گزارشی از کنفرانس یک روزه چالشهای دموکراسی درون-زا در ونکوور
روز جمعه اول ماه مارس ۲۰۱۳، کنفرانسی یک روزهای با نام چالشهای درون-زا در دانشگاه UBC ونکوور-کانادا برگزار شد. این کنفرانس با هدف بازخوانی جنبش سبز و بهار عربی از ساعت ۸:۴۵ صبح آغاز و تا ساعت ۵:۴۵ عصر ادامه یافت.
در این کنفرانس تعدادی از اساتید ایرانی دانشگاههای آمریکا و کانادا و دانشجویان دکترای علوم انسانی در آستانه فارغالتحصیلی، صاحبنظران شناخته شده در مورد خاورمیانه گردهم آمدهبودند تا به بازبینی مسائل و دورنمای آینده دموکراتیزه کردن از درون بپردازند. این کنفرانس که با استقبال خوب عمومی و دانشجویی برخوردار شدهبود به مباحثی چون بحران در سوریه، اثرات مداخله خارجی در این جنبشها، چالش گذار دموکراتیک در مصر، ایران، بحرین و دیگر مباحث خاورمیانه پرداخت.
حمید دباشی استاد مطالعات ایران و ادبیات تطبیقی در دانشگاه کلمبیا آمریکا، و آصف بیات استاد مطالعات جهانی و فراملیتی در دانشگاه ایلینویز آمریکا سخنرانان اصلی و مهمان این کنفرانس بودند که در دو پانل صبح و بعدازظهر به زبان انگلیسی به ایراد سخنرانی پرداختند.
دکتر حمید باشی، سخنران اصلی پانل صبح سخنرانی خود را همراه با پخش اسلایدهایی از پوسترهای پیش و زمان انقلاب ۱۳۵۷ ، به «حکایتهای نانوشته و انقلابهای ناتمام خاور میانه» اختصاص داد.
ترجمهی آزاد سخنرانی دکتر دباشی توسط همکار ما محسن صفاری را در اینجا میخواند. سعی خواهیم کرد تا در شمارههای آینده ترجمه دیگر سخنرانان شرکت کننده در این کنفرانس را به نوبت منتشر کنیم.
دکتر آصف بیات، سخنران اصلی پانل بعدازظهر بود که پیرامون «ظهور دمکراسیهای پسا اسلامگرا» صحبت کرد و تمرکز سخنانش را بر تصحیح از درک رسانهها و مدیا مبنی بر عواقب دنیای عرب و ظهور اسلامگراها، گذاشت.
در پانل صبح پروفسور مجتبی مهدوی استاد علوم سیاسی در دانشگاه آلبرتا – کانادا، به موضوع چالش دموکراتیزه شدن در ایران پرداخت و پروفسور پیمان وهابزاده استاد جامعه شناسی در دانشگاه ویکتوریا – کانادا، موضوع سخنرانیاش را به تحلیل زبانی و گفتمانی شباهتهای جنبش خاورمیانه و خیابانی اختصاص داد و نوید پورمختار دانشجوی دکتری علوم سیاسی نیز پیرامون مرگ یا زندهبودن جنبش سبز در ایران سخن گفت.
همچنین در پانل صبح، آقای هانی فاریس پیرامون تاثیر دخالتهای خارجی در خیزشهای اجتماعی عرب سخن گفت و پروفسور مایکل بایرس درباره بهار عربی سخنرانی کرد.
در پانل بعدازظهر سیاوش صفاری، دانشجوی دکتری علوم سیاسی از دانشگاه آلبرتا – کانادا، به موضوع رابطهی دین با مفاهیمی مثل سکولاریسم، دموکراسی، حقوق بشر و برابری جنسیتی پرداخت. روزبه صفشکن دیگر دانشجوی رشتهی دکتری علوم سیاسی از دانشگاه آلبرتا – کانادا، تمرکز صحبتهایش را بر روی نقش مدیا در شکل دهی جنبشهای اجتماعی گذاشت.
همچنین در پانل بعدازظهر آقای فرید لاروسی پیرامون انقلاب در عصر هویت، خانم نرمین آلام پیرامون تصویر زن در رسانههای جمعی مصر در جریان خیزش ۲۵ ژانویه و پروفسور پائول رو درباره دموکراسی و توهم سخن گفتند.
در فرصتی که بین دو پانل ایجاد شدهبود یک پرسش از سخنرانان اصلی و سخنرانان پانلهای صبح و بعدازظهر، مطرح کردیم و از آنها پرسیدم تا فشردهای از موضوع سخنرانیشان را با ما در میان بگذرانند. در پی، این پاسخها را از نظر گرامیتان میگذرانیم.
پروفسور حمید دباشی:
– خلاصهاش این است که من یک آرشیوی از پوسترهای انقلابی دهه چهل و پنجاه خورشیدی بدستم آمدهبود. همانطور که میدانید، من کتابی روی این پوسترها نوشتم در حدود ۲۵-۲۰ سال پیش. بعداً به تدریج جمهوری اسلامی آمد این پوسترهای انقلابی را جوری بازسازی کرد که سهم ناسیونالیستها، سهم سوسیالیستها و سهم آن کسانی که خودشان میگویند ـ دگراندیشان – منظور نشدهبود و اصلا حضور ندارند. اینها همه چیز برداشتند و اسلامی کردند. در حالی که این کتاب را من ۲۵ سال پیش نوشتم، ماها هیچ تعصبی روی هیچ ایدئولوژی به خصوصی نداشتیم. انقلاب عظیمی در کشورمان اتفاق افتاده بود، دنبال این بودیم که جنبههای عمومیاش را، تصویریاش را، مستندسازی کنیم.
ولی این کلکسیونی که تازه به دستم رسیده، مجموع ۱۴۶ پوستر است که اغلبشان هم بچههای کنفدراسیون در آن سالها درست کردند که دانشجویان آمریکا و اروپا و اندونزی و کشورهای عربی بودند. این صحبتها در واقع یک بحثی از این است که در شرایط فعلی تاریخی ما بعد از جنبش سبز، بعد از بهار عرب، این پوسترها که یک موقع جنبههای خیلی ایدئولوژیک و روشنی داشته، الان اهمیت در واقع تمثیلی پیدا کردهاست. من به دنبال بحث درباره اهمیت تمثیلی آن هستم در این شرایط تاریخی فعلیای که ما در آن هستیم. کسی که کلکسیون این پوسترها را به عهده دارد، با من تماس گرفت و در واقع صحبتهای امروز من در این کنفرانس بخش آخر آن کتاب است.
پروفسور آصف بیات:
ـ امروز راجع به این موضوع صحبت کردم که در حال حاضر در رسانهها و مدیا به نظر میرسد که یک بدبینی نسبت به عواقب انتخابات دنیای عرب به وجود آمدهاست. که به حساب اسلامگرایان دارند قدرت را به دست میگیرند و در واقع در مسیرشان موانعی به وجود میآید بر علیه آن مقاصدی که مردم داشتند و آمده بودند به خیابان. من میخواهم یک مقدار آن درک را تصحیح کنم و بگویم که آن چه که دارد اتفاق میافتد، ضرورتاً به این صورت نیست و در واقع صحنه باز است برای رقابت و مبارزات نیروهای مختلف در جامعه. من تلاش کردم این موضوع را باز کنم.
پروفسور مجتبی مهدوی:
سئوال محوری من در این سخنرانیام این بود که آیا برای جنبش سبز، چشماندازی وجود دارد یا نه؟ گفتم که ما باید هم به موانع ساختاریای که پیش پای جنبش وجود دارد نگاه بکنیم و هم در عین حال نگاه کنیم به فاعلیت و عاملیت سیاسی که تا چه حد میتوانیم از ارادهمان استفاده بکنیم تا به این کار تحقق ببخشیم. بعد یک مدلی ارایه کردم و گفتم یک دیالکتیک و رابطه متقابلی هست بین ساختارها از یک طرف و آن اراده انسانی. بعد ساختارها را به سه قسمت تقسیم کردم و گفتم؛ ساختار دولت، ساختار اجتماعی ـ اقتصادی در شکل توسعه ناموزون در جامعه ایران که دارد خود را نشان میدهد و ساختار روابط بینالمللی.
اینها ساختارهایی هستند که در خیلی از مواقع دارند مانع میشوند برای این که جنبش پیروز شود. از طرف دیگر آمدم و گفتم وقتی راجع به عاملیت انسانها و اراده ماها صحبت میکنیم، آن را هم میتوانیم به سه قسمت تقسیم کنیم؛ یکی رهبری است، یکی سازماندهی است و آخری هم آن گفتمانی است که ما داریم استفاده میکنیم، تا چه حد جامع است و میتواند به دیگران استیناف کند. آنهم، مشکلات هر یک را نشان دادم ولی در نهایت گفتم که به نظر میرسد مشکلات فعلی ما یکی دولت نفتی است، یکی ساختار روابط بینالملل است که اساسا مسئله عمدهاش شده انرژی هستهای و کاری به کار حقوق بشر و دموکراسی ندارد و یکی هم توسعه ناموزون است که در جامعه ما وجود دارد. بخشی از آن به خاطر دولت نفتی است که وجود دارد و طبقات را متأسفانه وابسته کرده به دولت و از طرف دیگر عدم رهبری قوی است. سازماندهی قوی وجود ندارد و مباحثی که بتواند خیلی شامل همه باشد، جذاب باشد، در این جا ما مشکل داریم.
از طرف دیگر گفتم چشمانداز مثبت است. به خاطر این که ما تجربه یک تغییر نمونه در گفتمان را به طرف پسا اسلامگرایی، عدم خشونت و پلورالسیم داریم. جامعه مدنی داریم که درست است سازماندهی شده نیست ولی بسیار پویاست. تغییرات دموکراتیکی داریم که این تغییرات ساختاری و دموکراتیک وجود دارد. تقاضاها وجود دارد ولی الان عقبنشینی شده. بنابراین چارهای نیست جز پیروزی، در این رابطه من گفتم که چشمانداز مثبتی وجود دارد.
پروفسور پیمان وهابزاده:
من امروز در ارایه صحبتهایمان سعی کردم یک تحلیل به اصطلاح زبانی و گفتمانی از شباهتهای جنبش سبز و جنبش بهار عرب ارایه دهم، به ویژه جنبشهای خیابانی در بهار عرب، جنبه خیابانی جنبش بهار عرب و در نهایت جنبش اشغال که در آمریکا از سپتامبر ۲۰۱۱ آغاز شد. من تلاش کردم تا اینها را به صورت تحلیل زبانی نشان بدهم که چه مؤلفهها و واژههای همانندی را استعاره میکنند در جنبشهایی که احتمالا به هیچ عنوان به یک دیگر ممکن است مربوط نباشند.
سیاوش صفاری:
من امروز راجع به رابطه دین و ایمان دینی ـ یک مفهومی که در علوم سیاسی و جامعهشناسی به آن میگوئیم توسعه سیاسی ـ اجتماعی. رابطه دین با مفاهیمی مثل سکولاریسم، دموکراسی، حقوق بشر، برابری جنسیتی چیست؟ حرف کلیای که مطرح کردم این بود که ما یک سری تئوریهایی داریم در علوم انسانی که خیلی از این تئوریها غربمحور هستند و این تئوریهای غربمحور مثل سکولاریزاسیون و مدرنیزاسیون نتوانستند این رابطه را به درستی تبین کنند. اینها فکر میکردند که یک جامعهای وقتی صنعتی شود، اینها دیگه از بین میروند در حالی که میدانیم در جامعه خودمان این جوری نشد، یا در جامعه آمریکای لاتین اینجوری نشد. در جامعه ما یک نوع عکسالعمل به این بحران سکولاریزاسیون به وجود آمد، یک سری تئوریسنهای اسلامگرا آمدند و گفتند که این مفاهیم کاملا غربی است و با سنت ما هیچ ارتباطی ندارد. من حرفم این بود که نه اینجوری نبود. ما الان با جنبش سبز، بهار عربی که میبینیم خیلی از مردمی که مذهبی هستند در زندگی خودشان، میآیند و خواستههای دموکراتیک دارند. یعنی دین و دموکراسی الزاماً اختلافی نیست. هر فردی میتواند دیندار باشد و دموکراتیک هم باشد و به حقوق بشر هم معتقد باشد. تمام حرف من این بود که ما باید بیائیم و از نظرتئوریک در این رابطه بازنگری بکنیم و یک دیدگاهی پیدا بکنیم که در رسیدن به دموکراسی، حقوق بشر و سکولاریزم در مملکت خودمان با توجه به این که مذهب هنوز هم یکی از منابع مهم هویتی است، بتوانیم یک دیدگاهی پیدا بکنیم که درک واقعگرایانهتری داشته باشیم نسبت به این مسئله.
نرمین آلام:
بله، من نگاهی داشتم به تصویر زن در رسانههای جمعی مصر در جریان خیزش ۲۵ ژانویه و این برداشت را که تصویر ارائه شده از زنان مثبت بوده است به چالش کشیدم. من با این فرض شروع کردم که حضور زنان در این جریان محسوس بود اما تصویری که از آنان ارائه شد بازتولید کننده کلیشههای جنسی است. و با استفاده از کاوش مضمونی و کاوش گفتمانی به تجزیه و تحلیل مقالاتی که به وسیله دو روزنامه ملی عمده منتشر شد پرداختم. بدین ترتیب دریافتم که اگر چه حضور زنان در تعدادی از مقالات محسوس بود اما، نحوه تصویر کردن آنان باز تولیدکننده نقشهای کلیشهای بود، مانند نسبت دادن شرکت مادران در خیزش به علل شخصی و نه عمومی، و یا تمرکز بر نمود فیزیکی زنان و تاکید زیاد بر عدم وجود آزار جنسی، تصویری که جسم زن را به عنوان معیاری برای شأن اخلاقی خیزش نشان میکرد.
نوید پورمختار:
من امروز درباره جنبش سبز صحبت کردم و گفتم که در کل ما باید جوری برخورد کنیم که این جنبش را بفهمیم و اگر در مراحلی عقبنشینی میکند، این عقبنشینی دلیل بر شکست خوردن آن نیست. او این عقبنشینی را اجرا میکند تا بتواند یک روز بیشتر به حیاتش ادامه بدهد. این جنبش را ما باید در ساختار سیاسی ـ اجتماعی و تاریخی ایران بسنجیم و بدانیم که این جنبش از بین نخواهد رفت. حتی اگر اسم آن تغییر کند. در کل صحبت من دراین باره بود که جنبشهای اجتماعیای که در خاورمیانه اتفاق میافتند، پتانسیل خیلی بالایی دارند. برای این که مراحل گذار خیلی مترقیای در غالب یک جنبش اجتماعی ممکن است در آینده به وجود آورند.
روزبه صف شکن:
من سعی کردم روی نقش مدیا در شکل دهی جنبشهای اجتماعی تمرکز کنم و یک مقایسهای بکنم بین انقلاب ۵۷ و جنبش سبز. این که سه پارامتر مهم را که با ارتباطات، رسانه کوچک، رسانه بزرگ و هم چنین شبکههای اجتماعی چگونه میتواند تأثیر بگذارد روی موفقیت یا شکست یک جنبش. سعی کردم نشان بدهم که هم در انقلاب ۵۷ و هم در جنبش سبز اهمیت زیادی داشته و جنبش سبز یکی از مشکلاتی که داشته این بود که دو تا از ستونهای این سه پایه توانسته رژیم را به حاشیه براند. در حالی که در انقلاب ۵۷ هر سه این عوامل یک جورهایی در راستای اهداف انقلابیون کار کردند.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
هادی ابراهیمی رودبارکی متولد ۱۳۳۳- رشت؛ شاعر، نویسنده و سردبیر سایت شهرگان آنلاین؛ مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کاناداست.
فعالیت ادبی و هنری ابراهیمی با انتشار گاهنامه فروغ در لاهیجان در سال ۱۳۵۰ شروع شد و شعرهای او به تناوب در نشریات نگین، فردوسی، گیلهمرد، گردون، تجربه، شهروند کانادا و مجله شهرگان آنلاین چاپ و منتشر شدند.
او فعالیت فرهنگی خود را در دیاسپورای ایران فرهنگی – کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز کرده و سپس در فرگشتی «آینده» و «شهروند ونکوور» را منتشر کرد و از سال ۲۰۰۵ تاکنون نیز سایت شهرگان را مدیریت میکند.
ابراهیمی همراه با تاسیس کتابفروشی هدایت در سال ۲۰۰۳ در نورت ونکوور، به نشر کتابهای شاعران و نویسندگان دیاسپورای ایران فرهنگی پرداخت و بیش از ۱۰ کتاب را توسط نشر آینده و نشر شهرگان روانه بازار کتاب کرد. اولین انجمن فرهنگی-ادبی را با نام پاتوق فرهنگی هدایت در سال ۲۰۰۳ بههمراه تعدادی از شاعران و نویسندگان ایرانی ساکن ونکوور راهاندازی کرد که پس از تعطیلی کتابفروشی هدایت در سال ۲۰۰۷ این انجمن با تغییر نام «آدینه شب» برای سالها فعالیت خود را بطور ناپیوسته ادامه داد.
هادی ابراهیمی رودبارکی در سال ۲۰۱۰ رادیو خبری-فرهنگی شهرگان را تاسیس و تا سال ۲۰۱۵ فعالیت خود را در این رادیو ادامه داد.
آثار منتشر شده و در دست انتشار او عبارتاند از:
۱- «یک پنجره نسیم» – ۱۹۹۷ – نشر آینده – ونکوور، کانادا
۲- «همصدایی با دوئت شبانصبحگاهی» ۲۰۱۴ – نشر بوتیمار – ایران
۳- «با سایههایم مرا آفریدهام» گزینه یک دهه شعر – ۲۰۲۴ – نشر آسمانا – تورنتو، کانادا
۴- «گیسْبرگ درختان پائیزی» مجموعه شعرهای کوتاه و چند هایکوواره – در دست تهیه
۵- «ثریا و یک پیمانه شرابِ قرمز» گردآورد داستانهای کوتاه – در دست تهیه