چند شعر از زبیده حسینی
زبیده حسینی؛ شاعر، متولد اول دی ماه ۱۳۶۲ نوشهر است.
آثار منتشر شده او:
مدادها شب را افقی می کشند / رسانه اردیبهشت۱۳۹۱
نام تو آمدن است / نشر نصیرا ۱۳۹۳
مجموعه نثر جهانی از لامسه / نصیرا ۱۳۹۵
مثله شدن در جیب ها / نصیرا ۱۳۹۶
و ترجمه ای از شعرهایش به زبان کوردی با عنوان: زنی در آینهی شعر (مترجم: میثم خورانی)
۱
لجنزاری که به اشتیاقش ، تن می هراسد از سکونتِ دائم
باغی ست گل داده در زوایایِ ذهن.
خسته می شود از بازگشت به آینه
از وا داشتن به نقشِ ساحلی ، که روی دریایم افتاده است
شرطی محال را ، به صورتِ علاقه اش پرتاب کرده ای
و نشسته بینِ سایه ها جستجویش می کنی
از دیواری که قد کشیده ، پیچک ها را نادیده گرفته ای
یک نام را ، با حروفی کشیده به پریدن از شب ها برده ای
به هر بار برخواستن و تقاضای شکست
تقاضای تشنگی از دهانِ لبریزِ لیوان
تب می کنم در این گودال
و تصویر اسب بر گودی کمرم می افتد
می شکنم تکه ای که آسمان را چسبانده است به دایره
و با صورتِ مرگم اسب را بر می دارم
دست بر زانوی موافق میگذارم و بر می خیزم از خود
باید نگهداری ات کنم در این شکاف
گل های پتو تاب بیاورند خون را
از تپش بیفتند نام ها
شکمت را پاره کنند
و به اعضای داخلی ات فرصت حبس شدن بدهند
رحم ات را در کاسه ای از خونابه و گریه بگذارند
حفره ای که حجیم نمی شود از زندگی
و نام ها را به ثبت نمی رساند.
باید نگهداری ام کنی و به اجزای چهره ام بگویی :
این سوی دیوار
جنینِ تازه ای ست که می افتد از ادامه
۲
ناهماهنگیِ این روزها
با شیهه ی اسبی
که تن می ساید بر آب
خوابی ست ، که بیدار می شود از دیدن
دیده می شود
و به کناری فکر می کند که مخفی ست
به کابوسی ممتد عاشق است
که می افتد از بالِشت
که هراسِ من است این افتادن
شما فکر کنید سنگی ست
فرو رفته در شهر
فکر کنید کوه هایش را می شمارد
شما فکر کنید
و به فکر کردن فکر کنید
به دره ای برسید
که میانِ دو سیب
میانِ دو فرو افتادن
گیر کرده است
لایِ چرخی مانده از درخت
هوایِ ریشه به سرش زده ست
تبر شده ست
که تقسیمم کنی در بطن
تبعید شوم به آبی لبریزِ اسب
و خالی ام را
در یال بِدَوانم
۳
شرایط، «ادامه» را به تأکید بر حروفش وادار کرده است
شرایط، جنون را، به مداومتِ ایزوله وادار کرده است
نه تو میتوانی خواستن را طور دیگر بنویسی
نه من میتوانم، آن گونه با قدمها بروم
که تقسیمِ روز آسان شود
شرایط ما را به شنیدن وادار کرده است
دچاریم به ناچاریِ گوشها
ناچاریِ چشمها
به ناچاریِ این تن که به رضایتِ ارقام دست میبرد در بطن
چهره عوض میکند
چهرهی چیزها را دچار نخوت دستی میکند که باید به دهان برسد
به دهانِ برآمده از جهالتِ جیبها
به تعویض سقفها
و تعویضِ بستر دست میبرد
اعتباراتِ اندک را
و مراجعه به آنسوی صورتها را
در خیابانی منتهی به تن میپذیرد
پذیرفتنیست آنچه از توهّمِ لبخند به اشیاء خانه منتقل میشود؟!
پذیرشی برابر با تمام شدن در لحظه، مقابلم ایستاده است
که بگویم: موافقم!
این گونه میشود به مرگ لباس دیگری پوشاند
و «به تدریج» را
به گردنبندِ تازهات متّصل کرد
این گونه است روی دوپا ایستادهایم
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید
زبیده حسینی
ممنون ساره جان
ممنون از تو ⚘