Advertisement

Select Page

کرونا، بازارهای مالی و نفت

کرونا، بازارهای مالی و نفت

منشا ویروس کرونا چه بوده است؟!

جهان در چنبره راهزنان قراردارد. از راهزنان مالی تا راهزنان زیستی. راهزنان مالی همان سرمایه‌داران جنائی هستند که با دست‌اندازی بر بازارهای مالی و شبکه‌های بانکی بشریت را به اسارات پولی خوددرآورده و راهزنان زیستی در واقع همین ویروس‌ها یا ناقلان اپیدمی امراض بشمار می‌روند‌. راهزنان زیستی با ورود به درون یاخته‌های گیاهان و جانوران، تن آنها را پایگاه همگون‌سازی و افزایشِ شمارِ خود می‌کنند و سپس با به‌کار‌اندازیِ مکانیزم‌های؛ تب، سُرفه، عطسه، زُکام و اسهال در تنِ میزبان خود، به بیرون می‌جهند. آنها همچنین از راه نزدیکی و آمیزشِ جنسی از کالبدی به کالبدِ دیگر می‌روند.  ویروس‌ها نیز مانند آدم‌ها بدنبالِ ماندگارتر کردنِ سامانه‌ی ژنتیکِ خود در جهان‌اند. البته ویروس‌ها کالبد ندارند و تنها با دست‌اندازی به پیکرِ گیاهان و تنِ جانورانِ دیگر می‌توانند مکانیزمِ ژنتیکِ خود را کارا نگه دارند. با شروع اپیدمی کروناویروس « COVID-19 » وزیر خارجه آمریکا ویروس آن را “ویروس ووهان” نامیده است، اقدامی که خشم مقام‌های چین را برانگیخته است. چینی‌ها حالا مدعی‌اند که احتمالاً ارتش آمریکا ویروس را در ووهان منتشر کرده است.

 

میان چین و آمریکا جنگی تبلیغاتی بر سر منشا ویروس کرونا درگرفته است و طرفین یکدیگر را به اشاعه آن متهم می‌کنند. اقدام مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا در نامیدن ویروس جدید به عنوان “ویروس ووهان” خشم چین را برانگیخته است. مقام‌های چینی این نامگذاری را “غیرمسئولانه” خوانده‌اند.‌

گمان می‌رود که این ویروس جدید از راه فروش غیرقانونی حیوانات وحشی در یکی از بازارهای حیوانات وحشی ووهان به انسان منتقل شده باشد. با اینکه تحقیقات اخیر در چین نشان می‌دهد که خفاش می‌تواند منشاء احتمالی این ویروس باشد، مصرف سوپ خفاش چندان در این کشور متداول نیست و تحقیقات درباره منشاء دقیق این ویروس ادامه دارد.

روز دوشنبه، سوم فوریه، انتشار تحقیقات یک ویروس‌شناس چینی در نشریه علمی نیچر، ادعاها درباره آنفولانزا و سینه پهلوی ناشی از ویروس کرونا و ارتباط آن با خفاش‌های فروش رفته در یکی از بازارهای محلی شهر ووهان را دوباره قوت بخشید. همزمان با تایید نخسین مورد ابتلا به این ویروس در ایالات متحده، چندین سند ثبت اختراع در توییتر و فیسبوک منتشر شد که در نگاه اول به نظر می‌رسد، نشان می‌دهند که کارشناسان از سال‌ها پیش با این ویروس آشنا بوده‌اند. یکی از نخستین کاربرانی که این اتهامات را مطرح کرد جوردن ساتر، سازنده مشهور تئوری‌های توطئه و کاربر یوتیوب بود. او در یک رشته توییت طولانی که حالا چندین هزار بار ریتوییت شده است، متنی منتشر کرد که به سند ثبت اختراعی منتهی می‌شود که در سال ۲۰۱۵ توسط موسسه پربرایت در انگلستان درخواست شده بود. موضوع این سند درمان و جلوگیری از انتقال بیماری‌های تنفسی از راه ساختن واکسنی با استفاده از نسخه ضعیف‌شده ویروس کرونا است. این متن به شکل گسترده‌ای در گروه‌های فیسبوکی نیز منتشر شده است، هرچند که غالبا به گروه‌هایی که برای ضدیت با واکسیناسیون و انتشار تئوری‌های توطئه تشکیل شده‌اند محدود مانده است.

این واقعیت که بنیاد بیل و ملیندا گیتس از یک طرف حامی مالی موسسه پربرایت است و از طرف دیگر به ساخت واکسنی برای این ویروس کمک مالی کرده است در نگاه جوردن ساتر به این معنی است که شیوع فعلی این ویروس بر اساس یک طرح قبلی صورت گرفته است و هدفش جذب بودجه برای تولید یک واکسن است.

جوردن ساتر در یکی از توییت‌هایش نوشته است «بنیاد گیتس در طول این سال‌ها چقدر پول صرف برنامه‌های واکسیناسیون کرده است؟ آیا شیوع این بیماری بر اساس یک نقشه بوده است؟ آیا دارند از رسانه‌ها استفاده می‌کنند تا مردم را از آن بترسانند؟».  اما سند ثبت اختراع موسسه پربرایت ربطی به این ویروس جدید ندارد. موضوع این سند، ویروس دیگری به نام آی‌بی‌وی است که به خانواده ویروس‌ کرونا تعلق دارد و ماکیان را مبتلا می‌کند. در عین حال، ترزا موهان، سخنگوی پربرایت، به وبسایت بازفید گفته است که بودجه اختصاصی این موسسه به پروژه آی‌بی‌وی از محل کمک‌های بنیاد گیتس تامین نشده است.

خبر دیگری اذهان داشته که براساس گزارشی از یک روزنامه چینی جانوری بنام پانگولین توزیع کننده ویروس کروناست. مردی ۵۵ ساله از استان خوائی (در چین) اولین شخصی است که درماه نوامبر مبتلا به ویروس کرونا شد. از آنزمان دانشمندان چینی در تلاش بودند تا به این منبع برسند و در اوایل فوریه بر اساس اطلاعات ژنتیکی تخمین زدند که پانگولین که مورچه خوار است این ویروس را به خفاش منتقل کرد و از خفاش به انسان انتقال یافت. پانگولین به علت داشتن گوشت و فلس هائی که دارد در طب سنتی در چین از آن استفاده میشود و همچنین در آنجا یکی از محبوب ترین حیوانات محسوب میشود.

«پانگولین عامل اصلی انتقال ویروس کرونا »

یکی دیگر از ادعاهای بی‌پایه‌ای که در فضای مجازی پخش شده است می‌گوید که این ویروس بخشی از «برنامه جنگ بیولوژیکی مخفی چین» است و احتمالا از موسسه ویروس‌شناسی ووهان بیرون آمده است. خیلی از منابع مروج این تئوری به دو مقاله پرخواننده‌ای ارجاع می‌دهند که در واشنگتن تایمز منتشر شده‌اند و در آن‌ها از یک افسر اطلاعاتی سابق اسرائیل نقل قول شده است. اما در این مقاله‌ها هیچ مدرکی که این ادعا را اثبات کند دیده نمی‌شود و از قول این افسر اسرائیلی نیز نقل شده است تا به حال هیچ سند و نشانه‌ای «مبنی بر نشت این ویروس دیده نشده است».

ادعای  نادرست دیگری هم وجود دارد که ظهور این ویروس را با تعلیق یکی از محققان آزمایشگاه ملی میکروب‌شناسی کانادا مرتبط می‌داند. سال گذشته، تلویزیون ملی کانادا گزارش کرد که دکتر شیانگو چیو، ویروس‌شناس، و همسر و تعدادی از دانشجویانش که اهل چین بودند به خاطر “تخطی از سیاست‌‌ها” از این آزمایشگاه اخراج شده‌اند. پلیس به این تلویزیون گفته بود «هیچ خطری امنیت عمومی را تهدید نمی‌کند.»

در گزارش دیگری عنوان شده بود که دکتر چیو به مدت دو سال و هر سال دو مرتبه از آزمایشگاه ملی ایمنی بیولوژیک ووهان که زیرمجموعه آکادمی علوم چین است، بازدید می‌کرده است. توییتی که تا به امروز بیش از ۱۲٫۰۰۰ بار ریتوییت شده است و ۱۳٫۰۰۰ بار هم لایک خورده است، بدون ارائه هیچ مدرکی، مدعی شده است که دکتر چیو و همسرش یک «تیم جاسوسی»  بوده‌اند که «عوامل بیماری‌زا را به آزمایشگاه ووهان» می‌فرستاند، و همسرش هم «به شکل تخصصی روی ویروس کرونا تحقیق می‌کرده است.»

در دو گزارش تلویزیون ملی کانادا هیچ اثری از این سه ادعا دیده نمی‌شود و عبارات «ویروس کرونا» و «جاسوس» حتی یک بار هم در آن‌ها استفاده نشده است. این تلویزیون در گزارش جدیدی این ادعاها را بی‌اساس خوانده است.

ووهان شهر بزرگ چین است که ویروس کرونا دسامبر گذشته ابتدا در آنجا تشخیص داده شد. متخصصان این فرضیه را مطرح کرده‌اند که ویروس کرونا در بازار حیوانات این شهر به انسان منتقل شده است.

سازمان جهانی بهداشت در باره نامیدن ویروس کرونا با عنوان “ویروس ووهان” یا “ویروس چینی” هشدار داده و این نامگذاری را مانعی احتمالی در جدی‌گرفتن ویروس توصیف کرده است.

به گزارش رویترز سخنگوی وزارت خارجه چین با بیان اینکه احتمال دارد آمریکا عامل انتقال ویروس کرونا به شهر ووهان بوده باشد، به واشنگتن توصیه کرد در مورد سابقه ابتلای شهروندان آمریکایی به این ویروس شفاف‌ سازی کند. وی از آمریکا خواست در مورد سابقه ابتلا به ویروس کرونا جدید در آمریکا و احتمال انتقال این ویروس به چین توسط ارتش آمریکا، شفاف‌سازی کند. او در این مورد در توییتر نوشته است شروع اولین مورد ابتلا در ایالات متحده چه زمان بوده است و چه تعداد مبتلا شده‌اند و نام بیمارستان‌ها چیست؟

وی افزود شاید این ارتش ایالات متحده بوده که این همه‌گیری را به ووهان برده است. شفاف باشید! ایالات متحده به ما یک توضیح بدهکار است. این هفته وزارت خارجه چین از مایک پامپئو وزیر خارجه آمریکا به دلیل آنکه از ویروس کرونا تحت عنوان ویروس ووهان یاد کرد، انتقاد کرد و اظهارات وی را در تضاد با توصیه‌های سازمان جهانی بهداشت خواند. رئیس سازمان بهداشت جهانی خاطرنشان کرد که شمار موارد کووید ۱۹ (بیماری ناشی از ویروس کرونا) در خارج از چین در دو هفته گذشته ۱۳ برابر شده است. تعداد کشورهایی که درگیر این بیماری هستند سه برابر شده است. یعنی بر اساس آخرین گزارش‌های تا روز جمعه سیزدهم مارچ ۳۱۷۶ نفر در چین جان خود را بر اثر ابتلا به این ویروس از دست داده‌اند. پس از چین، ایتالیا با ۱۰۱۶ و ایران با ۵۱۴ قربانی دومین و سومین کشور از نظر تعداد کشته‌شدگان ناشی از ابتلا ویروس کرونا هستند. اسپانیا نیز اعلام کرد که ۱۲۰ نفر بر اثر این ویروس کشته و در مجموع ۴۲۰۰ مورد در این کشور مبتلا به کرونا شناسایی شده‌اند(*). دفتر بانک مرکزی اروپا، به عنوان تعیین‌کننده سیاست‌های مالی اتحادیه اروپا در شهر فرانکفورت آلمان واقع شده و ویروس کرونا در تمام شانزده ایالت این کشور گسترش یافته است.

یک بررسی اجمالی نشان می‌دهد که نظام درمانی فوق طبقاتی آمریکا یکی از آسیب پذیر‌ترین کشورها در مقابله با کرونا وایروس است. شاید به‌همین دلیل و اطلاعاتی که به ترامپ انتقال داده شده موجب اعلام وضعیت عادی تا تاریخ نگارش این مقاله دارد. نگاهی به نمایه زیر نشان میدهد که تعداد بیمارستان‌های امریکا احتمالاً از تعداد بارها و کازینوهای قمارخانه‌ای کمتر است.

درواقع سئوال اساسی پساکرونائی ملت‌ها از دولت‌ها این خواهد بود که هزینه‌های درمانی میلیاردی که از مالیات مردم تامین شده در کجا و برای چه کسانی خرج شده است. نمایه زیر هزینه‌های درمان و سلامت را در کشورهای منتخب نمایش می‌دهد که بررسی آن خارج از این مقاله اما پرسش برانگیزاست که چرا در امریکا هزینه سرانه سلامت مردم این قدر گران است اما بقول آقای ترامپ میلیاردها دلار پول مالیات مردم در افغانستان و خاورمیانه به خاطر منافع جنگ طلبان وشرکت‌های نفتی و اسلحه‌سازی سوخت شده است.


بازخوانی زندگی همه ما نشان می‌دهد که بسیاری از ترس‌های بشر لزوما با واقعیات زندگی آنان همخوانی نداشته و به‌ویژه آن هنگام که حوادث و خطرات پیش رویمان را نمی شناسیم و یا داروی دردمان را نمی‌دانیم‌، احساس تنهایی و از خود بیگانگی به ما دست داده و ترس مارا فرا می‌گیرد. به خصوص چون دانش بشر در حال حاضر درباره این ویروس کرونا و مداوای آن هنوز محدود است ترس از آن بیشتر خودرا نمایان می‌سازد‌. از طرفی دیگر چون منشاء ویروس و داروی مقابله با آن تا‌کنون کشف و تولید نشده «‌به جز روغن بنفشه!»، بسیاری اظهار نظرها مبنای علمی و پزشکی نداشته و لذا خطر ویروس کرونا خطر جدیدی برای ما انسان‌هاست و ناشناخته‌هایش آن را ترسناک‌تر هم می‌کند. شاید به همین دلیل است که بسیاری با هجوم به فروشگاه‌ها ‌و انبار مواد غذائی و کاغذ توالت خودرا اماده مقابله با خطرات احتمالی آن کرده‌اند؟! و کوشش داریم به خودمان تلقین کنیم «انشاءاله گربه است‌». غافل از اینکه « ترس‌، برادر مرگ است‌». این موضوع در ایالت‌های مختلف به‌ویژه ایالت‌هایی که جان‌دوستان «ثروتمند» بیشتری ساکن هستند بیشتر نمایان است. تحقیقات روان پژوهی پیرامون شیوه‌های قضاوت و تصمیم‌گیری‌های انسان‌ها مؤید آن است که انسان‌ها وقتی نمی‌دانند چه اتفاقی در حال روی دادن است، واکنش‌های آنان از سر وحشت است و زمانی که واکنش انسان در باره اتفاقات از سر وحشت واکنش باشد عملا بیشتر درگیر احتمالات خواهد شد تا امکان وقوع اتفاق. بطور مشخص احتمال اینکه کسی دچار بیماری شود، یا وقتی که بیماری را گرفت آنقدر حالش بد شود که در بیمارستان بستری شود و اگر شد جانش را از دست دهد، در فکر کسی که با خطری ناشناخته دست به گریبان است، بیشتر بالا و پایین می‌شود. ما به احتمالات منفی بیشتر توجه می‌کنیم تا به درصد امکان وقوع آنها برای ما. مثلا ویروس کرونای جدید کسانی را که بدن ضعیف‌تری دارند و در سنین بالاتر هستند بیشتر بیمار می‌کند. اما کسانی که ترس ذهن آنها را مشغول کرده پیش از اینکه به سن و سال و وضعیت سلامت خود توجه کنند به جنبه‌های منفی و احتمال بیماری و مرگ‌شان فکر می‌کنند. در واقع انسان‌ها همان قدر که جایگاه امروزشان را مدیون شجاعت هستند به حس ترس هم وام دارند، زیرا همین ترس بوده که در تکامل بشر کمک کرده از خطرات جان سالم به در ببرد. پس ترس لزوما بد نیست اما غلبه ترس بر وجود انسان اورا پیشاپیش تسلیم اتفاق نیفتاده خواهد کرد؟! اگر چه  ترس می‌تواند حسی منطقی باشد و باعث شود به ذخیره کردن داروهای مورد نیاز یا مواد غذایی فاسد‌نشدنی برای یک دوره قرنطینه روی آوریم و یا لغو و برگزار نکردن کنسرت یا کاهش سفرهای هوایی هم می‌تواند به پخش نشدن بیماری کمک کند. اما گاهی همین ترس می‌تواند به افراط منجر شود. افراط یعنی انبار کردن بیش از حد مواد غذایی. آنقدر که برای دیگران چیزی باقی نماند. تجربه نشان داده که انسانها بطور عموم در مقابل  حوادث در درجه اول احساسی برخورد میکنند تا تعقلی.  یعنی علیرغم تغییرات شگرف علم و تکنولوژی هنوز هم سیستم احساسی قوی‌تر عمل می‌کند. البته برای گستردگی ترس از این بیماری جدید که  جهان فرا گرفته، به جز ناشناخته بودن این بیماری، دلایل دیگری هم برای وحشت مردم و واکنش‌های احساسی به آن وجود دارد. حضور افراد زیادی که عموما بیکار و استاد فوروارد کردن هر مطلبی حتی بدون اینکه خودشان هم آن مطلب را بخوانند!  باعث شده خطر ناشی از کرونا به کرات بزرگتر از آنی ‌باشد که باید.

تا زمان نگارش این مقاله« ۲۳ مارچ »، تعداد مبتلایان این بیماری ۳۳۹۱۶۳ نفر گزارش شده که وضعیت ۲۱۴۸۹۳ نفر آنان قابل کنترل و وضعیت ۱۰۵۵۳ نفر بحرانی اعلام شده است. علاوه براین تاکنون ۹۹۰۱۴ نفر درمان شده و ۱۴۰۷۳ فوت شده‌اند. نمایه زیر وضعیت مبتلایان، کشته‌شدگان و بیماران در کشورهایی که این ویروس به صورت حاد عمل کرده نشان می‌دهد:

نکته جالب توجه در مورد این اپیدمی که علم پزشکی را هم عاصی نموده، اظهارنظرهای غیر‌مسئولانه در بیشتر کشورهای درگیر این بیماری توسط کلاشان مذهبی جماعت از آمریکا، اسرائیل، هند تا ایران بوده است. از کاشف «‌روغن گل بنفشه» در ایران‌، توصیه خاخام‌های ضد بشر صهیونیست، نوشیدن گوارای ادرار گاو در هندوستان تا آن کشیش نابینای حرامزاده‌ای که اخیراً در واشنگتن مدعی کشف داروی ضد کرونا شد و دادگاه او را به جرم فریب افکار عمومی محکوم کرد. «‌کور اگر طبیب بودی‌، چشم خود باز گشودی؟»‌ کرونا در واقع از یک‌طرف میدان نبرد علم و دانش با ناسازگاری‌های زیستی و از طرف دیگر صحنه رزم آزمایی دانش با خرافات سنتی و مذهبی در دیگر میدان بود.

علم جدید به ما می‌اموزد «همان طور که ما باید مراقب باشیم کسی به سمت صورت ما عطسه یا سرفه نکند تا به بیماری مبتلا نشویم، همان‌قدر هم باید مراقب باشیم کسی ترس‌های اضافه‌اش را به سمت ما عطسه نکند، مضافاً ما نباید ترس‌های‌مان را به دیگران سرایت بدهیم‌، زیرا ترس زیادی و بیهوده باعث می‌شود بدن ما در برابر بیماری‌ها آسیب‌پذیرتر شود. برای اینکه «ما به صورت خودکار هنگام ترس بخش‌هایی از بدن خودرا که به آن احتیاج نداریم را خاموش می‌کنیم. مثل سیستم ایمنی که وقتی می‌خواستیم از دست حیوانات درنده فرار کنیم خیلی به آنها احتیاج نداشتیم» . کاربرد رسانه‌ها بخصوص آن رسانه‌هایی که مزدبگیر هم هستند آن است که در اخبار انتشاری همیشه جنبه‌های جنجالی هر موضوعی را علم کنند و یا جنبه‌های خاصی را پنهان کاری نمایند لذا شهروندان باید بیشتر مراقب باشند اخبار درست را از منابع درست‌تر دریافت نمایند تا کانال‌های تلگرامی و اشخاصی که بدون هویت کارشان تولید خبر‌های این‌چنینی است. مثلا یقینا مردم امریکا نمی‌دانند که رقم مرگ و میر سالانه ناشی از آنفولانزا در امریکا حدود ۳۸هزار نفر و فقط در سال ۲۰۱۹ حدود ۴۷ هزار نفر از این بابت مرده‌اند؟!

سقوط آزاد بازارهای مالی

شروع ویروس کرونا باعث شد روزنامه‌های محافل سرمایه‌داری هار «‌نتولیبرال‌ها‌» مثل وال استریت ژورنال و نیویورک تایمز افت اقتصادی چین را همچون ترامپ به فال نیک و بنفع امریکا بدانند، اینها غافل هستند که فرآیند سرمایه گذاری‌های هوشمندانه چین به‌طریقی است که همه را با خود سوار یک قایق نموده تا در صورتی‌که هرکسی به این قایق آسیب رساند، خود نیز غرق شود؟! نگاهی به‌ رابطه چین و امریکا که در نمایه زیر خلاصه شده این موضوع را اثبات می‌کند.

شیوع جهانی اپیدمی و رسوخ ویروس در لابلای جامعه امریکا و سقوط بازارهای مالی امریکا این اندیشه تخریب را به عقب راند‌، زیرا اقتصاد جهانی و جهانی شدن سرمایه آسیب را از کناره‌‌ی رودخانه به اقیانوس سرمایه «‌بورس امریکا» انتقال داده و بازارهای مالی جهان را بشدت تکان داد به‌طوری که  تأمین ۱۲۰ میلیارد یورو اعتبار برای خرید اوراق بهادار تا پایان سال جاری میلادی، تنها بخشی از تصمیمات تازه بانک مرکزی اروپا برای مقابله با بحران اقتصادی شدید ناشی از گسترش ویروس کرونا است. عدم تغییر بهره راهبردی، تصمیم دیگری است که در نشست روز پنجشنبه ۲۲ اسفند/ ۱۲ مارس شورای بانک اتخاذ شده است.

از طرف دیگر بسیاری از شرکت‌های تولیدی و خدماتی متوسط و کوچک در آلمان و سایر کشورهای اروپائی، به خاطر گسترش ویروس کرونا با بحرانی روبرو شده‌اند که کارشناسان اقتصادی آن را با بحران مالی جهانی سال ۲۰۰۸ میلادی مقایسه می‌کنند؛ بحرانی که برون‌رفت از آن برای برخی کشورهای صنعتی تا ۱۰ سال طول کشید. بانک مرکزی اروپا علاوه بر افزایش ۱۲۰ میلیارد یورو بر اعتبارات خرید اوراق بهادار، اعتبارات تازه‌ای هم در اختیار بانک‌ها قرار می‌دهد تا آن‌ها بتوانند برای مقابله با بحران مالی، به مشتریان خود کمک کنند. قرارست این کمک ها تا ۷۵۰ میلیارد یورو افزایش یابد. اما هیچ کس نمی‌داند این سکته اقتصادی است یا رکود اقتصادی‌؟! دروز دوشنبه نهم مارچ ۲۰۲۰ که تراز بورس در سقوط آزاد بود، آقای ترامپ در توییتر مدعی شد که [«سال گذشته ۳۷ هزار آمریکایی به خاطر آنفلوآنزای معمولی مردند. میانگین سالانه بین ۲۷ هزار و ۷۰ هزار است. چیزی تعطیل نمی‌شود، زندگی و اقتصاد در جریان است. در این لحظه ۵۴۶ مورد ابتلا داریم و ۲۲ مورد هم مرگ. به این فکر کنید»]. نشانه بی اطلاعی رئیس جمهورامریکا از ماهیت بحران کنونی که عمدتاً مسایل را از زاویه کازینو و قمار و شرط بندی می‌بیند باعث شد که روز پنج‌شنبه دوازهم مارچ ، پس از اینکه فدرال‌رزرو و ترامپ نتوانستند نگرانی‌های سرمایه‌گذاران در مورد تأثیرات منفی اقتصادی ویروس کرونا را کاهش دهند، سهام آمریکا به شدت سقوط کردند. پسامد بعدی پس از اینکه ترامپ اعلام ممنوعیت سفر اروپا به امریکا را مطرح و فدرال‌رزرو اعلام کرد روز پنج‌شنبه ۵۰۰ میلیارد دلار به بانک‌ها نقدینگی تزریق می‌کند و روز جمعه هم یک تریلیون دلار قرارداد بازخرید اوراق قرضه ارائه خواهد کرد، شاخص‌های سهام موقتاً از سقوط باز ایستادند اما واقعیت آن بود که این موارد انتظارات سرمایه‌گذاران را برای تقویت اقتصاد آمریکا در برابر ویروس کرونا برآورده نکرد و شاخص‌ها دوباره سقوط خود را از سر گرفتند. در واقع علیرغم «پول پاشی» میانگین صنعتی داوجونز با ۸ درصد سقوط کرد که این بدترین سقوط یک روزه آن از ۱۹۸۷ سقوط بزرگ بازار سهام تا کنون است. شاخص اِس‌اَند‌پی‌۵۰۰(S&P‌۵۰۰) که میانگین قیمت سهام ۵۰۰ شرکت برتر بورس نیویورک و نزدک را نشان می‌دهد، با گذشته حدود ۳۴ دقیقه از شروع معاملات روز دوشنبه وال‌استریت ۲۰۸ واحد معادل ۷ درصد سقوط کرد، رخدادی که برای نخستین بار پس از دسامبر ۲۰۰۸، موجب توقف ۱۵ دقیقه‌ای خرید و فروش‌ها شد. با آغاز به کار دوباره مبادلات سهام از سال ۹:۴۹ سقوط شاخص اِس‌اَند‌پی‌۵۰۰ به ۷.۲ درصد رسید.

یادآور می شود مطابق آیین نامه اداره بازار سهام نیویورک اگر افت شاخص اِس‌اَند‌پی‌۵۰۰ به ۱۳ درصد می‌رسید، سامانه معاملات برای بار دوم به مدت ۱۵ دقیقه متوقف می‌شد ولی اگر این سقوط تا ۲۰ درصد ادامه می‌یافت، داد و ستدهای تا پایان ساعت معاملاتی روز دوشنبه تعطیل می‌شد.این محدودیت معاملاتی پس از رخداد سقوط بورس نیویورک در دوشنبه سیاه سال ۱۹۸۷ طراحی و اجرا شده است. سقوط سهام آمریکا در معاملات پنجشنبه به قدری شدید بود که پس از باز شدن بازارها معاملات به مدت ۱۵ دقیقه متوقف شد. حتی بدترین سقوط یک روزه سهام در بحران مالی بزرگ ۲۰۰۸ به این حجم نبوده است. مدیر ارشد سرمایه در بانک یوبی‌اس، در مصاحبه‌ای گفت ویروس کرونا برای بازار ترسناک است و مردم نمی‌دانند انتظار چه چیزی را باید داشته باشند. انگار سونامی می‌آید. ما می‌دانیم که هر لحظه ممکن است بازار از آن آسیب ببیند، اما هیچ‌کس نمی‌داند نتیجه چه چیزی خواهد شد. شیوع شتابان ویروس کرونا در پنج قاره جهان با به چالش کشیدن رشد اقتصادی جهان، احتمال کاهش فروش و سودآوری بسیاری از شرکت‌های بین‌المللی را افزایش داد، بر همین اساس، بازارهای سهام در اروپا و آسیا طی ۷ روز کاری گذشته سیاه‌ترین دوره کاری خود را از زمان وقوع بحران مالی سال ۲۰۰۸ تاکنون سپری کرده بودند و بازار سهام آمریکا نیز شاهد بدترین شرایط خود طی ۹ سال اخیر بودند. همچنین قیمت جهانی نفت نیز در این مدت به پایین‌ترین رقم در بیش از ۲.۵ سال گذشته رسیده بود. در زمان نگارش این مقاله بانک امریکا «Bank of America » رسما ورود اقتصاد امریکا را به دوره رکود اعلام و برآورد شده که  آسیب کرونا ویروس به اقتصاد جهانی ۱۲ هزار میلیارددلار و به اقتصاد امریکا رقمی حدد ۴ هزار میلیارد دلار می باشد.

در این میان بازار فرصت طلبی علمی نیز داغ شده به‌طوری‌که ارزش شرکت داروسازی مدرنا (Moderna) آمریکا در پی رسانه‌ای شدن ادعای کشف واکسن ویروس کرونا توسط محققان این شرکت، بیش از ۵۵ درصد در بورس نزدک آمریکا رشد کرده است.

در حالی که هر سهم شرکت بیوتکنولوژی مدرنا تا پیش از انتشار این خبر حدود ۱۸.۵ در بازار بورس نزدک نیویورک خرید و فروش می‌شد، در معاملات روز دوشنبه ارزش هر سهم این شرکت به ۲۲ دلار نزدیک شد و در ادامه روند صعودی طی روز سه‌شنبه و ساعات معاملاتی صبح چهارشنبه، به ۲۹ دلار رسید.  شرکت مدرنا صبح روز دوشنبه اعلام کرد واکسنی به نام (mRNA-1273)  را برای پیشگیری از بیماری کووید-۱۹ کشف کرده و این واکسن را برای انجام آزمایش‌های بیشتر و تأیید آن به سازمان ملی آلرژی و بیماری‌های عفونی آمریکا (NIAID) ارسال کرده است. این شرکت آمریکایی ابراز امیدواری کرده است که آزمایش این واکسن بر روی انسان از ماه آوریل (کمتر از یک ماه آینده) آغاز شود و پس از گذشت یک سال به تولید و مصرف انبوه برسد. اما ماهیت کاهش نرخ بهره چه تاثیری بر این روند دارد؟ چرا با وجود آنکه بانک مرکزی آمریکا (فدرال رزرو)، موافق خواسته آقای ترامپ رئیس جمهور در سه هفته اخیر تا کنون دوبار نرخ بهره را کاهش داده اما شاقول بورس امریکا بعنوان شاخص بورس‌های جهان کماکان در حال زنگ زدن است و عده‌ای از اقتصاددانان نسبت به این اقدام عجیب هشدار می‌دهند. چندی پیش جاستین ولفرز، استاد دانشگاه میشیگان، در توئیتی خطاب به دونالد ترامپ گفت «یا وضعیت اقتصادی خوب است، یا نرخ بهره را باید پایین بیاوریم؛ امّا هر دو با هم نمی‌توانند درست باشند».

پس دعوا بر سر چیست؟ اگر وضعیت اقتصادی آمریکا خوب است، پس چرا صحبت از پایین آوردن نرخ بهره بانکی می‌شود؟ مگر شرایط مساعد اقتصادی را نباید فرصتی مغتنم شمرد برای بالا بردن نرخ بهره بانکی؟ در واقع کاهش نرخ بهره بانکِ مرکزی نفع خاصی برای بخش مواد اقتصاد نخواهد داشت زیرا اگر چه مجموعه‌های صنعتی و تولیدی، برای افزایش توان تولیدی خود، نیازمند سرمایه‌های کلان بوده‌اند. به عنوان مثال، مجموعه‌های تولید خودرو برای افزایش حجم تولید، نیازمند ماشین‌آلات سنگین برای مونتاژ هستند. راه‌اندازی خط تولید جدید، تعداد زیادی شغل به وجود می‌آورد و این کارمندان جدید حقوق خود را وارد چرخه اقتصاد می‌کنند و به رشد اقتصادی کمک می‌کنند. کاهش نرخ بهره بانکی از این رو، سبب افزایش سرمایه‌گذاری، افزایش تولید، افزایش اشتغال، و رشد اقتصادی می‌شود. این هذیانی است که تئوری‌پردازان اقتصادی برای توجیه کاهش نرخ بهره به آن متوسل می‌شوند.

بررسی اجمالی بدهی های بانکی نشان می‌دهد که  در کشورهای پیشرفته چیزی نزدیک به ۷۰ درصد کل بدهی بخش خصوصی، مربوط به خانواده‌هایی است که برای خرید مسکن از بانک پول قرض کرده‌اند. ۳۰ یا ۴۰ درصد باقیمانده بین بدهی شرکت‌ها و بدهی اشخاص برای خریدهای کوچکتر پخش می‌شود. واقعیت اقتصاد قرن بیست یکم بسیار متفاوت با آن رویایی است که اقتصاددانان قرن بیستم در سر می‌پروراندند. شرکت‌های بزرگ امروز، به علت گرایش به تکنولوژی دیجیتال و پردازش داده‌ها، به سرمایه‌گذاری‌های کلان نیاز ندارند؛ نکته‌ای که لارنس سامرز، وزیر خزانه‌داری سابق ایالات متحده آمریکا، سال‌هاست آن را به همکارانش یادآوری می‌کند. این شرکت‌ها ارائه‌دهنده خدمات دیجیتال به کاربران خود هستند، و نه کالا. و همانطور که می‌دانیم پیشرفت تکنولوژی باعث سقوط دائمی قیمت تجهیزات الکترونیکی می‌شود؛ این عامل اصلی کاهش نیاز به سرمایه‌گذاری در عصر نوین است. با چنین تصویری کاهش نرخ بهره حتی می‌تواند در شرایط فعلی خطرناک هم باشد زیرا در شرایطی که بزرگترین شرکت‌های آمریکایی میلیاردها دلار سودِ خود را (برای اینکه مشمول مالیات نشود) از کشور خارج می‌کنند، و برخی دیگر برای بالا بردن ارزش سهام شرکت، اقدام به بازخرید سهام خودشان می‌کنند، منطقی است که متخصصان بازار سهام از این شرایط عجیب و بی‌سابقه ابراز نگرانی کنند زیرا کاهش نرخ بهره بانکی می‌تواند باعث رشد حبابی قیمت سهام شرکت‌ها شود. این پدیده‌ای است بسیار خطرناک، که سال‌ها پیش شروع شده و هم اکنون نیزدر حال گسترش است. تأثیر دیگر این اقدام بحث‌برانگیز بانک مرکزی آمریکا در بازار مسکن حس خواهد شد. پایین آمدن سودِ وام باعث افزایش درخواست وام مسکن، و در نتیجه افزایش قیمت مسکن خواهد شد. قیمت مسکن پس از بحران سال ۲۰۰۸ رشد چشمگیری داشته، و اینک در بسیاری از شهرهای بزرگ کشور آمریکا، خرید مسکن برای نسل جوان، تبدیل به رویایی دست نیافتنی شده است. ادامه روند فعلی به افزایش اختلاف طبقاتی بین نسلی دامن می‌زند، که در نهایت باعث افزایش نارضایتی عمومی می‌شود. حال اگر لحظه‌ای تصور کنید، رئیس جمهور امریکا دستی در ساخت و ساز دارد، شاید بتوانید حدس بزنید پافشاری او بر کاهش نرخ بهره بر سر لحاف ملاست‌. و این پایان ماجرا نیست. خطر دیگری که اقتصاد جهانی را تهدید می‌کند وام‌هایی است که کشور آمریکا به کشورهای در حال توسعه ارائه می‌دهد. کاهش نرخ بهره موجب افزایش درخواست وام خواهد شد؛ و البته نرخ بهره بانکی نمی‌تواند برای همیشه پایین بماند. بازگشت آن به حد عادی (حدود پنج درصد) می‌تواند باعث توقف بازپرداخت این وام‌ها و بحران مالی گسترده شود. همه موارد فوق را کنار هم بگذارید و این پرسش نمایان می‌شود: کاهش نرخ بهره بانکی، در شرایط فعلی، بیشتر شبیه داروست یا زهر؟! اگر چه قبل از شیوع کرونا ویروس عده‌ای از اقتصاددانان مشهور امریکا نگران کاهش نرخ رشد و رکود احتمالی در بازارها بودند اما در حال حاضر با توجه به آثار کرونا ویروس رشد اقتصادی ایالات متحده آمریکا در حال کند شدن است؛ و علت این امر، اجرای بد موقع سیاست کاهش مالیات (در سال ۲۰۱۷) و جنگ تجاری با چین است. رشد اشتغال در سال‌های اخیر وضع خوبی داشته، امّا در شرایطی که رشد دستمزد چهل سال است که متوقف شده، سرمایه‌گذاری بخش خصوصی در حال کاهش بوده (که خود گویای بی‌اعتمادی شرکت‌های بزرگ به آینده اقتصادی کشور آمریکاست)، و کسری بودجه دولت و اختلاف طبقاتی، هر دو در حال گسترش هستند، مشکل بتوان  تصور کرد که کاهش یک چهارم درصدی (۲۵/. درصد) نرخ بهره بانکی بتواند نجات‌دهنده این وضعیت باشد. کلید این معما  در دست رئیس‌جمهور و کنگره آمریکاست. تنها راه برون‌رفت از این وضعیت، ایجاد تحولات اساسی در نحوه پخش شدن درآمد ملّی و سرمایه‌گذاری بخش دولتی برای بازسازی زیرساخت‌های ایالات متحده آمریکا مطابق با استانداردهای توسعه پایدار است. برخی نمایندگان مجلس امریکا موافق نقشه راهی هستند که چندی است در رسانه‌ها مورد توجه قرار گرفته است. این نقشه راه -که قرارداد جدید سبز نام گرفته- وعده می‌دهد از طریق سرمایه‌گذاری در انرژی‌های پاک، هم زیرساخت‌های این کشور را سامان دهد، و هم اشتغال ایجاد کند. امّا این پایان راه نیست. در پایان نشست اخیر مدیران ارشد شرکت‌های بزرگ آمریکایی بیانیه‌ای منتشر شد که گویای نگرانی آنها از ثبات اقتصادی و نیز اجتماعی آمریکاست. توزیع ناعادلانه درآمد و ثروت در این کشور به حدی رسیده که جامعه آمریکا اکنون نیازمند اقدام فوری است. نمودار زیر وخامت اوضاع نابرابری در جهان را  به خوبی نشان می‌دهد:

نمایه زیر قیمت هر بشکه نفت و هر اونس طلا را طی سنوات ۲۰۲۰-۱۹۴۶ نمایش می دهد که خود گویای آن ست که از سال ۲۰۱۰ جهان دچار تغییرات شگرفی شده که نیاز به اصلاح آن وجوددارد؟

هفته گذشته  قیمت نفت شاخص برنت در پی مخالفت روسیه با تصمیم اوپک برای کاهش دوباره تولید روزانه ۱.۵ میلیون بشکه نفت به ۳۶ دلار سقوط کرد، یعنی تقریبا نصف ابتدای سال جاری شد. عربستان در پی مقاومت روسیه، اعلام کرد که تولید خود را در ماه فوریه به ۱۲.۳ میلیون بشکه در روز خواهد رساند، یعنی ۲.۶ میلیون بشکه بیشتر از سطح کنونی. روسیه نیز گفته است تولیدش را افزایش خواهد داد. بطوریکه نفت از هر بشکه ۲۰ دلار هم پائین آمد.

 این در حالی است که بر اساس ارزیابی آژانس بین‌المللی انرژی، مصرف جهانی نفت در سه ماهه ابتدایی سال جاری میلادی نسبت به دوره مشابه سال قبل به خاطر شیوع ویروس کرونا حدود ۲.۵ میلیون بشکه کاهش یافته است. بدین ترتیب، اگر عربستان و روسیه واقعا تولید خود را افزایش دهند، جهان با حجم عظیمی از تولید مازاد نفت مواجه خواهد شد و قیمت‌ها دوباره سقوط خواهد کرد. در نگاه اول به نظر می‌رسد این جنگ تنها میان روسیه و عربستان به‌عنوان بزرگترین صادرکننده‌های نفت جهان برای حفظ بازارهای فروش خود و نوعی شاخ و شانه کشیدن برای همدیگر باشد، اما این کار عملا صنعت نفت آمریکا را به شدت تحت تاثیر قرار داده است. اوپک به همراه کشورهای هم‌پیمان بیش از دو سال است که برای کاهش نفت مازاد در جهان، تولید خود را کاهش می‌دهد. اما در این فاصله، تولید نفت دیگر کشورها به سرعت در حال رشد است و این مجموعه با شرایط کنونی باید هر سال از تولید خود بکاهد تا بتواند موازنه عرضه و تقاضای نفت در بازارها را حفظ کند.

برای نمونه آمریکا طی دو سال گذشته با توسعه پروژه‌های نفت شیل، تولید خود را حدود ۴ میلیون بشکه افزایش داده و به ۱۳.۳ میلیون بشکه رسانده است و تا پنج سال آینده حدود چهار میلیون بشکه نیز می‌خواهد به این رقم بیفزاید. بدین ترتیب این کشور عربستان و روسیه را بعنوان بزرگترین تولیدکننده‌های نفت در سال‌های گذشته پشت سر گذاشته و چند ماهی است که به صادرکننده خالص نفت تبدیل شده، یعنی صادرات نفتش از واردات پیشی گرفته و دارد به مهمترین رقیب این کشورها در بازارهای جهانی نفت تبدیل می‌شود.

همه اینها به مدد تلاش اوپک و کشورهای هم‌پیمان به رهبری روسیه برای کاهش تولید نفت و افزایش قیمت آن از سال ۲۰۱۸ تاکنون اتفاق افتاده است.  اما برخلاف عربستان و تا حدودی روسیه، هزینه تولید نفت شیل در آمریکا بسیار بالا (عمدتا ۳۱ تا ۵۴ دلار هزینه برای تولید یک بشکه نفت) است و افت قیمت نفت طی روزهای گذشته زنگ خطر ورشکستگی برای دهها شرکت نفتی آمریکا را به صدا درآورده است. اگر به گذشته نه چندان دور در نیمه سال ۲۰۱۴ بازگردیم مشتاهده خواهیم کرد که  به خاطر اوج‌گیری تولید نفت مازاد، قیمت‌های جهانی نفت شروع به کاهش کرد و در ابتدای سال ۲۰۱۶ به ۳۱ دلار نیز رسید، موضوعی که باعث شد هم سرمایه‌گذاری‌های بین‌المللی برای اکتشاف و تولید نفت کاهش یابد و هم تولید نفت آمریکا به خاطر اینکه بسیاری از پروژه‌های نفت شیل در عمل زیان‌ده شدند، روزانه حدود ۶۰۰ هزار بشکه کاهش پیدا کند.

در حوزه سرمایه‌گذاری بین‌المللی برای اکتشاف و تولید نفت نیز آمارهای آژانس بین‌المللی انرژی نشان می‌دهد که این رقم در سال ۲۰۱۴ حدود ۸۲۹ میلیارد دلار بود، اما در سال ۲۰۱۶ به ۴۵۲ میلیارد دلار سقوط کرد. کاهش سرمایه‌گذاری یعنی کاهش تولید نفت در سال‌های آتی. بدیهی است این وضعیت در نگاه اول به سود اوپک و روسیه به نظر می‌رسد، چون همان قیمت ۳۱ دلار هم برای آنها حاشیه سود داشت، اما مشکل اینجا است که این کشورها به شدت به درآمدهای نفتی متکی هستند و با این قیمت‌ها، با کسری بودجه مواجه می‌شدند. برای نمونه بر اساس ارزیابی صندوق بین‌المللی پول، عربستان در سال ۲۰۱۶ برای جلوگیری از کسری بودجه نیاز داشت قیمت نفت ۹۶ دلار باشد لذا، اوپک و کشورهای هم‌پیمان به رهبری روسیه وارد گفتگو شدند تا تولید خود را کاهش دهند و قیمتهای نفت بالا برود.  به همین علت در  سال ۲۰۱۸ این مجموعه تولید خود را ۱.۲ میلیون بشکه در روز کاهش داد و قیمت نفت به نزدیک ۶۵ دلار رسید و به تبع آن دوباره تولید نفت آمریکا اوج گرفت. پارسال به خاطر اوج‌گیری تولید نفت آمریکا، متوسط قیمت نفت برنت به ۵۷ دلار کاهش یافت و باعث شد اوپک و کشورهای هم‌پیمان به رهبری روسیه تصمیم بگیرند برای سال ۲۰۲۰ تولید نفت خود را دوباره ۹۰۰ هزار بشکه کاهش دهند.

ویروس کرونا همچنان که همه اوضاع جهان را در هم ریخت ، معاملات نفتی را نیز به دلیل کاهش موثر تقاضای جهانی نفت تحت تاثیر قرار داد. اما نکته حائز اهمیت آن بود که  برای سال جاری، عربستان نیاز به نفت ۸۳ دلاری و روسیه نیاز به نفت ۴۲ دلاری دارد تا با کسری بودجه مواجه نشود. لذا اوپک تصمیم گرفت دوباره این مجموعه تولید خود را ۱.۵ میلیون بشکه کاهش دهد، اما روسیه زیر بار نرفت و قیمت‌های جهانی نفت به ۳۶ دلار سقوط کرد. در همین رابطه عربستان که خود را با کسری بودجه مواجه می‌بیند، این بار تصمیم گرفت تولید نفتش را افزایش دهد تا هم روسیه را تحت فشار بگذارد و هم بخشی از تولید نفت شیل آمریکا را از رده خارج کند.

اما موضوع مهم این است که عربستان و روسیه شاید تنها چند ماه بتوانند وضعیت کنونی را ادامه دهند و اگر قیمت نفت افزایش نیابد، هر دو کشور با کسری هنگفت بودجه مواجه می‌شوند زیرا پول ملی روسیه، روبل، طی یک هفته گذشته بیش از ۱۰ درصد از ارزش خود را از دست داده، شاخص بورس این کشور ۱۷ درصد افت کرده و ارزش سهام شرکت‌های نفتی روسیه به شدت سقوط کرده است. در مورد عربستان نیز وضعیت مشابهی حاکم است.

نگاهی به وضعیت نفت در امریکا نیز موید آن است که در سال ۲۰۱۸ کل سرمایه‌گذاری‌های اکتشاف و تولید نفت و گاز جهان به ۴۷۷ میلیارد دلار رسیده بود  که سهم آمریکا از این رقم ۱۱۶ میلیارد دلار بود که رقم چشم گیری تلقی می‌شد. اما افت قیمت نفت در سال ۲۰۱۹ نسبت به ۲۰۱۸ باعث شد ایالات متحده شمار سکوهای حفاری فعال را از ۸۸۸ دستگاه در اواخر ۲۰۱۸ به ۶۸۵ دستگاه در اواخر سال گذشته میلادی کاهش دهد و سرمایه‌گذاری‌های جدید را نیز مقداری کاهش داد. میزان سرمایه‌گذاری‌‌‌‌‌‌‌ها در بخش نفت و گاز آمریکا در سال جاری نیز انتظار می‌رفت دوباره ۴ میلیارد دلار کاهش یابد، اما قیمت‌‌های کنونی نفت اگر ادامه یابد، شرکت‌‌های آمریکایی سرمایه‌گذاری‌‌ها را به شدت کاهش خواهند داد و تولید نفت آمریکا نیز به تبع آن افت خواهد کرد. اما نکته اینجاست که برخلاف روسیه و عربستان که سهم نفت از درآمدهای بودجه آنها به ترتیب ۴۰ درصد و ۸۷ درصد است، نگرانی مستقیم آمریکا تنها محدود به زیان شرکت‌های نفتی‌اش است، آن هم نه همه شرکت‌ها. البته سقوط قیمت نفت تبعات غیرمستقیمی بر اقتصاد آمریکا نیز دارد که نیاز به تحلیلی جداگانه دارد، اما اقتصاد ایالات متحده مانند عربستان و روسیه متکی به نفت نیست.

نتیجه آنچه گفته شد این است که عربستان و روسیه احتمالاً دیگر مایل نیستند مانند گذشته به بهای از دست دادن سهم خود از بازار، قیمت‌های جهانی نفت را بالا نگه دارند و آمریکا از این فرصت برای افزایش تولید خود و ورود به بازارهای جهانی نفت بهره ببرد. از انجا که آمریکا در نظر دارد تا پنج سال آینده تولید روزانه نفت خود را به ۱۷ میلیون بشکه برساند. لذا اوپک و کشورهای هم‌پیمان باید هر سال تولید خود را کاهش دهند تا جهان با نفت مازاد مواجه نشود و قیمت‌‌ها بالا بماند. از طرفی، تنها آمریکا نیست که عرصه را برای اوپک تنگ می‌کند، کانادا و برخی کشورهای آفریقایی نیز برای افزایش تولید نفت تلاش می‌کنند.

اما نکته مهم این است که هم اقتصاد اعضای اوپک و هم روسیه به حدی وابسته به نفت هست که قابلیت تحمل دراز مدت ادامه افت قیمت نفت را ندارند و شاید به همین خاطر روز سه‌شنبه الکساندر نواک اعلام کرد که مسکو آماده مذاکره دوباره با اوپک است. شاید روسیه در نظر دارد سهمش از کاهش تولید دوباره نفت پایین باشد و عربستان به تنهایی بخش اعظم افت تولید این مجموعه را بر عهده بگیرد.

نتیجه گیری :

پدیده «کرونا ویروس» نشان داد که بشر علیرغم فتح کرات آسمانی و دسترسی به ماهواره و تکنولوژی‌های پیچیده کماکان در مقابله باعصیان طبیعت و مسائل زیست محیطی هنوز آسیب پذیر بوده مضافا برآنکه بسیاری عوارض طبیعی محصول خود کاشته شرکت‌های بزرگ بین‌المللی در عدم رعایت مسائل زیست محیطی و از بین بردن محیط زیست هستند والا کیست که نداند «‌خفاش و کوسه و پشه و میمون و…» بیش از هزاران سال با بشریت همزاد و در یک پیوستگی محیطی بوده که تا زمانی که این بشر دوپا متعرض آنان نشده‌، انها نیز کاری به انقراض نسل بشریت نداشته بلکه اعمال و عملکرد این بشر دوپا بوده که باعث انقراض نسل‌های متفاوتی از حیوانات، گیاهان‌، کوه، جنگل و دریا شده است.

تاثیر شیوع  اپیدمی «کرونا ویروس» در اقتصاد به‌هم تنیده جهانی «‌گلوبایزیشن» از طرفی، دروغگویی سیاسی – اجتماعی بسیاری حکومت‌ها و برباددادن فتنه خرافات مذهبی و غیر مذهبی و تعطیلی دکان «دین‌داران کاسب مسلک ملون و مذبذب‌» را نشان داد که با روغن بنفشه به جدال علم برآمدند و برآیند «اپیدمی کرونا – ویروس» بدون شک «پیروزی علم بر ثروت» و «شعله‌ور شدن شراره الکل بر باورهای فرو خفته تاریک مسلکان سیاه اندیش» بود.

تاثیر دیگر این  اپیدمی که در برخی کشورها وضعیت جنگی را باعث شد، تکانه ویران‌گری را بر بخش غیر مولد اقتصاد یعنی سهم‌بازی و بازارهای کاذب کاغذی« مشتقات مالی» که به نام سلاح‌های کشتار جمعی مالی «Financial Weapons of Mass Destruction» مشهورند، وارد کرد و زنگ‌های رکود و سکوت و سکته را برای اقتصادهای متکی بر بخش‌های غیر مولد به صدا درآورد که  بار دیگر ضرورت اصلاح نظام‌های متکی بر راهزنان مالی را نشان داد و مردم به عینه مشاهده کردند که اگر کارخانه‌ای‌ وجود نداشته باشد و تولیدی صورت نگیرد ده‌ها شرکت آمازونی قادر نخواهند بود دو لیتر الکل و مایعات ضد عفونی‌کننده تحویل دهند؟!

آمارهای مستند حکایت از نابرابری عظیم اجتماعی- اقتصادی در جهان و به‌ویژه جهان پیشرفته دارد به‌طوری‌که حجم بدهی‌های شهروندان جهان به چنان سقفی رسیده که در امریکای شمالی با کاهش حقوق یا عدم پرداخت «‌pay cheque‌» ۲۰۰ دلار در ماه بسیاری خانوارها پاشیده خواهدشد اما در مقابلِ ثروتِ فقط ۱۲۴۸ ثروتمند جهان، بیش ازدثروت ۴.۶ میلیارد نفر از ساکنان جهان شده است‌؟!  خوشبختانه یا شوربختانه کرونا ویروس فقیر و ثروتمند را در آلودگی به خود فرقی نمی‌گذارد و گستره اپیدمی « کرونا ‌ویروس نوعی همبستگی جهانی را بوجودآورده تا مردم جهان به عینه مشاهده کنند چگونه نارهبران و ثروتمندان براحتی عطسه خودرا تست می‌کنند، اماهزاران نفرآلوده به این مرض قادر به تامین هزینه تست آن نیستند و چگونه رهبرانی که دم از بشریت می‌زنند تلاش دارند امتیاز کشف داروی این اپیدمی را انحصاری نمایند زیرا برای این اوباشان تنها چیزی که مهم نیست بشریت‌، محیط زیست و حقوق برابر انسان‌ها ست. بنابراین ‌فعالان سیاسی- اجتماعی باید تلاش نمایند در پرتو آگهی به مردم در پیشگیری این اپیدمی سطح خواسته ها و مبارزات مردم را بالا برده و بر علیه نابرابری جهانی و جهانی‌سازی یکپارچه که باعث تخریب محیط زیست و پیدایش امراض عمومی شده‌اند، دست به مبارزات گسترده جهانی زنند، زیرا با فرض مهار «‌کرونا ویروس‌» مجددا چند صباحی دیگر امراض منبعث از زیست محیطی دوباره شیوع خواهد یافت و برای ریشه‌کن کردن این اپیدمی‌های جهانی نیاز به یک همبستگی جهانی بر علیه جهان‌خوارانی که فقط به‌فکر سود و انباشت ثروت هستند، یک ضرورت حال و آینده است. بدون شک حوزه این اپیدمی ویروسی بسیار گسترده‌تر از بحران سال ۲۰۰۸ و اپیدمی طاعون در قرون وسطی بوده و دولت‌های غیر‌مسئول و سرمایه‌داری جهانی به‌سادگی قادر به عبور از آن بدون دادن هزینه نخواهند بود. همان طوری که  اپیدمی طاعون در قرون وسطی در اروپا با درهم شکستن سیطره کلیسا موجد رنسانس و تغییر در جامعه کاروتولید با ایجاد ساختار سیاسی – اقتصادی و اجتماعی و به‌وجودآوردن بنیاد ایدئولوژیکی شد‌، در جهان پساکرونائی شاهد تحولات شگرفی در بازارها و تعریف جدیدی از علم و دانش که مدت‌هاست مقهور ثروت شده بود خواهیم شد. حاکمان و صاحبان قدرتی که ثروت لایزال کشورها را غارت و سرمایه‌ی مردم را به‌جای مصرف در نظام سلامت، مصروف تشکیل بنیادهای عریض و طویل خیریه‌ای فرار از مالیات کرده‌اند در پساکرونا دیگر بسادگی قادر به فریب افکار عمومی نخواهند بود، زیرا آتشی که کرونا برافروخته، دامان آنان را نیز فرا خواهدگرفت. درسی که کرونا به جامعه و افکار عمومی داد بیش از هزاران جلد کتاب روشنگری تاثیر گذاشت که امید برآن است که این درس‌ها بشریت و به‌ویژه جامعه کارو تولید را از تاریک خانه‌ها و سیاه‌چال‌های فکری به مناسبات نوین انسانیت عقلانی نزدیک‌تر سازد.

منابع:

کرونا چیست و چقدرخطرناک است – بی بی سی فارسی ۱۲ مارس ۲۰۲۰

ترس از کرونا با روان ما چه کار می‌کند، سام فرزانه – بی بی سی فارسی

(*)- این آمار تا تاریخ ۱۳ مارچ را شامل می‌شود.

لطفاً به اشتراک بگذارید
Advertisement

۱ Comment

  1. مهین میلانی

    ممنون آقای دوانی. لب کلام را گفتید . من نیز بسیار امیدوارم. کورونا انتقامی بود که زمین از زمینیان بی شرم سودمحور گرفت. کورونا فرشته ای نامرئی است که نشان داد من اگر بخواهم نفس بکشم می بایست همه در آسایش، رفاه اقتصادی، آرامش و امنیت زندگی کنند. و این رخ نخواهد داد مگر درگرو مهر به طبیعت،انسان و حیوانات. مانا باشید. مهین میلانی.

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

تازه‌ترین نسخه‌ی دیجیتال هم‌یان

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

Verified by MonsterInsights