Advertisement

Select Page

یهودا آمیچای؛ شاعر پسا‌جنگ اسرائیلی

یهودا آمیچای؛ شاعر پسا‌جنگ اسرائیلی

 

یهودا آمیچای؛ ستایش‌گر ارزش‌های والای انسانی و تقبیح‌کننده خشونت و جنگ

 

ترجمه و تالیف: سعید جهانپولاد

 

 

معرفی شاعر پسا‌جنگ اسرائیلی؛ یهودا آمیچای

یهودا امیحای )به عبری: יהודה עמיחי ( و یا امیخای و به انگلیسی (یهودا آمیچای) در وورتسبورگ آلمان در سال ۱۹۲۴ متولد شد. او در سال ۱۹۳۶ به همراه خانواده‌اش به فلسطین مهاجرت کرد. بعداً او شهروند اسرائیلی شد. اگرچه آلمانی زبان مادری او بود اما زمانی که به فلسطین رفت، عبری را روان می‌خواند‌. او در تیپ یهودی ارتش بریتانیا در جنگ جهانی دوم خدمت کرد و در جنگ اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۴۸ با نیروهای دفاعی اسرائیل جنگید. پس از ناملایمات روحی از کشتار به وجود آمده‌، دچار سرخوردگی ‌از سیاست‌های جنگ طلبانه و ستیزه‌جویانه ارتش‌ و دولت اسرائیل‌ از سمت خود در ارتش کناره گرفت. پس از جنگ در کتابخانه ملی دانشگاه اسرائیل برای مطالعه متون کتاب مقدس و ادبیات عبری به دانشگاه عبری رفت. سپس در مدارس متوسطه به شغل استادی زبان و ادبیات عبری تدریس کرد. آمیچای یازده جلد شعر به زبان عبری، دو رمان و یک کتاب داستان کوتاه منتشر کرده است. اشعار او که به زبان عبری سروده شده است به چهل زبان ترجمه شده است و مجموعه‌ای کامل از آثار وی به انگلیسی‌، فرانسوی‌، آلمانی‌، سوئدی‌، اسپانیایی و کاتالان چاپ شده است. شعر یهودا آمیچای‌ به تعبیری شعر ضد جنگ و پساجنگی ‌با تم‌های قوی ضد خشونت‌، ‌ضدنژادی و ضد یهودی ستیزی‌ و ستایشگر ارزش‌های والای انسانی‌ و تقبیح‌کننده جنگ و ستیزه‌جویی است‌، شاعرانگی او سرشار از حس زندگی و ضد جنگ و برباد رفتن مفاهیم ارزشمند انسانی است‌، سبک و زبان شعرش در ادبیات عبری و یهودی‌، متمایل به زبان گفتار و روزمره‌گی است که با تلاقی اسطوره‌های‌ یهودی و دینی ادیان ابراهیمی‌ تعبیرات و مفاهیمی ‌گسترده‌ را انتقال می‌دهد‌، شعر یهودا سرشار از کدهای مرتبت به ادبیات کتب مقدس و ادیان عبری و ابراهیمی‌ است‌. جنگ و ویرانی با وضوح بیشتری در شعرش نمایان است و تغزلی ناب در آنها موج می‌زند‌. چنانکه واقع‌گرایی جنگ و ستیزه‌جویی ‌و زوال کرامات انسانی را برجسته می‌کند‌. او که هماره با دیدگاهی ‌واقع‌گرایانه ‌از سیاست‌های دولتی و احزاب سیاسی تندرو و افراطی اسراییل انتقاد می‌کرد‌. به‌خاطر اشعار و آثارش‌ در بیرون مرزهای کشورش‌، خوانندگان زیادی داشت‌. رابرت آلتر‌، مترجم آثارش گفته است‌: «یهودا یکی از شاعرانی‌است که آثارش بیشترین ترجمه را به زبان‌های دیگر به خود دیده است». او معتقد است که یهودا آمیچای زیباترین و محکم‌ترین هوش ‌شاعرانه را داراست.
یهودا در گفت‌وگوی‌اش با نشریه پاریس ریویو معتقد است «همه شعرهای او رویکرد سیاسی و ضد جنگ دارند. و شعرهای او کاملا رئالیستی و اعتراضی به سیاست‌های جنگ طلبانه و واقعیات این ستیزه‌جویی‌هاست. چراکه آنها واکنش طبیعی و واقعی انسان نسبت به‌ واقعیت‌های جنگ و پس از جنگ هستند. و بدین سبب سیاست هم بخشی از واقعیت، تاریخی سیاسی که در حال شکل گیری است. یهودا در ادامه توضیح می‌دهد، حتا در چنین زمانه‌ای، شاعری درباره نشستن در خانه شیشه‌ای و صرف کردن فنجانی چای بنویسد، خودش موید بازتاب فضایی سیاسی و رویکرد سیاسی است.
او ستایش‌گر ارزش‌های والای انسانی، همزیستی مسالمت‌آمیز و مبشر ارزش‌های انسانی و انسانیت جهانی است. از هر نوع تبعیض نژادی، ستیزجویی نژادی و دینی و…  دوری می‌کند. شعر او قدرت متقاعد‌کننده‌ای‌ دارد که به‌دور از تعصبات و افراطی‌گری دینی و یا نژادی ‌به مفهوم انسان و انسانیت بیندیشم‌. منتقد و شاعر مشهور و طراز اول آمریکایی اد. ‌هیرش درباره شعر یهودا آمیچای باور دارد که او نماینده نسلی از شاعران با خلاقیتی غیر متعارف است که روایت خودش و روایت بزرگتری از سرگذشت و رنج مردمانش را بازگو می کند. یهودا آمیچای در سن ۷۶ سالگی در اسرائیل دیده از جهان فرو بست . آثار و تفکر بشر دوستانه او و تغییراتی که در نحویه به‌کار‌گیری زبان محاوره و زبان گفتار در زبان و ادبیات عبری ایجاد کرد‌، سرمشق بسیاری از شاعران نوپرداز زبان و ادبیات عبری است.

جوایز و افتخارات

۱۹۵۷-جایزه شلونسکی

۱۹۶۹-جایزه برنر

۱۹۷۶-جایزه بیالیک برای ادبیات (دریافت کننده مشترک مقاله نویس یشورون کشت)

۱۹۸۱-جایزه فرهنگی وورتزبورگ (آلمان)

۱۹۸۲ – جایزه اسرائیل برای شعر عبری.   “یهودا آمیچای از طریق ترکیب شعر با روزمرگی ، تغییری انقلابی در موضوع و زبان شعر ایجاد کرد.”

۱۹۸۶ – جایزه اگنون

۱۹۹۴ – جایزه مالرو

بین المللی نمایشگاه کتاب (فرانسه)

۱۹۹۴ – جایزه شیر ادبی (نیویورک)

۱۹۹۵ – جایزه تاج طلایی مقدونیه جشنواره بین المللی شعر

۱۹۹۶ – جایزه شعر بیورنسون نروژی

و نامزدی دریافت جایزه نوبل ادبیات بوده است  و ..

 

سه شعر از یهودا آمیچای شاعر مدرن اسرائیلی با ترجمه‌ی سعید جهانپولاد

 

۱

¤ قطر بمب

 

قطر بمب سی سانتیمتری

و قطر برد موثرش

در حدود هفت متر بود

که چهار کشته و یازده زخمی

بر جای گذاشت

و در حول و حوش آن

در یک شعاع بزرگتر

از درد و زمان

دو بیمارستان جدا از هم

در حومه و

یک قبرستان هست

زن جوانی

که از شهرستان آمده بود

حالا در آنجا مدفون است

که در فاصله‌ای

 بیش از صد کیلومتر

دایره بزرگتری

و‌ به طرز عجیبی

 مردش به تنهایی

دارد به سوگواری مرگش

        شیون می‌کشد

در سواحل دور

در سرزمینی دورتر

           از وسعت دریا

که بی شباهت به کل جهان ست

در  قطر ‌دایره‌واری

‌من اشک و زاری یتیمان را

که تا عرش خداوندی

  بالا و بالاتر می‌رفت و

             حتا فراتر از آن‌را 

اینک دارم اشاره می‌زنم

و دایره‌ای وسیع تر و

                  بزرگتری را

  بی‌حقیقت ذاتی خدا

                  ترسیم می‌کنم

 

۲

¤ سعی کن بخاطرت بسپاری

 

سعی کن

بعضی جزئیات را

به خاطرت بسپاری

جامه‌های کسی را

که دوستش داری

        به خاطرت بسپار

تا به روز از دست دادنش

 بتوانی بگویی

 آخرین باری که دیدی‌ش

کت قهوه‌ای و پارچه‌ای فلانلی را

                         که پوشیده

و کلاه سفیدی که بر سر داشته

                     چگونه بوده

سعی کن

بعضی ‌جزئیات را

    به خاطرت بسپاری

زیرا آنان دیگر

 هیچ چهره‌ای ندارند

و روحشان پنهان است

 و گریه‌ها و‌ خنده‌هاشان

به طرز غریبی یکی است

و سکوت و فریادشان 

 ارتفاع ‌عجیبی دارد

و دمای بدنشان

 بین ۹۸ تا ۱۰۴ درجه است

و در بیرون

 از این فضای تنگ زندگی ندارند

و آنان هیچ تصویر کشیده شده و

هیچ شباهتی به کسی

             و یا چیزی ندارند

 و هیچ حافظه‌ای ندارند

و آنان در روز شادمانی خویش

لیوان‌های مقوایی دارند

 لیوان‌های مقوایی یکبار مصرف

سعی کن

بعضی ‌جزئیات را

 به خاطرت بسپاری

 زیرا جهان

مملو از کسانی ست

 که از خواب پریده‌اند و

               یا خواب‌زده‌اند

و هیچ‌کس اشک آنان را

                     پاک نمی‌کند

و برخلاف جانوران وحشی

                       می زیند

هر ‌کدامشان

در مخفیگاه تنهایی خودش

 زندگی می‌کند و

                   می‌میرد

با هم در جبهه‌های جنگ

                    می جنگند و

با هم در بیمارستان‌ها می‌میرند 

و زمین همه ایشان را

 چه نیک باشند و

                  چه بد

               در خود می‌بلعد

  مانند پیروان ‌«خورا»

همه آنان در شورش علیه مرگ

دهانشان تا آخرین دم

                   باز می‌شود

در شیون و زاری

در تکریم و نفرین

                   زوزه می‌کشند

 تلاش کن‌،  تلاش کن

بعضی از جزئیات را

          به خاطرت بسپاری

 

۳

¤ سنگ آمین

 

روی میزم
سنگی است
که روی آن حک شده «آمین»
تخته سنگی مثلثی تکه پاره شده که از قبرستان یهودیان کنده شده
چندین نسل پیش
تخته سنگ‌های دیگر
صدها و صدها
پخش و پلا بودند و
تمنای بزرگی داشتند
حسرتی بی پایان آنان را سرشار کرد‌:

نامی در تقلای نام خانوادگی
تاریخی برای مرگ می‌خواهد
زادگاه مرد مرده
نام پسرش می‌خواهد
پیدا شود
نام پدر،

 تاریخ تولد جویای پیوند مجدد با روح است
که  آرزوی‌ دارد
در آرامش بیآرمد
تا زمانی که ‌نیابند
یکی دیگر را 
هرگز به آرامش کامل نمی‌رسند
تنها این تکه سنگ آرام
قرار گرفته روی میز من
و می‌گوید:«‌آمین»
اما کنون
این تکه‌ها ‌با مهربانی
در کنار‌هم  گرد‌آمده‌اند
بدست مردی خوبِ غمگین
آنها ‌را از هر عیبی پاک می‌گرداند
یکی به یکی
از آنان عکسی می‌گیرد
روی زمین مرتب‌شان می‌کند
در تالار بزرگ
هر تکه سنگ قبر را
دوباره کامل می‌کند
بار دیگر و بار دیگر  
قطعه به قطعه
بسان رستاخیز مردگان
‌مثل موزاییک ‌منبت کاری شده
برای ‌بازی پازلی کودکانه

   

 

 

 

 

لطفاً به اشتراک بگذارید
Advertisement

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

تازه‌ترین نسخه‌ی دیجیتال هم‌یان

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

Verified by MonsterInsights