Advertisement

Select Page

چند شعر فارسی و انگلیسی از علی‌رضا زرین

شکل تازه ی جهان

پنداشتیم شکل تازه ی جهان ایم

در گذار سایه ی زهرآلودمان بر خاک

از درون سیل آتش  و زلزله ی آب

تنهایی ژرفای خود را در گلو خفه کردیم

زمین ما را از گرده اش تکانید

————————————————-

لحظه ی دیدار

لحظه ای دیدار بر دریچه ی دلتنگ

و بر می گردی به ژرفای تنهایی ات

و با خود می بری تکه ای از قلب مرا

پشت سرت منم و بار سنگین هجرانت

———————————————–

نمی گرید

نمی گرید آن چشمی که عاشق تو شد

لبی که تو را بوسید گلایه ندارد

قلبی که برایت تپید

نامت را بر پیشانی زمان نوشت

و ابدیت عشق را به هدیه آورد

The eyes that fell in love with you

Will not weep

The lips that kissed you

Will not complain

The heart that beat for you

Will write your name on the forehead of time,

bringing the gift of love’s eternity

————————————————

پچ پچ

پچ پچی در صدف گوشم

امواج دریایی از عشق

مروارید می سازد

Murmur

A murmur in the seashells of my ears,

the waves of a sea of love—

creating pearls.

—————————————————

هر لحظه

تو را هر لحظه می جویم

تو را در گردش ایام بی انجام

و شبهایی که حد فاصل روزند

و روزانی که در خود زود می سوزند

تو را هر لحظه می پویم

——————————————-

هزاران  ورق

هزاران  ورق نوشتم

و هنوز صفحه خالیست

در اول سطرم 

و می نویسی ام

یادت صفحه را سپید می کند،

باید از نو بیاغازم،

امروز روز نخست زندگیم،

نخستین شعرم

با یادت آغازید و پایان یافت

———————————————-

تبلم خوش هنجار

باورنکردنی است این بلم خوش هنجار

قویی بر دریاچه ی آرامش پذیرش آبی

شناور است و می برد ما را

تا امواج ساکت نیلوفران نارنجی

َA Yar Canoe

How incredible this yar canoe

A swan on the blue tranquility of acceptance

Adrift and taking us

To the quiet waves of orange lilies

—————————————-

مرتکب

نگاهم ترا می جوید،

صدایم تو را باز می خواند

شعرم تو را می سراید،

فرمان به دست توست

پس من چکاره ام؟

همو که از حضور تو مدهوش است

و مرتکب به هشیاری

——————————————————————-

فردا امروز دیگرِ

روزان کوتاه و شبان کوتاهتر

پرندگان را باکی نیست

زاغان و کلاغان و سارها

ساکنان همیشگی باغ

تنها منم که به تو بندم

و روزها را خط می زنم

به خود می گویم:

“امروز را زندگی کن”

فردا امروز دیگری است

Tomorrow is another today

Days short and nights shorter

Don’t phase the birds

Magpies, crows, and blackbirds

The permanent residents of the garden

and me who’s attached to you

crossing out the days

I tell myself

Let’s live today

tomorrow is another today

————————————————

به سویی می چرخم

به سویی می چرخم که آسمان توست،

ستارگانت،

آشکار و نهانت،

جهانت،

به آن سو می نگرم که تویی،

و شعری درونم می شکفد.

Your Universe

I turn to the side that is your sky,

 your stars, your visible and invisible,

your universe,

I turn to that side,

and a poem blossoms within me.

———————————————————-

نگفته ها

هرچه نگفته اند می گویم

نگفته ها مرا می گویند

تا تو را بسرایم

و سرودم پروانه ای شود

بر گلبرگ احساس نازک  تو

تنها دمی بنشیند

Unspoken

Whatever they haven’t uttered I say

I utter the unspoken words

So I can sing to you

so my poem can turn into a butterfly

and for only a moment

Sit on the delicate petals

of your feelings

—————————————————————-

می خوانمت

می خوانمت به صدا

هوا رنگین می شود

می سرایمت

خنیای نخوانده ای

که در گلویم قناری عشق است

آرزویت می کنم

و همیشه بر آستان نور و شادی ایستاده ای

——————————————

اول خط

بعد از هزار سال نوشتن

هنوز در اول خطم

که با نام تو می آغازد

و به پایان

می رسم

At the Start

After writing for a thousand years

I am still at the beginning of the line

Which starts with your name

and I reach the end

——————————————————

قایق کوچک

قایق کوچکم را یافتم

بادبان ساده ای افراشتم

دریا را دریافتم

با آن که اجدادم ملوان نبودند

راه و رسم دریا را شناختم

راهم از میان امواج سهمگین می گذشت

همراه مرغان دریایی

سرود سفر را سردادم

آخرین مقصدم هنوز در پیش است

از دریا و ابرهای سنگین سیه پودش نمی هراسم

تنها نیستم، ستارگان مرا می نگرند

و راهنمای منند.

امواج هم رفیق پاروهام

ماهیان در سفره ی خرد چاشتم

تمام زندگی ام کوچ بود و سفر

تا آن سوی آبها و افق

۱۴ اوت ۲۰۲۰

——————————————-

خواهش

می خواهمت به بوسه ها،

کنار دریا، روی ماسه ها،

چشمانت آیینه ی ستارگان

امواج موسیقی هزاره های کهن

مرغان دریا به غوغا

پایان شب با بوسه ی سحرگاه

—————————————–

فتح قلب تو

حتی فتح جهان پر شکوه نیست

اگر قلب تو را نگشاید و بی تو

تنهایی ام به قدر جهانی

گیرم فاتح جهان شدم اما

از عشق تو محروم،

برای دلم خانه ی گرمی نیست،

دستانی به اشتیاق مرا در بر نمی گیرند

و این اسطوره که در پشت سر داریم

 پراکنده  و نابود خواهد شد

و ما از هم گسیخته می مانیم.

فتح جهان من

جهان قلب توست

و همین کافی است

———————————————–

شاعر کویر

من شاعر کویرم و بی آب تشنه ام

از تشنگی هلاکم و بیتاب تشنه ام

آنقدر تشنه ام که به سیراب تشنه ام

در شب به نور و تابش مهتاب تشنه ام

از من مپرس هیچ چرا تشنه ام چنین

از روزِ زاد خویش به کمیاب تشنه ام

من تشنه ی محبت و عشقم خدای را

خوی ام به این گرایش و دریاب تشنه ام

در عمقِ رودها و به ژرفای چاهها

حتی مسیرِ گردشِ تالاب تشنه ام

با هر نفس به قعرِ عطش راه می برم

بیدار تشنه کامم و در خواب تشنه ام

راز و رموز من همه از تشنگی بجوی

در راه و رسم آب به آداب تشنه ام

خشکم به حلقِ تشنگی خمره ای کهن

مست از شرابِ ناب به سرداب تشنه ام

مولایِ من بگفت برو تشنگی بجوی

کو تشنگی ببین که به نایاب تشنه ام

زرین به مصرعی سخن از تشنگی بگو:

آن تشنه ای شدم که به غرقاب تشنه ام

 

صد سال از این شهر اگر دور بمانم

 ارواح توای شهر مسلّط  به روانم

در کوچه و بازار زمان گمشده گشتم

 یا گمشده ی کوچه و بازار جهانم

 سر بُردم ازاین مخمصه بیرون به چه تدبیر

آن جان که مرا رفت چه سان باز ستانم

 از دوری و دردش نتوانم سخنی  گفت

روحم که در آن خاک بمانید و بمانم

هر ویژگی اصل خود از دست بدادم

جز ویژگی عزلت بی نام و نشانم

یک عمر مرا پیشه به دلدادگی اش رفت

 کو وقتِ ابد تا که بر این راه برانم

از من به شما این به امانت که هنوزم

 در راه تعالیّ وطن جان بفشانم

هر دم به تو اندیشم و وصل تو بجویم

هر شعر و سرودم که برای تو بخوانم

 ارزانی تان هرچه در این راه بدادم

 گر شعر زمان گویم و شاعر به زمانم

 تنها نه همین عقل که بر باد فنا رفت

دیوانگی ام ماند و چه شیدا به همانم

 شکرانه ی نعمت که مرا موهبتی کرد

 هر دم غزلی همچو عسل ورد زبانم

 آزاده ام و منّت فردی نکشم من

آن دست ببوسم که به خلوت برِآنم

از هر که حقیقت نپرستد بگریزم

 چون قبله ی روی تو بشد سرِّ نهانم

هرچند که دل داده ی جمعم به دف و ساز

 در خلوت خود راحتم و راحتِ جانم

زرین  نه شکایت کند از بخت بلندم

 تا خانه ی من هست در این بیت زبانم

 

زندگینامه‌ی دکتر علیرضا زرین
@dr.ali.zarrin

 علیرضا زرین متولّد ۱۳۳۱ در کرمانشاه است.
 نخستین اثر ادبی او شعری آزاد بود که در سال ۱۳۴۲ در اطلاعات کودکان و نخستین داستان کوتاهش در «ویژه‌ی هنر و ادبیات کرمانشاه» در بهمن/ اسفند ۱۳۴۵به چاپ رسید.  سال بعد به شبانروزی البرز در تهران رفت و اشعارش در سال‌های‌۱۳۴۷و ۱۳۴۸ در صبح امروز، فردوسی، تهران مصور و آسیای جوان منتشر شدند.  در بهمن ۱۳۴۸ ‌برای ادامه‌ی تحصیلات به آمریکا رفت و نخستین شعر انگلیسی او در سال ۱۳۵۰ در آمریکا به انتشار رسید.  از آن پس او شاعر و سپس مترجم و نیز‌ نویسنده و منتقدی دو زبانه بوده است.
زرین تحصیلاتش را در زمینه‌ی ادبیّات انگلیسی تا اخذ دکترا در ادبیات تطبیقی ادامه داده و سال‌ها در دانشگاه‌های متعددی در آمریکا به تدریس ادبیات پرداخته است‌. نام او در دایره المعارف اسلامی آکسفورد به مثابه شاعری پارسی زبان و در دایره المعارف ادبیات بومی آمریکا به مثابه تنها شاعر ایرانی‌الاصل به ثبت رسیده است.
از دکتر زرّین به پارسی شش کتاب شعر و به ‌انگلیسی پنج کتاب و یک پوستر شعر و یک کتاب در نقد ادبی در ایران و آمریکا ‌منتشر شده است.  در کل بیش از هزار اثر از او به انگلیسی و فارسی، به شکل شعر، ترجمه، مقاله، و مصاحبه در ایران، آمریکا، کانادا، اروپا و استرالیا به انتشار رسیده و در شهرهای مختلف آمریکا و کانادا شعرخوانی و سخنرانی داشته است.
هفته‌ی پیش مجموعه ‌شعر تازه‌ای از او در ایران به وسیله‌ی نشر رزقی بازنشر شد به نام “سپس و اکنون” و سه کتاب شعر دیگر از او در مرحله‌ی انتشار در ایران است.

برخی آثار منتشر شده از او: 
در جای هر گلوله، ایلین بوکز، ۱۹۸۰
 از قادسی تا سرزمین خوار، ایلین بوکز، ۱۹۸۸
 چمدانم، ایلین بوکز ، ۱۹۹۵
 کرمانشاهنامه، ایلین بوکز، ۱۹۹۵
گزینه غزل‌های آزاد، انتشار اینترنتی
خنیای خون خورشید، انتشار اینترنتی
تا زندگی سوم، انتشارات مروارید، ۲۰۱۵ تهران
سپس و اکنون، نشر رزقی، ۱۳۹۹، خراسان

Ghazal (Alien Books, ۱۹۸۲)
To an Alien (Alien Books, ۱۹۸۵)
Modern Marriage (Alien Books, ۱۹۹۳) 
Made You Mine America, (Alien Books,۱۹۹۳) 
Desert (Alien Books, ۱۹۹۶)
The Interplay of Self & Other in Selected Iranian Short Stories ۱۹۰۶-۱۹۷۹ (UMI Press, ۱۹۹۳)
The Book of I (Alien Books ۲۰۰۴, City Lights ۲۰۰۵) 

اشعار انگلیسی او در مجموعه‌های شعر آمریکا به انتشار رسیده‌اند از جمله: 

Identity Lessons (Penguin Press), 
A World Between (George Braziler, New York), 
Exiled Memories (Temple University Press), 
Literary Review’s special edition on Iranian Literature 
Premonitions (Kaya Press, New York).
Rattapallax Poetry Magazine #8
Six vowels and twenty-three consonants: an anthology of Persian poetry from Rudaki to Langroodi, 2012
Southerly Persian Passages, 2017

تحصیلات و تدریس:
لیسانس ادبیات انگلیسی از دانشگاه کلرادو، بولدر، ۱۹۷۷
فوق لیسانس ادبیات انگلیسی، دانشگاه کلرادو، دنور، ۱۹۸۲
دکترا در ادبیات تطبیقی، دانشگاه واشنگتن، سیاتل، ۱۹۹۳
در دانشگاه‌های متعددی از جمله دانشگاه واشنگتن، مات کالج، دانشگاه کلرادو، دانشگاه متروی دنور، دانشگاه ریجس، دانشگاه ناروپا در بولدر، کلرادو به تدریس پرداخته است.

لطفاً به اشتراک بگذارید
Advertisement

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

تازه‌ترین نسخه‌ی دیجیتال هم‌یان «ویژه‌نامه‌ی پیوست شهرگان»

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

Verified by MonsterInsights