مصاحبه پدرام طاهری کُتکِی با سریا داودی حموله
ـ در منابع و پژوهشهای مردم شناسی دورهٔ قاجار که محققان غربی در سرزمین بختیاری انجام دادهاند، نام ژوکوفسکی ایران شناس روسی را مشاهده میکنیم که بر روی موسیقی و ترانههای بختیاری پژوهشهایی داشته است. من با طرح این موضوع میخواهم ابتدا این پرسش و بحث را مطرح کنم که به نظر میرسد ضعف دسترسی به منابع پژوهشی دربارهٔ این میراث کهن یکی از مشکلات محققان و فعالان حوزهٔ موسیقی بختیاری است. شما هم در مسیر تحقیقتان با کمبود منابع روبرو بودهاید؟
معمولاً جهانگردان در سفرنامهها، سر نخی از زندگی اقوام و گروههای انسانی را نشان میدادند که یا قابل استناد است، یا با ارزشهای فرهنگی در ستیز میباشد. پژوهش و تحقیق به نحوهٔ نگرش سیاحان بستگی دارد که در بیشتر موارد نظر آنها در حوزهٔ فرهنگ موسیقی مورد تأیید نیست! آن چنان که ژوکوفسکی بیشتر به ساختار جغرافیایی و زیستی، آداب و رسوم و تاریخ فرهنگ اقلیمی پرداخته است.
میراثی در دست ما هست که ارزشمند است، زیرا موسیقی اهمیتی وافری در زندگی بختیاری دارد. از این جهت پیشینه و ریشهٔ پیدایش آن ضروری است. ما برای این مهم یک توضیح تاریخی میخواهیم. ولی منبع نداریم. از نظر دورهای شواهدی هست ولی تعیین کننده نیستند. بعضی اوقات شما یقین دارید یک چیزی هست، حس اش میکنید، آن را میفهمید، ولی نمیتوانید اثباتش کنید، چون منبع معتبری ندارید.
در تحقیقهای میدانی، یک پژوهشگر زمانی اقتدار دارد که روی شانهٔ پدران حرکت کند. گذشته را بررسی کند برای حفظ آینده، برای حفظ اصالت و هویت مندی مسیرش را انتخاب کند و این تازه نقطهٔ آغاز است.
ـ کتاب پژوهشی «موسیقی قوم بختیاری» سریا داودی حموله، کدام یک از ظرفیتهای پرداخت نشدهٔ آوا و نواهای اقلیمی را مکتوب کرده است؟
پاسخ به این سؤال مبحث بسیار وسیعی دارد. موسیقی بختیاری از فرهنگ قومی اقتباس گرفته شده است و از زاویای رفتاری هم قابل مطالعه میباشد. اصلاً میتوان این حکم کلی را صادر کرد که موسیقی اقلیمی به صورت یک عشق نهفته در وجود مردمان بختیاری سرشته شده است.
موسیقی قوم بختیاری پیشینهٔ کهنی دارد، البته از لحاظ نوشتاری کمتر به آن پرداخت شده است و تا کنون کتاب حائز اهمیتی در این حوزه نوشته نشده است. بختیاری هنوز گامهای اولیه را در راه شناخت موسیقی قومی برنداشته است، کاری علمی پژوهشی که را به صورت ریشهای مورد مطالعه قرار دهد، در سترس نبوده است. امروزه جایگاه آوا ـ نواهای بختیاری در میان موسیقی اقوام ایرانی به وضوح مشخص نیست، زیرا به علت شرایط اجتماعی و فرهنگی ساختار و فرم آن مورد موشکافی نظری قرار نگرفته است.
ـ «موسیقی قوم بختیاری» چقدر توانسته بعنوان یک مکانیسم پژوهشی زوایای پنهان تاریخی و فرهنگ بختیاری را آشکار کند؟
این تحقیق علاوه بر موسیقی پژوهی قومی، مجموعهای از ابعاد فرهنگ معنوی یعنی باور، آیین و سنتهای مردمانی است که در فراسوی زمانها زیست میکردند و این دستاورد ارج نهاد به فرهنگ رفتاری آنهاست. سعی شده با تحقیق میدانی و اسنادی موسیقی مورد ارزیابی تحلیلی قرار بگیرد.
موسیقی قومی پیوند ناگسستنی با زندگی دارد و بازتاب جریانهای اجتماعی و فرهنگی آن، با زندگی مردمان بختیاری تنیده شده است. آیین، سنت و آداب بخش مهمی از زندگی اقلیمی را تشکیل میدهند. اصلاً به این موسیقی باید به عنوان میراث فرهنگ معنوی نگاه کرد، زیرا به نوعی احیا سنت و آیینهاست که بر ارزشهای تاریخِ فرهنگی میافزاید.
در واقع با ساختارهای علمی، تحلیلی و محتوائی میتوان فرهنگ قومی را از فسیل شدن نجات داد. فرهنگ اعتقادی در هر عصری اصالت همان عصر را دارد. بهتر است بختیاری به اصالت تاریخ خود برگردد تا معصومیت تاریخِ فرهنگیاش را فراموش نکند. آیین و سنتها در همبستگی و اتحاد قومی دارای پیشینهٔ کهنی هستند و بیشتر آیین، آداب، باورداشت و اعتقادات ردِپای تاریخی دارند.
با توجه به بافت فرهنگی جامعهٔ بختیاری دو مقولهٔ «موسیقی و فرهنگ» در هم سرشته شدهاند. طبق روش جامعه شناسی و مردم شناسی و تحقیقات میدانی سعی شد در بررسی «موسیقی قوم بختیاری» از منابع و مدارک تاریخی و باستانی استفاده شود.
ـ آیا موسیقی بختیاری ظرفیت محدودی برای رشد و معرفی دارد؟
موسیقی قومی برخاسته از نیازهای درونی جامعهٔ بختیاری است، مردمان این دیار با هوشمندی مضمونهای متنوع حماسی، غنایی، نغمههای شادی و ناشادی… را به نمایش میگذارند. بختیاری اقلیمی موسیقی خیز است، این ظرافت را دارد که آوا و نواهایش در دستگاههای موسیقی ایرانی اجرا شود. در این مسیر میتوان از ضلع و زوایای مختلفی به موسیقی قومی پرداخت و با این کار عهد جدیدی از تاریخ موسیقی فولکلوریک را رقم زد و در راه سامان دادن آن کوشید تا مغلوب قالبهای دیگر نشود و مخاطب غیربختیاری هم مجذوب ساختار آن شود.
هدف از این پژوهش شناخت موسیقی از منظر تاریخ فرهنگی است، مردم شناسی و موسیقی رابطهٔ تنگاتنگی با هم دارندکه از زوایای متعدد قابل تأملاند. مردم شناس از روابط انسانها در فرهنگ میگوید و شناخت تاریخ موسیقی به نظام مندی آن کمک میکند. تاریخی که ریشهٔ آن را باید در ساختار قومی جست جو کرد، زیرا بدون داشتن روش جامعه شناسی، شناخت موسیقی امکان پذیر نیست.
ـ موسیقی بختیاری به لحاظ ریشهای و هویت آن چقدر قدمت دارد. در بعضی اظهار نظرها و تحلیلها برخی آواها و مفاهیم موسیقی بختیاری را با قدمت اساطیری عنوان میکنند؟
گرچه نبود روش شناسی و نظریههای موسیقی، سرنوشت موسیقی قومی را با بحران هویتی مواجه کرده است، اما از طریق ادبیات شفاهی خیلی از حوادث نامکتوب را میشود ثبت کرد. بختیاری ازکهن ترین اقوامی است که به پشتوانهٔ زبان و ادبیات شفاهی ریشهاش به دوران باستان برمی گردد. به دورانی که ادبیات مکتوب بوجود نیامده بود. این نوع شعرهای اقلیمی سند هویت قومیتیاند. ابیات سور و سوگ خاستگاه آداب و آیین و رسوم و باورداشت ها هستند. به طور مثال در نگاه به پیش زمینهٔ موسیقی آیینی (اعتقادی) باید گفت که از نظر ساختار صوتی، سوگ سرودها (آوازهای گاگِرو) جزو نمایشهای آیینی ـ ستایشی محسوب میشوند که ریشه در گاتهای اوستا دارند. نشان دهندی این مهم که در گذشته مراسم مذهبی را به همراه موسیقی اجرا میکردند و تحقیق در ستایش گاهها، نشان میدهد که چه پیوند ناگسستنی بین دو فرهنگ بختیاری و زرتشتی وجود داشت.
«موسیقی قوم بختیاری» در پرتو دو محور قوم شناسی و مردم شناسی، پایهٔ اصلی مطالعهٔ جامعه شناسانه قرار گرفته است. از این جهت رابطهٔ تنگاتنگی بین مردم شناسی فرهنگی و هویت مداری هست. آن چه امروز موسیقی بختیاری نامیده میشود همهٔ بختیاری در وجود آوردن اش سهیم هستند. ثبت موسیقی قومی عامل مهمی برای حفظ تاریخ فرهنگی است و در برابر هجوم رسانههای دیداری و نوشتاری برای حفظ اصالت رکن اساسی میباشد.
ـ آیا موسیقی بختیاری دارای مبانی نظری است؟
ضرورت تدوین تئوری در موسیقی خیلی مهم است، تئوری ونظریه پردازی از آن دوران مدرنیسم است. گرچه موسیقی بختیاری بین سنت و تجدد مانده است، با این وجود در موسیقی اقلیمی سنت مقدم بر تجدد است، از این حیث اگر نوآوری ریشه در سنت داشته باشد خلاقانه است.
در موسیقی پژوهی و تحقیقات نظری باید ارجاعات معتبر داشت. موسیقی مبنایی برای هویت ملی و قومی در دورههای مختلف تاریخی و اجتماعی است. فارابی و عبدالقادر مراغهای جزو اولین افرادی هستند که موسیقی را مورد مطالعه تئوری قرار دادند. در دوران خیلی دورتر از آنها، فیثاغورث از بنیانگذاران علم موسیقی در جهان بوده و اغلب از علم هندسه برای اجرای نغمهها استفاده میکرده است.
برای روش شناختی (تئوری) موسیقی قومی منابع قابل اعتمادی در دست نیست، اما در نظر داشته باشید بحث تجدد در موسیقی ایرانی از تأسیس دارالفنون آغاز شد. زمانی که عدهای از خالقان موسیقی مدعی نوآوری شدند. تا سال ۱۳۰۲ که مدرسه عالی موسیقی تأسیس شد، علاوه بر تربیت شاگردان زیادی در این حیطه، تحول عظیمی در موسیقی بوجود آمد و این نوآوران رنسانی در شعرـ موسیقی بوجود آوردند.
در طول زمانهای مختلف علی نقی وزیری، روح الله، خالقی ابوالحسن صبا، حسینعلی مداح، جلال ذوالفنون، عطاء جنگوک… به ماندگاری موسیقی نواحی کمک شایانی کردند. از لحاظ آواز، نوع ساز، ردیف، مقام، گوشه، دستگاه… موسیقی اقلیمی را مورد کنکاش قرار دادند و سبب حفظ آن شدند. حرکت نوین موسیقی از مشروطه آغاز شد. در نظر بگیرید بعد از گذشت ۱۳ قرن که موسیقی فراز و فرودهای متعدد دید، موسیقی ملی توسط وزیری و خالقی جان گرفت، با آینده نگری چندین کنسرت بر پا کردند و بعد از جنگ جهانی دوم رسانهٔ رادیو موسیقی را به صورت جدی به گوش مردم رساندند.
ـ در این پژوهش به مبانی موسیقی بختیاری و تئوریهای آن پرداخت کردهاید؟
مگر میشود به موسیقی اقلیمی پرداخت، ولی مبانی آن را مد نظر نداشت، در این حیطه نسبت به کسانی که موسیقی قومی را نمیشناسند من باید سرم را بالا بگیرم.
مردم شناس به ریز عناصر فرهنگی دقت میکند، بختیاری از فرهنگ و اعتقادات غنی برخوردار است. ازدیدگاه فرهنگی نماد و نمودهای فرهنگ عشایری و اعتقادهای سنتی از محورهای اساسی شناخت میباشد. در بیشتر موارد حادثههای جنگ آوری سیر تمدن و فرهنگ را منحرف میکنند.
در نظر داشته باشید که در برهههای مختلف به خاطر ممنوعیتهای مذهبی و اجتماعی کمر موسیقی شکست، اما تحت حمایت مردم رمقی از آن برای دورانهای بعد باقی ماند. طبق مطالعات تاریخی احکامی چند علیه موسیقی، باعث افول و زوال در دورههایی شد و گاه فشار اجتماعی باعث بروز دوباره آن گشت. موسیقی ایرانی تا پیش از صفویه درخشان است، در دوران صفویه به علت تحولات سیاسی واجتماعی دچار رکود میشود و این دوران یکی از اساسیترین عوامل گسست تاریخی موسیقی در سطح کلان محسوب میشود. در این زمانها خیلی از مقامها از بین رفتند، زیرا هر هنری وقتی محدود میشود از بین میرود.
ـ بسیاری از بیتها و مقامهایی که اشاره به رویدادهایی در بختیاری دارد هنوز در میراث و سینهٔ خانوادههای بختیاری نهفته است که گاهی در این باره و انتشار آنها محاقظه کاری کردهاند با توجه به این مسئله آیا «موسیقی قوم بختیاری» محصول یک پژوهش میدانی است؟
در حال حاضر آنچه برای بختیاری مانده فرهنگ است. از طرف دیگر بارسنگین تاریخ موسیقی بر دوش ادبیات شفاهی است. برای ماندگاری آداب و رسوم، فرهنگ، تاریخ قوم و قبیله باید دست به این مهم زد و ابیات شفاهی را ثبت کرد. در کنار این تصویر سازی ها، پارامترهای زیباشناسانه موسیقی هم بر ساختار شعرها افزوده است.
من هم از طریق ادبیات شفاهی وارد حوزهٔ «شعرـ موسیقی» شدم. موسیقی بختیاری به علت بهره بردن از ابیات شفاهی بسیار غنی است. موسیقی جزیی از زندگی قومی نیست، بلکه همهٔ زندگی را در برمی گیرد. وقتی صحبت از ادبیات شفاهی میشود خیلی زمینه باز است، وقتی این ابیات در آواز پیاده شوند اثرشان دو چندان میشود. گاهی یک قطعه موسیقی تسکین دهندهٔ آلام و دردهاست.
مقامها از موسیقی اصیل بختیاری محسوب میشوند و ابیات شفاهی زبان این نوع موسیقی را جلا میدهند و اعتبار میبخشند. موسیقی اقلیمی زبانی اعجازگونه ای دارد، که این شگفت انگیزی به مضمون ابیات شفاهی برمی گردد. از این جهت مضمون در موسیقی حائز اهمیت است، موسیقی حماسی، موسیقی غنایی، موسیقی سوگ… موسیقی بختیاری به علت مضمونهای شعری تنوع دارد. این موسیقی تأثیر گرفته از مقامهای اصلی است که در مقامهای آواز قومی مهر تأیید خوردند و این مقامها با نوع مضمون شعری نامگذاری شدهاند. در بختیاری وقتی از مرگ عزیزان متأثر میشوند، شروع به سوگ خوانی میکردند، در رزم و پیکار از ابیاتی بهره میبردند که سبب تهییج سپاهیان میشد.
انتقال فرهنگ موسیقی به نواحی مختلف حکایتهای شگفتی دارد، از این جهت برخی آوازهای مقامی فرم مشترکی بین زاگرس نشینان دارند، به طور مثال آوازهای مقامی «داینی، بلال، شلیل» را به چند سبک میخوانند، داینی با مضامین عاشقانه، شلیل با مضامین نوستالژیک، بلال با مضامین تغزلی و غنایی، جذابیتهای خاص خود را دارند. مقام داینی گله و شکایت از یار و دیار است، مقام بلال آن چنان لطافت و ظرافت را در خود نهفته دارد که از هر که میشنوید نامکرر است. بلال با روح و حال و هوای فرهنگ بختیاری قرابت بیشتری دارد و جزو قالبهای تأثیر گذار موسیقی است، مقام برزگری سرشار از هجران خوانی و غربت سرایی است، ریشه در دوران فلاحت و کشاورزی دارد. نوعی هجران خوانی، برای کسانی که به علت شرایط زیستی از دیار خود دور افتادند و دلتنگ قوم و خویش خود هستند. مقام حماسه خوانی که تاریخ درد و داغگاه تاریخ است و این ابیات فتح، پیروزی، شکست، شادی و ناشادی در محور تراژیک ـ دراماتیک به نمایش در میآیند. منظومهٔ «خدابس» در آوازهای عاشقانه و منظومهٔ «گل گیس» در آوازهای شبانی پیشینه دارند.
ـ آیا این تحقیق و پژوهش توانسته است ظرفیت و مقامهای دیگری از موسیقی بختیاری را که پرداخت به آنها مغفول مانده است را شناسایی کند؟
موسیقی در بختیاری مقامی نیکو دارد، مردمانی هوشمند که در حالت کار و کار زار، رزم و بزم، شادی و ناشادی زمزمه گر ترانه و نغمهها هستند. شاید یک مکتب نرفته نتواند راجع به ابیاتی که میخواند، توضیح قانع کننده بدهد، ولی آن چنان این اشعار عمیق و تحسین برانگیزند که هر شنوندهای را به فکر فرو میبرد. در حنجرهٔ افراد گمنام در جغرافیای پهناور بختیاری آوا و نواهای زیبایی هست که جزو نغمههای ناشنیده محسوب میشود. صاحب این مقامهای اصیل همهٔ بختیاریها هستند، زیرا این موهبت سینه به سینه و به صورت شفاهی به آنها ارث رسیده است.
این یک اصل بدیهی است که موسیقی را مردم بوجود میآورند. به طور مثال برای یک تحقیق میدانی راجع به یکی از بخشهای «دانشنامه قوم بختیاری» به روستایی گرمسیری واقع در «شلال دشتگل» رفته بودم. نوایی از حنجرهٔ پیرمردی شنیدم که با تمام «شعرـ آوازهای» قومی که تا حالا شنیده بودم تفاوت داشت. چه بسا که ابیات بسیاری از این دست از بین رفته باشند و به طبع هم چندین آهنگ و گوشه به فراموشی سپرده شده است. زیرا خیلی از این مردمان پاک نهاد که روایت گر تاریخ حماسی و احساسات عاشقانه بودهاند، دیگر بین ما نیستند.
موسیقی قومی فرم و متر پیچیدهای ندارد، ساختار مقامهای آوازی در نوع موسیقی ادبیات فولکلوریک نهفته است. تفاوت مقامها در گامهای صوتی، فواصل پردههای صوتی، تحریرها و درجات آنها است. که اکثر این آواز و مقامها در دستگاه موسیقی ایرانی جای میگیرند، والبته بعضی هم در دستگاه منحصر به فرد بختیاری جایگاه دارند. این نوع موسیقی در چارچوب عناصر و المانهای قومی تعریف میشود، از این جهت اجرای برخی قطعات معرف تواناییهای شخصی خوانندگانی است که با دید جدی به موسیقی نگاه میکنند و با پشتوانهٔ فنی و علمی فاتح عرصهٔ موسیقی شدهاند.
ـ اظهاراتی از زبان برخی افراد مرجع در موسیقی بختیاری شنیده شده است که در یک واقعهٔ تاریخی، چندین هزار بیت توسط بیت بندها سروده شده، ولی امروز این ابیات از بین رفتهاند. با طرح این موضوع میخواهم بدانم، برای حفظ استخراج و ثبت این میراث که هنوز در میان خانوادههای بختیاری محافظت میشود چه تمهیداتی باید اندیشیده شود؟
نیمی از پاسخ من در سؤال شما نهفته است. با مرگ یک گویشور بخشی از تاریخ و فرهنگ یک جامعهٔ قومی از بین میرود و خیلی از آیین و باورداشت ها به فراموشی سپرده میشود.
از طرف دیگر باید هوشیار بود، برخی گفتهها با تاریخ بختیاری ارتباط منطقی ندارند، محقق حداقل باید بتوانند حقیقت را از افسانه تشخیص بدهد، زیرا بختیاری در عصرهای مختلف رویدادهای تاریخ مند ندارد. بیشتر وقایع و رخدادها بر گرفته از روایتهای شفاهی است، وقتی هم سند معتبری نباشد، خیال پردازیها بیشتر خواهد بود. از این لحاظ بعضی پراکنده گویی ها راه به جایی نمیبرند. بختیاری یک تاریخ هزاران سالهٔ شگفت انگیز دارد که این یک مقوله دیگری است و در این گفتگو نمیگنجد!
غم فراگیری در موسیقی بختیاری احساس میشود، زیرا در این جغرافیا، هر وجب اش حادثهٔ ناخوشایندی رخ داده است وتا مدتها شرایط نامناسب اقلیمی بر آن حاکم بوده است، از هر بخش آن داغی بر دل دارند و این نوستالژی موجب غم زیستی در تاریخ حماسی است. بختیاری تاریخ پر از فراز و نشیبی دارد، این قوم مصیبتهای تاریخی زیادی از سر گذرانده است، در طول همهٔ زمان محلی برای جغرافیای قدرت بوده است، مثلاً در تاریخ معاصر، یک دوره خوانین هفت لنگ با پشتوانه حکومت مرکزی با خوانین چارلنگ میجنگیدند، در دورهٔ بعدی خوانین چارلنگ با پشتوانه همان حکومت با خوانین هفت لنگ میجنگیدند و این تفرقه افکنی تا مدتهای مدید سبب تضعیف ساختاری قوم بختیاری میگردید، که این چرخه باعث میشد که ساختار اتحادیه قومی به هم بریزد و بختیاری قدرت نگیرد.
از زمانی که جنگهای برون مرزی یا درون مرزی در بختیاری اتفاق افتاد، موسیقی رزمی (حماسی) به طور غم افزایی در این جامعه ریشه دواند. که افراد با ذوق و استعداد آنها به بیت بیان کردهاند، پس ریشه موسیقی را باید در نظام تحولات اجتماعی بختیاری جست و جو کرد. اما در این راستا به دور از تعصب قومی یک نکته را اضافه کنم، که تاریخ برادرکشیها حماسه خوانی نیست، هم چنان که بین حماسه خوانی (تاریخ حماسی) و سوگ خوانی تفاوت هست. حماسه خوانی ابیاتی از مبارزه و نبرد در خود نهفته دارند. در بختیاری حماسههایی نظیر «حماسهٔ شیر علیمردان، حماسهٔ محمدتقی خان چارلنگ، ابوالقاسم خان» از جمله ماندگارترین شعرهای قومی است که با گذشت زمان هنوز سینه به سینه تکرار میشوند.
ـ نبود یک نت نویس حرفهای در موسیقی بختیاری یکی از مشکلات فعالان این حوزه است. گویا بخش ویژهای از کتاب شما نیز اختصاص به نت نویسی، مقامهای موسیقی بختیاری دارد. آیا در این زمینه نت نویسی بر اساس زیر و بمهای مقامهای بختیاری صورت گرفته است؟
یک موسیقی دان اقلیمی که با خط نت آشناست، باید با جغرافیای بومی هم آشنا باشد، زیرا آهنگ ساز تا بافت و مضمون ابیات را نداند و به فلسفهٔ ساختاری آنها پی نبرد، نمیتواند در مقام یک هنرمند نت شناس، سبک آوازی را به سازها منتقل کند.
به طور قاطع تعریف درستی از این مقوله در موسیقی قومی هنوز ارائه نشده است، با نت نویسی به نکات ظریف دیگری هم میتوان پی برد، نت نویسی سندی است تا موسیقی اصیل مغلوب نغمههای دیگر نشود. برای حفظ و ماندگاری مقامهای آوازی باید نوع آهنگ با جغرافیای بومی مطابقت داشته باشند. وقتی کلام از حالت شفاهی به مکتوب در میآید، با گریزی که نوت نویس به موسیقی می زند هر شنوندهٔ صاحب ذوق را به شنیدن وادار میکند.
بیش از ۷۰ سال است که موسیقی ایرانی به نت نویسی در آمده است. وزیری و خالقی برای پیشرفت موسیقی ایرانی تلاش بسیار کردند. سال ۱۳۲۴ انجمن موسیقی ملی را بنیان نهاده شد و عدهای کثیری برای حیات بخشیدن به موسیقی دست به کار شدندکه در آن قطعات فولکلوریک، تصنیف و آهنگهای ماندگاری عرضه شد. علی نقی وزیری بنیان گذار موسیقی نوین ایران است. زمانی که نت نویسی را در موسیقی کلاسیک باب کرد، همان زمان سبب واکنشهای متفاوتی شد و با این همه ظرافت و کیفیت اساتید کلاسیک با نت نویسی مخالف بودند، اما با این نوآوری رنسانسی در آواز و شعرـ موسیقی بوجود آمد. بر اساس نظر تئوری سینها پس از موسیقی مقامی، موسیقی دستگاهی شکل گرفت و تعدادی از گوشهها را دسته بندی کردند و به مرور ردیف موسیقی دستگاهی بوجود آمد. و ردیفها هم دسته بندیهای متفاوتی دارند. ردیف دستگاهی ارزشمند شد، به عنوان مرجع ماند، اکثر ردیفها به نت در آمدند تا از گزند حوادث مصون خواهد بمانند.
ـ نت نویسی آوازها و نغمههای بختیاری تا چقدر ضرورت دارد؟
موسیقی قومی با نت نویسی حفظ میشود و با ثبت و ضبط آن بر ارزش فرهنگ اقلیمی افزوده میشود. البته با نت نویسی تا آنجا موافق هستم که روح موسیقی فدای نتها نشود و سبب حفظ ارزشهای اقلیمی شود. اصلاً بدون نت نمیتوان یک موسیقی ماندگار و علمی داشت و یا آن را حفظ کرد، اگر شیوهٔ نت نویسی باب شود، این صداها و فواصل به صورت ریاضی تنظیم میشوند و برای حفظ اصالت موسیقی و آواز و مقامهایی که در خطر فراموشی هستند، باید آنها را به نت در آورد.
کمبود آهنگ ساز و نت نویس یکی از عوامل رکود در موسیقی قومی است. فونتیک و آوانگاری سبب ماندگاری و آموزش صحیح میشود، زیرا مهم شیوهٔ نواختن است نه آهنگی که نواخته میشود. کسانی که برنامه مدون و مشخص در موسیقی ندارند، بدون پشتوانهٔ فنی و علمی نمیتوانند فاتح عرصهٔ موسیقی شوند.
ریشه و اصول شیوههای موسیقی ممارست در نواختن است، به علت نبود این ضرورت، مشکل موسیقی قومی به صورت ابتدایی باقی مانده است. درست است که در بختیاری خیلی از آوازها را سینه به سینه فراگرفتند، ولی چه آوازهایی که به واسطهٔ نداشتن نت از بین رفتهاند.
ـ یادم است چندسال قبل یک نقد و تحلیل خوب با عنوان بهمن علاءالدین حافظهٔ تاریخ فرهنگی بختیاری بر ساختار فنی و مفاهیم تصنیف «بَهیگ» داشتهاید. این شیوهٔ نقد و تحلیل جز به جز موسیقی و ترانههای بختیاری یک ضرورت مورد نیاز حتا برای آثار تولیدی کنونی است که میتواند برای خوانندگان این آثار راهگشا باشد. آیا از این شیوه تحلیل ساختاری در «آوا و نوا…» ارائه دادهاید؟
ذکر نام بهمن علاءالدین کافی است تا برای همهٔ دروه ها، موسیقی بختیاری ستودنی شود. موسیقی قومی هنوز هم تحت تأثیر صدای این هنرمند است. با وجود وی موسیقی اقلیمی مورد ستایش قرار گرفت. سعی کرد که موسیقی را به سمت دستگاهی ببرد، امر مهمی که در این سالها کمتر به آن پرداخت شده است.
علاءالدین از چهرههای برجستهٔ موسیقی بختیاری است و حافظهٔ تاریخ ِفرهنگی این دیار میباشد که با آلبومهای «مال کَنون»، «هی جار»، «تاراز»، «برافتو»، «آستاره» و «بهیگ» اسطوره آواز بختیاری لقب گرفته است. امروز بافت این نوع موسیقی برای پژوهش اقلیمی مرجع است و جایگاه خاص خود را دارد. به یقین اگر وی نبود شعر و موسیقی قومی این همه فرا گیر نمیشد. من هم با گوش دادن به این آلبومها، حس کنجکاویام برانگیخته شد که راجع به موسیقی قوم بختیاری بنویسم، در تصنیف «بَهیگ» قصد داشتم به عنصر شاخص شعر و زبان، آیین و سنتها اشاره کنم، زیرا که واقعیتهای آیینی در این آلبوم دوباره زنده شدهاند.
دههٔ شصت از تحولات مهم موسیقی بختیاری است، زیرا عهد جدیدی در تاریخ موسیقی اقلیمی پیدا شد، علاءالدین توانست عقیده و اعتقاد مردم را در موسیقی بگنجاند. تنوع تحریرهای وی را کسی دیگری ندارد. تا حالا کسی نتوانسته جایگاه این آوازه خوان قومی را پر کند.
ـ از لحاظ ارزشی و زیباشناسی بعد از علاءالدین کسی توانسته به موسیقی اصیل بختیاری مقام یا آوازی را اضافه کند؟
در موسیقی بختیاری هوشمندتر از علاءالدین پیدا نمیکنید. با پشتوانهٔ فرهنگ قومی سطح توقعات مردم را از موسیقی آن چنان بالا برد که گویا هیچ صدای دیگری آنها را راضی نمیکند. میزان نفوذ صدای وی بر دیگر خوانندگان آن چنان بارز است، که شیوهٔ خواندن آوازهای قومی به نسل قبل از علاءالدین و نسل بعد از علاءالدین تقسیم میشود.
به طور خلاصه سه گروه در موسیقی اقلیمی بختیاری فعالیت میکنند، عدهای که صدا دارند و تخصصی و علمی، نوآوری میکنند. عدهای که صدا دارند، ولی نوآوری ندارند و این ضربه زننده است. اما عدهٔ کثیری هم موسیقی را به سمت سبکهای پاپ، رپ، راک، جاز، متال، کرال…میبرند، اینها شاید کمتر پی بردهاند برخی دستگاهها با موسیقی قومی همخوانی ندارند، مثلاً آوا و نواهای بختیاری را جاز میزنند، این نوع موسیقی مثل یک نوزاد دو رگهٔ شش انگشتی است، زیرا آن چه جاز نیست، نمیتواند جاز باشد که این نشانه از عدم شناخت کسانی دارد که گمان میکنند، نوآوری کردهاند.
از کسانی که در موسیقی جدی نیستند یا جدی نگرفته نمیشوند میگذرم، زیرا قصد مقایسه خوانندگان را با هم ندارم. رشد نکردن موسیقی فولکلوریک به علت نبود خلاقیت در کار خوانندگان است. زیاد وارد این حیطه نمیشوم، بلکه این را به عنوان یک جملهٔ معترضه کوچک عرض کردم!
ـ ناتورالیسم یا (طبیعت گرایی) از ویژگیهای شعرها و آوازهای موسیقی بختیاری است که نشانههای آن درموسیقی کلاسیک و معاصر بسیاراست. از این نگاه چگونه موسیقی بختیاری را تحلیل میکنید؟
موسیقی اصیل بختیاری پایگاه جغرافیایی دارد، با حفظ ارزشهای اقلیمی اجرا میشود و در طبیعتی نشر و نما یافته که مختص این آب و خاک است. منشأ اصلی موسیقی طبیعت است. طبیعت بر ریتم زندگی تأثیر میگذارد.
موسیقی قومی با شرایط جغرافیایی و اقلیمی نسبت تنگاتنگ دارد. شناخت این نوع موسیقی مستلزم شناخت فرهنگ است، موسیقی اصیل تفننی نیست، بلکه وسیلهای برای بیان احساسات است. علاوه بر حسهای نوستالژیک، ریشه در طبیعت دارد، هر چیزی در طبیعت بختیاری دوست دارد به موسیقی بدل شود. با الهام از طبیعت، عواطف بشری بنا نهاده شده است. اگر جامعه قومی ارتباطش را با طبیعت از دست داد، ذوق و هنرش از بین میرود.
ـ آیا درکتاب «موسیقی قوم بختیاری» به مفاهیم طبیعت گرایی هم پرداختهاید؟
موسیقی اصیل قومی ترکیبی از رنگها و تصاویر است، طبیعت پر از اصوات گوناگون است. صدای طبیعت الهام بخش موسیقی است و در واقع این موهبت هدیه طبیعت به انسان است. در این ساختار طبیعت گرایانه لحظههای تأمل برانگیز بسیاری هست، کسانی که در دامان طبیعت رشد میکنند، گاهی کوه، درخت، نهر یا یک رودخانه آن چنان تاثیری بر خاطرهها دارد که انعکاس آن در موسیقی کاملاً پیداست. نگرش به طبیعت و پدیدههای هستی نشات گرفته از وابستگی و دلبستگی به این مهم است.
مردمان بختیاری در مقابل زیباییهای طبیعت تسلیم محض هستند، نامگذاری کودکان به نام کوه، گل، گیاه و پدیدهها از ارتباط صمیمی آنها با طبیعت حکایت دارد. منشأ و پیدایش موسیقی اقلیمی طبیعت و خاستگاه آیینهای سنتی است.
ـ تحولات اجتماعی، در زندگی و زیست بختیاری نمود بارز دارد. مشاهده میشود که تعاریفی مانند موسیقی فولکلوریک بوجودآمده است. اگر از منظرجامعه شناسی بخواهید، موسیقی بختیاری را تحلیل کنید، این اصطلاح موسیقی فولک مدرن راچگونه تعریف میکنید؟
موسیقی فولک لوریک «مادر» موسیقی اصیل ایرانی است و تابع قوانین و قاعدههای جغرافیایی است، سرشار از شور و احساس است، ذات خلاقانه دارد، اندیشه محور است، به آموزههای فرهنگی (آیین و سنت) گره خورده است. بازتاب واقعیتهاست، اگر اساس علمی داشته باشد معتبر جلوه میکند و متعلق به احاد جامعهٔ است.
موسیقی اصیل ایرانی هم بر اساس موسیقی ردیفی که به موسیقی سنتی نیز معروف است استوار گردیده است و اگر موسیقی بختیاری هم در همین راستا گام بردارد، در قالب دستگاهی ماندگار خواهد ماند و تنوع موسیقی نواحی سبب خواهد شد که بخش وسیعی از موسیقی ملی پوشش داده شود.
ـ گاهی در شعر و آوازهای بختیاری مفاهیم عمیق یافت میشود که نشان گر یک معرفت وآگاهی سرشار در اندیشه سرایندگان آن است آیا موسیقی بختیاری دارای جهان بینی مشخص است؟
از لحاظ انسان شناسی فرهنگی، موسیقی شناسی تاریخی به نوعی قوم نگاری است. زبانِ افراد مکتب نرفته حاصل مفاهیم وسیعی است، این آگاهی در حافظهٔ جمعی مانده است. این شعر سرایان گمنام در حفظ میراث فرهنگی نقش به سزایی دارند. این اقلیم در زمینهٔ موسیقی پیشینهٔ غنی دارد، آن چنان که شعرـ موسیقی به اشکال مختلف در بیشتر مناطق بختیاری رشد و نمو کرده است.
از طرف دیگر در موسیقی قومی تأثیر ابیات شفاهی پر محتوا را نباید نادیده گرفت. با توجه به مضامین اشعار تنوع آوا و نوا در موسیقی اقلیمی زیاد است. ابیات شفاهی پیشینهٔ تاریخی دیرپایی دارند. عشق و احساس دست مایهٔ موسیقی آنها قرار گرفته است. شعر اقلیمی تاکید بیشتری روی موضوع و مضمون دارد، پرداخت به شعر اقلیمی نوعی باز سرایش فرهنگ قومی است.
ـ امروز بیشترین حجم تولید محصولات فرهنگی و هنری و زایش و پویشها در موسیقی بختیاری اتفاق می افتد. بسیاری هنرمندان در این حوزه درحال فعالیت هستند و برخی آثار حاوی کشف واژگان ومفاهیم هستند. نقش موسیقی را در ساخت هویت فرهنگی و تاریخی بختیاری چقدر پر رنگ می دانید وآسیب هایی که ارزیابی میکنید موسیقی بختیاری را تهدید میکنند چیست؟
آواز عمدهترین شاخهٔ موسیقی قومی محسوب میشود، اگر ابیات خوب خوانده شوند، آواز جایگاه خود را پیدا میکند. بختیاری وارث یک موسیقی آوازی است، موسیقی اقلیمی با آواز سر و کار دارد. شیوههای آوازی تناسب با فضا و زمان دارند. گام اول در آواز تکنیک است، یعنی نحوه استفاده از صدا و تحریرها… ساز و آواز باید با هم تداوم داشته باشند و در حفظ و اشاعهٔ موسیقی قومی موثرند.
از لحاظ آسیب شناسی، متاسفانه خوانندگان بیشترین ضربه را به موسیقی قومی زدهاند، گاهی اوقات هم آهنگ ساز بختیاری نیست و از ارزشهای فرهنگی و زیر و بم آیین و سنت و باورداشت اطلاع درستی ندارد. ارزشهای موسیقی در دنیا در حال تغییر و تحول است و تغییرات سریع زندگی موسیقی بومی را تهدید میکند. خوانندگان هر چه از آواز دور میشوند، به سمت ترانه و تصنیف میروند. امروزه موسیقی بختیاری مثل غریقی است که باید به همت والای پژوهشگران و خوانندگان این عرصه نجات پیدا کند. موسیقی قومی دچار بحران جدی است، اما داستان وقتی غم انگیز میشود که همه ادعا دارند خوب میخوانند، خواننده شدن آسان است ولی صاحب سبک شدن دشوار به نظر میآید.
ـ خلاء های پژوهشی در حوزهٔ موسیقی اقلیمی، تا چقدر سبب آسیبهای فرهنگی و اجتماعی در بختیاری شده است؟ از چه راههایی میتوان به علم و موسیقی قومی دست یافت؟
برای اعتلای موسیقی اقلیمی باید چاره اندیشی کرد تا به این هنر مردمی، بیش از این آسیب نرسد. برای ثبت فرهنگ موسیقیایی اقلیمی احتیاج به تأسیس خانهٔ موسیقی است، تا از لحاظ زیباشناسیک به تکنیکهای موسیقی آوازی و موسیقی سازی توجه بیشتری نشان داده شود. برای جهت دادن به موسیقی اقلیمی، بنیاد موسیقی لازم است، باید مراکزی برای فراگیری ایجاد شود تا اساتید فن که اشراف بر موسیقی قومی دارند وحرفه ای و اصولی، دانش موسیقی را دنبال میکنند، شاگردهای همپای خود را تربیت کنند، تکنیکهای آوازی، ردیف آوازی و طراحی آواز را به صورت علمی و اصولی یاد دهند.
موسیقی قومی آوا و نواهای زیبایی دارد، اما گاهی یک نواخت است. قطعه آهنگهایی که در حصار یک نواختی ردیفها مانده است. برای رشد و تعالی باید زنجیرهای عادت را گسست. نباید این همه خوشبین باشیم که خواننده هست. متاسفانه آواز خوانان خوب نداریم و همه تصنیف خوان شدهاند. اشکال بعدی این است که خوانندگان حضور فیزیکشان پررنگتر از هنرشان است. ایراد بیشتر این که از لحاظ هارمونی وحدت بین خواننده و نوازنده نیست.
موسیقی بختیاری دچار بحران است، نوآوری پشتوانهٔ فکری میخواهد. با غمی عمیق باید گفت که میزان کارهای جدی کاهش یافته است. روند کار در عرصهٔ قومی تأسف بار است، زیرا نسبت به یک دهه پیش سال پیش موسیقی قومی روند مطلوبی ندارد. خطرهایی از درون موسیقی بختیاری را تهدید میکند. خوانندگی هم مراتبی دارد و بدون آموزش به سمت آن رفتن، خطرناک است. اکثر خوانندگان اقلیمی تحصیلات رسمی موسیقی ندارند. آوازهای زنانه را مردانه خواندن، اسلوب خاص خود را دارد. ولی کدام خواننده به این مهم پی برده است؟ خوانندهای که مایهٔ کافی برای فهم موسیقی ندارد یا درک عمیقی از موسیقی اقلیمی ندارد، نمیداند فلان آهنگ در چه دستگاهی است، یا در چه مایه و گوشهای اجرا میشود.
برای گشودن افقهای تازه بایدگام های بلند برداشت. موسیقی اقلیمی به گروهی موسیقی شناس نیاز دارد، گروهی آهنگ ساز که بتوانند از دیدگاه علمی، اطلاعات خود را منتقل کنند و شیوهٔ خوانندگی را آموزش دهند، اجازهٔ ندهند که مردم به صدای بد یا بد صدایی عادت کنند.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
سریا داودی حموله شاعر، نویسنده و محقق کارنامهای از شعر، نقد و پژوهشهای مردم شناسی دارد. از مجموعههای چاپ شدهی شعرسپید، «اوفلیا تو نیستی با گیسوانم حرف میزنم! آسمان حرفی از گیسوان لی لی بود! نان ونمک میان گیسوان تهمینه، از عصای شکستهی نیچه تا عصر مچالهی لورکا، من ما بودم با دو فاعل اضافی، سِرنادهای میترائیک، همهی کلمات در میدان ونک پیاده میشوند! در هرکلمهای آفتاب پنهان است! خلیجی که از هر طرف خاورمیانه است! ادامهی زنی که پلاک خانه را گوشواره کرده است! بادها با حرف میم شروع میشوند!…» و همچنین در حوزهی نقد ادبی تاکنون دو جلد از «آنتولوژی شعر شاعران معاصر، کلمات بیش ازآدمی رنج میبرند!»، و یک جلد آنتولوژی شعر شاعران خوزستان به نام بافتارهای منفرد! و هم چنین « آنتولوژی شعر شاعران اقلیمی، بافتار و ساختار ادبیات قوم بختیاری» را منتشر کرده است. البته در زمینهی پژوهش و تحقیقات مردم شناسی، سه گانههای «دانشنامه قوم بختیاری، موسیقی قوم بختیاری و ادبیات قوم بختیاری» را منتشر کرده است.