چهار رباعی و یک ترانه از عبدالرضا نیازی
عبدالرضا نیازی؛ شاعر و ترانه سرا.
نیازی متولد ۱۳۶۳ شهرستان دهلران، ایلام است.
۱
من پت پت آخرین دم فانوسم
عمریست که از دست همه مایوسم
من با چه امیدی بنشینم وقتی
شبها همه در دلهره و کابوسم
۲
(برای شجریان)
آواز خوشت سخت شنیدن دارد
بلبل ز هوس شوق رسیدن دارد
از بس که صدای بی بدیلی داری
روحم ز تنم حال پریدن دارد
۳
ما از تب و تاب لحظهها افتادیم
همراه زمان به سایهها تن دادیم
سرتاسر لحظههایمان را کشتند
ما قافلهی هر آنچه بادا بادیم
۴
(برای شاملو)
سر لوحهی اشعار وجودم بودی
آرامش دلنواز رودم بودی
ای راز در آستانهی زیبایی
تو مرحم شبهای کبودم بودی
☆ ترانه
«شاپرک»
شاپرک قصه ی من
اینجا نمون همه کسم
با درد من دیگه نساز
من دیگه واسه تو بسم
خورشید مهربونی تو
ببر به دشت بی کسی
اونجا که عشق و عاطفه
گمشده زیر هر خسی
تموم لحظه های من
زخمی درد و حسرته
وقتی نباشه دلخوشی
آدم اسیر نفرته
تو این دیار بی نفس
که سرد روح آدما
اینجا نمون تنها میشی
تو چنگ غصه و غما
پر بزن و برو از این
جدال مرگ و سرنوشت
با این همه ظلم و ستم
از چی دیگه باید نوشت
#شهرگان