یک غزل از پیام فیلی
معرفی:
پیام فیلی متولد آبان ماه ۱۳۶۴ در کرمانشاه است. او سرودن شعر را از سنین آغازین نوجوانی شروع کرد. نخستین مجموعه شعر او، «سکوی آفتاب»، سال ۱۳۸۴و با سانسور بسیار، هنگامی که نوزده سال داشت توسط انتشارات آرویج در ایران به چاپ رسید، اما او ده مجموعهی شعر دیگر به نامهای: هندسهی عریان ــ منصور؛ چوبهها و بدعتها ــ جهان قلمرو تنهایی ــ ترانههای انسانی ــ جنگ به روایت من ــ شاه بابا ــ حسنک ــ چشمهای تو آفتاب را به من یاد داد ــ مودیلیانی ــ و ــ به سرزمین رسولان ــ به رشتهی تحریر درآورده که هیچیک در ایران مجوز چاپ و نشر دریافت نکردهاند.پیام فیلی نویسندهی کتاب «من سبز میشوم، میوه میدهم؛ انجیر» است که پاییز ۱۳۸۹ توسط نشر گردون در برلین چاپ و منتشر شد.
نخستین رمان او سال ۲۰۰۶ با عنوان «برجها و برکهها» به صورت الکترونیکی در آمریکا منتشر شد. سپس مجموعه داستان کوتاه «برهوت ارغوان و تکلم آبها» را نوشت. آخرین کتاب منتشر شده از او «منظومهی حسنک» است که سال ۲۰۱۲ توسط نشر گیلگمشان در تورنتو منتشر شد. او رمان دیگری هم در دست انتشار دارد با عنوان «پسر چندم سالهای ابری» که به زودی توسط نشر گردون در برلین چاپ و منتشر خواهد شد.
آثار پیام فیلی به خاطر سبک خاص و خلاقانهی آنها و موضوعاتی که به آنها میپردازد و اغلب در ایران موضوع ممنوعه محسوب میشوند، به خصوص در این طرف آب با استقبال مخاطب ایرانی روبهرو شده است.
گفتوگویی که در ادامه میخوانید، دربارهی ویژگیهای آثار او و دشواریهایی که به خاطر نوشتن با هویت واقعیاش در ایران برایش رخ داده، انجام شده است.
«سپیده جدیری»
هیاهو کن غزل سالار!
دارن سر میزنن، نگذار!
من اون روزا دلم خوش بود
به حرفی ساده رو دیوار
هیاهو کن نترس از شب
تو روزو یادِ ما دادی
تبر بی وقفه سَر می زد
ولی از پا نیفتادی
از این دریا به اون دریا
هیاهو کن که آشوبم
مث موجای سرگردون
به ساحل مشت می کوبم
هیاهو کن که زیبایی!
غرور و عصمت مایی
کجا از تو نشون دارن
مترسک های هر جایی؟
حریم امن این خونه
به دست تو مُیسر شد
که با شکل لبای تو
جنون من مصور شد
حریم امن این خونه
به رویای من امکان داد
دو تا بال مقوایی
به بی پروانگی جان داد
توو این شب هرزه ی بلوا
شریکِ جُرمِ فانوسی
به واهی دل نمی بازی
ضریحی رو نمی بوسی
هیاهو کن بجوش از نو
سکوتِ این شبو بشنو:
که وقتی چوبه ها برپاس
چه فرقی داره من یا تو؟!
خرداد ۱۳۹۲ – کرج