کرَهها را روغن نکنید
کرَهها را روغن نکنید – بخش ۲
کاشکی تنها غارت در کار بود. آن همه تخریب دیگر برای چه؟ به آثار معماری چند صدساله و چندهزار ساله که عمدا تخریب شده است. مسلمانان بیش از هزارسال در پای مجسمههای بودائی بامیان زندگی کردند و همواره با نگاه تحسین این آثار هنری را ستودهاند اما این تنها مسلمانان محصول مدرسه حقانی پاکستان بودند که اسلام نابشان با دلار سبز پرورده شده بود که میتوانست آن پدیده بینظیر را به توپ ببندد.
نه که بنلادن زیارانت نبود؟
نه که یارِ از خاکسارانت نبود؟
من کجا ملا عمر افراشتم؟
واقعاً من تخم آنرا کاشتم؟
هم وهابی را و هم القاعده
هر دو را تو کردهای چون مائده
خار راه صهیونیست پلید
از وجود تو به پای من خلید
کاشکی اشغالگران آمریکائی تنها شمشهای طلای زیرزمین بانک «رافدین» بغداد و عتیقههای دوران بابلی و آشوری موزههای بغداد و آثار هفت هزار ساله «بودایی» کابل را برای سوغات به آمریکا میبردند. آخر برای چه نابودشان کردند؟ در نابود کردنشان چه رازی نهفته بود؟ شما که با لیست آثار عتیقه و تیم مجرب و خبرهتان از «پیشاور» پاکستان به موزه کابل و از «امان» اردن به موزه بغداد یورش میآورید و گزیدههای زرین آن را دستچین میکنید، لااقل سفالینههایشان را برای صاحب خانه که حالا خودتان صاحب خانه هستید، باقی بگذارید. در این شکستنها و نابود کردنها چه رازی پنهان است؟
آری همان رازی نهفته است که در لیست دانشمندان عراقی وجود دارد که یکییکی باید شناسائی و پیگیری و کشته شوند. این روند شامل دانشمندان ایرانی نیز هست آن چنان که چندین مورد آن را به چشم دیدیم و متأسفانه در آینده نیز خواهیم دید.
مگر ما موزههامان رفته از یاد
که غارت میبری موزه به بغداد
بیا ما موزههامان پر جهاز است
بیا درهای ایران برتو باز است.
که ما گفت ترا از بر روانیم
به پایت فرش قرمز گسترانیم
تو با این نیت والا و عالی
قدم بر دیده ما نه، نه قالی
چه کم دارد مگر این بچه تهران؟
که نبود بهر سگها باب دندان؟
چرا الطاف تو بر ما نباشد؟
چرا سرباز تو بر ما نشاشد؟ (۱)
چرا این بار موشک از تو گیج است؟
هواپیمای ما روی خلیج است
نشان افتخاری هم عطا شد
رونالد ریگان و هیتلر جابجا شد (۲)
تمام دوستان تو دموکرات
سی ان ان گفته است آن را به کرات
یکی الهام فرزند علی اف
نمک پرودهای از آندروپُف
دگر اسلام فرزند کریم اف
خدا داند که سربالاست این تُف
همه قی کردههای کا گ ب
شده امروز خوراک سی آی اِ
کشور تحت اشغال باید فاقد ثروت، مغز، پیشینه تاریخی و تمام زیرساختهای مدنیت باشد. ما باید در قرن بیست و یکم با چراغ به دنبال هلاکوخان مغول بگردیم که لااقل دانشمندان را نمیکشت بلکه آنها را ریسه میکرد و به مغولستان میفرستاد. در فردای سازندگی که البته چنین دورنمائی وجود ندارد، دانشمندان این کشورها فراخمینی پیش نیستند. گفتیم در این تونل طولانی و تاریکی که برای خاورمیانه ساختهاند، حتی در انتهای آن هم کورسوئی به قدر نیم سوخته هیمهای به چشم نمیخورد.
همانطوری که نیازی بر بقای دانشمندان نیست، لزومی هم بر وجود این سفالینهها وجود ندارد که تا فردا به رخ کشیده شود؛ وقتی که ما اینها را داشتیم شما بر روی درخت زندگی میکردید. از اینرو است که بسیاری از شهرهای باستانی لیبی، سوریه، عراق، افغانستان و . . . بدون هیچ علتی تعمداً نابود میشود.
از سی و چند بنای تحت حفاظت یونسکو در بغداد، تنها وزارت نفت بود که سالم باقی ماند و از آن به قدر یک کف دست سند و مدرک ناپدید نشد. کشوری که در آن سنگ بر روی سنگ بند نیست صنعت نفت آن مانند دقیقترین ساعتهای جهان کار میکند. استراتژی غارت، تاکتیکش به جای فراهم کردن بستر آرام برای گردش سرمایه، بر ویرانی و کشتار قرار گرفته است «کُشتنیان را سیاستی دگر آمد». منوچهری دامغانی
در این راستا، آقای کیسینجر تدبیر کردهاند که اشغال بدون ویرانی بیفایده است. او خوب دریافته است که ویرانگری دارای دستاورد مضاعف است.
اول این که میتواند هرچه بیشتر اختلاف سطح کشورهای سلطه جو و تحت سلطه را نگاهدارد.
دوم این که وجود دشمن زبون را مفیدتر از متحد نیرومند تشخیص دادهاند. وگرنه باید از پیشنهاد ۲۰۰۳ آقای خاتمی به خوبی استقبال میشد. اما «نیوکانها» ترجیح دادند که با ادامه تحریم، ایران را به زبونی و در نهایت نابودی بکشانند. هرچند اتخاذ چنین تصمیمی به دلایلی که گفته شد (فسادی که در دولتمردان سلطهجوی امروز وجود دارد) مایه زیان کشورشان باشد. در این میان حُسن سومی هم در کار است:
کشور ضعیف و زبون میتوانند زانو بزند. کشوری مثل ویتنام که بیشترین آسیب را از آمریکا دیده است، پس از چند دهه به علت استیصال ناگزیر میشود که با آمریکا مانور مشترک نظامی بدهد در حالی که میدانیم این مانور نظامی مستقیما علیه چین است. کشوری که بزرگترین یاری رسان ویتنام در جنگ با آمریکا بوده است. آن چنان که آمریکا جنگ ویتنام را با صحنهسازی آغاز کرد یک ناو جنگی آمریکا در خلیج توتکن با اژدرافکن ویتنام شمالی غرق شد و هیچ کس هم کشته نشد. در حالی که ویتنام شمالی اساساً فاقد اژدرافکن بود.
آقای «اوباما» چندی پیش گفتند: در قرن بیستویکم تحمل به کارگیری سلاح شیمیایی غیرممکن است. چهار سال پیش هم آقای «مک کین» که در مورد ایران شعارشان بمب، بمب، بمب است گفتند: ندا آقاسلطان با چشمان باز جان داد، وای بر ما که با چشمان بسته زندگی میکنیم. صرفنظر از بکارگیری سلاح شیمیایی به وسیله اسرائیل در همه جنگها منجمله در جنگ غزه و لبنان، تمام بمبهای شیمیایی به کار رفته در عراق هم مربوط به قرن بیست و یکم است. بمبهای به کار رفته در ژاپن، میزان سرطان خون را در هیروشیما ۱۳ برابر کرد. اما سلاح شیمیایی در فلوجه این رقم را به ۳۵ برابر افزایش داد.
نمیکردی اگر بمب خود آزاد
هیروشیما نمیگردید آباد
خاکِ آلوده به فسفر سفید و اورانیوم ضعیف شده در عراق در اثر وزش باد تا مناطق مرکزی ایران هم پیش میرود و ایران آینده شاهد میلیونها سرطانی خواهد بود. تلاش هموطنان میهنپرست!؟ ما که بیش از هرچیز نگران نشستن گرد بر دامن آمریکا هستند، به طرز مُضحکی با اصرار خطر هجوم ریزگردههای عراق را انکار میکنند و بیشتر نگران آبگیری سد سیوند هستند که میتواند موجب افزایش رطوبت ناحیه و نهایتاً سبب آسیب رسیدن به سنگهای آرامگاه کوروش بشود. در حالی که از هر پنج کودک متولد در فلوجه ۳/۲ آنها ناقصالخلقه هستند. فاقد دستوپا، کور یا با یک چشم روی پیشانی! آقای مک کین هم هرگز نمیگویند که در نقش خلبان بمبافکنهای ب ۵۲ چه تعداد از دخترانی نظیر ندا آقاسلطان را در ویتنام با بمب ناپالم ذغال کردهاند.
هیتلر از کار بُردش شرم داشت
بمبهای فسفری را واگذاشت
بمبهای فسفری کافی نبود؟
لاجرم باید به آن نوترون فزود؟
چه کسانی «جز مک کین»ها بودند که در ویتنام بیش از سه میلیون کشته و سرزمینی مسموم از بمب شیمیایی با میلیونها مفلوج و مفلوک و مجروح برجای گذاشتند؟ بمبهای نارنجی آقای مک کین هنوز هم از کودکان ویتنامی قربانی میگیرد.
اخیراً نرمخوئی آمریکا در مورد سوریه موجب حیرت عمومی شده است. اگر موضع اخیرش جدی گرفته شود، معنی آن این است که آمریکا از ادامه تمام پروژههایش و خواب آشفتهای که برای خاورمیانه دیده است صرفنظر کرده است. با این وصف دیگر برنامههایش در مورد چین و روسیه نباید تعقیب شود. در حالی که باور این پندار بسیار سادهاندیشانه است.
این باور وقتی مورد تردید قرار میگیرد که آقای «اوباما» حتی یکبار هم از برداشتن گزینه حمله نظامی به ایران از روی میز حرف نمیزند. برعکس مانند آقای ناتان یاهو، همواره بر آن پای میفشرد. الحان عامرانه نتانیاهو، اوباما، جان کری و . . . نسبت به ایران شبیه لحن نایبالسلطنهها در منطقه استعمار زده است. در تمام جملات آنها همواره چند واژه «باید» به کار رفته است. ایران باید، ایران باید، ایران . . . .
پاورقی:
۱ـ ما شاهد آن بودیم که سربازان آمریکائی سگهای خود را به جان اسیران عراقی میانداختند و بر آنها و حتی اجساد کشتهشان میشاشیدند.
۲ـ رئیس جمهور آمریکا به فرمانده ناوی که هواپیمای مسافربری ایران را سرنگون کرد و باعث مرگ صدها زن و کودک و مسافر بیگناه ایرانی شد نشان اعطاء کرد. کاشکی هموطنان لسآنجلسنشین و رسانههای برون مرزها همانطور که هر روز از ستم رفته بر گروگانهای آمریکائی که هیچ کدامشان هم آسیب جسمی ندیدند، اشک میریزند، لااقل یکبار هم ولو برای یک لحظه در سالگرد این جنایت یادی از آن کودکان بیگناه بنمایند این دو واقعه هم از نظر کیفیت و هم کمیت قابل مقایسه نیستند.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید