 

ای درختها

ای زن‌های کاشته شده با سر

موهایتان  به  رگ های آب می‌رسد

ما  بلندتر می‌شویم  روزی تر

سیب‌ می‌چینیم

 

#حمید_روزبان

 

————–

پی‌نوشت:

* باباچاهی

 

 

لطفاً به اشتراک بگذارید
Advertisement

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

تازه‌ترین نسخه‌ی دیجیتال هم‌یان

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

Verified by MonsterInsights